بزرگنمايي:
عصر کرد - محمد حسین رادان، رئیس اندیشکده صمیم با بیان اینکه جریانهای بسیار قدرتمند و ریشهداری در کشور وجود دارند که با مکنتی که دارند، روایت خاص خود از وضعیت اقتصاد کشور و راههای برونرفت از آن را به روایت غالب و اصلی تبدیل کردهاند، گفت: این جریانها با «صحنهآرایی» و «عدالتنمایی»، مسئولان را وادار به برخی تصمیمات نادرست میکنند که دود اصلی آن به چشم مردم میرود.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
منتقدان دلسوز گفتند شما حتی 20 درصد ابزارها و سازوکارهایی که بتوانید نرخ ارز را در بازار آزاد کنترل کنید، در اختیار ندارید و فراهم نکردهاید. برخی هم برای شما اصلا قابل فراهم کردن نیست و اساسا از دسترس شما خارج است و بر اساس روالهای موجود، هر افزایشی در نرخ نیمایی اعمال کنید، مطمئن باشید بازار هم نرخ خود را بالا خواهد کشید و شما در وضعیت فعلیتان نمیتوانید این اختلاف را رفع کنید و راهحلهای دیگری وجود دارد. اما آنها با همان خلقوخوی همیشگی، منتقدان را متهم کردند که اصلا اقتصاد نمیفهمند!
وی با بیان اینکه حرف منتقدان و مخالفان روایت جریان اصلی، کاملا درست و دقیق بود، عنوان کرد: اما باز همچنان اگر از همان تجویزکنندگان، همان راویان پرمدعای روایت جریان اصلی، بپرسید که پس چرا این نسخه شما باز شکست خورد؟ طبق معمول به گردن این و آن میاندازند و مسئولیت تجویز خود را بر عهده نمیگیرند! حقیقت این است که هستههای اصلی بسیار قدرتمندی وجود دارند که دقیقا میدانند دارند چه میکنند، با یک طراحی صحنه، سیاستگذار را قانع و برای او عدالتنمایی میکنند.
او با تشریح سودهای کلانی که بانکهای خصوصی پس از افزایش نرخ ارز به دست آوردند، تاکید دارد: رانت بسیار بسیار بزرگتر و کلانتری وجود دارد به نام «رانت سود بدون عملکرد» با یک بخشنامه بانک مرکزی که حاصل رشد نرخ ارز بود، فقط چند بانک بیش از 200 هزار میلیارد تومان سود بدون ریسک و بدون هیچ زحمتی شناسایی کردند! باعث تأسف است که این ارقام که فقط مربوط به بانکها است و «رانت سود بدون عملکرد» حاصل از افزایش نرخ ارز برای دلارداران اصلی کشور که عمدتا پتروشیمیها، فولادیها و فلزیها، پالایشیها و صادرکنندگان اصلی کشور است هم ارقامی حیرتآور است. بخش دیگر ناپیدای این صحنه بزرگ را هم که قبلا عرض کردم، تنگتر شدن تأسفبار دوباره و چندباره معیشت و سفره مردم... ببینید رانتهای اصلی اقتصاد ما کجاست!؟ آیا اینها را هم به آقای پزشکیان میگویند!؟ اگر ما دنبال عدالت باشیم، باید شمشیرمان را کجا بزنیم!؟
بخش اول گفت و گوی جماران با این پژوهشگر سیاستهای کلان کشور، بدین شرح است:
جریانهایی با «صحنهآرایی» و «عدالتنمایی»، مسئولان را وادار به برخی تصمیمات نادرست میکنند محمدحسین رادان، سیاستپژوه و رئیس اندیشکده صمیم، در گفتوگوی تفصیلی با جماران با بیان اینکه معتقدم آقای پزشکیان انسان بسیار خوشقلب و متعهدی است که دغدغه قلبی او حل مشکلات مردم و تحقق عدالت است و پیشرفت و اعتلای ایران آرزوی اوست، اظهار داشت: در عین حال جریانهای بسیار قدرتمند و ریشهداری در کشور وجود دارند که با مکنتی که دارند، روایت خاص خود از وضعیت اقتصاد کشور و راههای برونرفت از آن را به روایت غالب و اصلی تبدیل کردهاند که آن را «روایت جریان اصلی» مینامم. هستههای مرکزی این جریانهای قدرتمند، حلقههایی را در اطراف رئیسجمهور و سایر مسئولان ارشد کشور با عناوین و ترکیبهای مختلف شکل دادهاند و این حلقهها با تأکید بر روایت جریان اصلی بهعنوان تنها روایت صحیح و قابل اتکا، مسئولان ارشد را وادار به اتخاذ تصمیمات و پیشبرد سیاستهای اقتصادی ذیل روایت خود میکنند . این جریانها با «صحنهآرایی» و «عدالتنمایی»، مسئولان را وادار به برخی تصمیمات نادرست میکنند که دود اصلی آن به چشم مردم میرود.
رشد 70 درصدی ارز در هیچ دولتی سابقه نداشت اقتصاددانان خوبی در ستاد پزشکیان بودند، اما برای ما سوال شد چگونه از دولت دور ماندند؟ وی افزود: در ابتدای این دولت وزیر اقتصادی منصوب شد که کارنامه او در زمان ریاستش بر بانک مرکزی، قابل قبول و قابل دفاع نبود و شاهد بودیم که قیمت ارز در طول هفت ماه ابتدایی این دولت با همت ایشان، حدود 70 درصد رشد کرد! امری که در ابتدای هیچ دولتی سابقه نداشته است! بسیاری از دلسوزان به رئیسجمهور توصیه میکردند که شما گزینه بهتری را پیشنهاد کنید و با اینکه اقتصاددانان خوبی در ستاد ایشان بودند که نگاه و روایت کاملا متفاوتی از روایت جریان اصلی داشتند، اما برای ما هم سوال شد که چگونه آنها از دولت دور ماندند و روایت آنها و راهحلهای آنها نادیده گرفته شد و میشود. انتظار حداقلی این است که اینها همچنان مورد مشورت باشند و بتوانند نگاهشان را به طور مستقیم به رئیسجمهور ارائه کنند.
نتیجه سیاستی که بر اساس روایت جریان اصلی اجرا کردید، چه شد!؟ این کارشناس امور سیاستگذاری ادامه داد: به هر حال! آقای همتی بر اساس روایت جریان اصلی، مرتب تکرار میکرد که رانتی که در اختلاف میان ارز نیمایی و ارز بازار آزاد وجود دارد، بزرگترین رانت و سرمنشاء بسیاری از فسادها در کشور است و ما باید آن را حذف کنیم و همت زیادی مصروف این کار کرد. خوب نتیجه چه شد؟ در مهرماه 1403، نرخ نیمایی دلار حدود 48 هزار تومان و نرخ بازار آزاد حدود 62 هزار تومان بود، یعنی اختلاف قیمت حدود 14 هزار تومانی؛ یعنی اگر کسی میتوانست با پذیرش همه ریسکهایش، یک میلیون دلار از دولت ارز نیمایی بگیرید و به جای انجام تعهداتش، آن ارز را در بازار آزاد دوباره تبدیل به ریال کند، بالغ بر 14 میلیارد تومان سود نامشروع به دست میآورد. بله، این قطعا فساد و رانت است و این گونه تحصیل مال نامشروع، ظلم به مردم؛ و قطعا این حرف درستی است که اگر میشد اختلاف این دو نرخ را برطرف کنیم، حتما جلوی این گونه رانت گرفته میشود. ولی عرض میکنیم تا اینجا صحنه به خوبی آراسته شده و ظلم و عدالت در آن تبیین شده ، این را تا اینجا داشته باشید!
توصیه مهم منتقدان اجرای سیاست افزایش نرخ ارز به دولت چه بود!؟ رادان گفت: حال منتقدان دلسوزی آمدند و گفتند که جناب دولت! شما حتی 20 درصد ابزارها و سازوکارهایی که بتوانید نرخ ارز را در بازار آزاد کنترل کنید، در اختیار ندارید و فراهم نکردهاید. برخی هم برای شما اصلا قابل فراهم کردن نیست و اساسا از دسترس شما خارج است و بر اساس روالهای موجود، هر افزایشی در نرخ نیمایی اعمال کنید، مطمئن باشید بازار هم نرخ خود را بالا خواهد کشید و شما در وضعیت فعلیتان نمیتوانید این اختلاف را رفع کنید و راهحلهای دیگری وجود دارد . بسیاری از باورمندان روایت جریان اصلی از جمله حلقههایی که در اطراف آقای رئیسجمهور هستند و این تجویز را مطرح کرده بودند، گفتند این گونه نیست و بازار ارز خود را تنظیم میکند و با حذف ارز نیمایی و تشکیل بازار توافقی، نرخ بازار هم پایین خواهد آمد.
با همان خلقوخوی همیشگی، منتقدان را متهم کردند که اصلا اقتصاد نمیفهمند! حرف منتقدان و مخالفان روایت جریان اصلی، کاملا درست و دقیق بود وی با بیان اینکه حتی برخی با همان خلقوخوی همیشگی، منتقدان را متهم کردند که این منتقدان اصلا اقتصاد نمیفهمند و چه و چه!...، اظهارداشت: خیلی خوب! این نسخه را اجرا کردند... حالا در چه وضعیتی هستیم؟ ارز نیماییِ 48 هزار تومانِ مهرماه، به 68 هزار تومان در بازار توافقی، ولی نرخ بازار آزاد از 62 هزار تومان به 100 هزار تومان هم رسید! آن اختلاف 14 هزار تومانی هم که سرمنشاء بسیاری از فسادها معرفی میشد، رسید به 38 هزار تومان!! یعنی 2.7 برابر شد!! پس معلوم شد حرف منتقدان و مخالفان روایت جریان اصلی، کاملا درست و دقیق بود؛ آنها هشدار میدادند که این تجربه بارها تکرار شده و شما ناچار خواهید شد برای اینکه جلوی افزایش بیشتر نرخ ارز را بگیرید، دوباره قیمت دستوری در بازار بهاصطلاح توافقی وضع کنید که آقای فرزین رئیس بانک مرکزی چند روز پیش همین موضوع را مطرح کرد...
تجویزکنندگان این سیاست، شکست نسخه شان را به گردن این و آن می اندازند! آقای همتی که این وضعیت را ایجاد کردند، کجا هستند که پاسخ بدهند!؟ به گفته این پژوهشگر سیاستهای کلان کشور؛ متأسفانه این چرخهای است که چند بار تکرار شده و مردم شاهد آن هستند، اما باز همچنان همان تجویزکنندگان، همان راویان پرمدعای روایت جریان اصلی، اگر از آنها بپرسید که پس چرا این نسخه شما باز شکست خورد؟ طبق معمول به گردن این و آن میاندازند و مسئولیت تجویز خود را بر عهده نمیگیرند! کسانی که منطق مستحکم تری داشتند، میگویند دقیقا همان که ما گفتیم اتفاق افتاد، چون شما بازار آزاد ارز ندارید، چرا که این بازار هیچ قرابتی با یک بازار کارا ندارد و در واقع یک نابازار است، این طرف دلارداران بزرگ هستند که دولت التماس میکند دلارهای خود را به بازار بیاورند و نمیآورند و آن طرف هم کسانی که ارز مورد نیاز برای ورودیهای غیررسمی کشور را تأمین میکنند، جریانهای مالی بسیار قوی در کشورهای همسایه دارند و با ارتباطاتی که با دلارداران بزرگ کشور دارند، قیمت ارز را حتما بالا خواهند برد. این معادله کاملا مشخص بود، اما اکنون که آقای همتی این وضعیت را ایجاد کردند، کجا هستند که پاسخ بدهند!؟
با یک طراحی صحنه، سیاستگذار را قانع و برای او عدالتنمایی میکنند این چرخه کی تمام میشود!؟ رادان با تاکید بر اینکه ارز کالایی چون دیگر کالاها نیست و بالارفتن نرخ ارز، زندگی مردم را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد، به همبستگی شدید تورم با جهش ارزیِ ایجاد شده و نیز افزایش نرخ ارز ترجیحی و حذف آن برای برخی دیگر از کالاهای اساسی در بودجه سال 1404 که همه اینها باعث تنگی بیش از پیش معیشت مردم و کوچکتر شدن سفره آنان خواهد شد اشاره کرد و گفت: با یک طراحی صحنه، سیاستگذار را قانع و برای او عدالتنمایی میکنند و حاصلش این میشود که نه تنها آن اختلاف ارز توافقی و آزاد بیشتر شد و آن بستر ادعایی فساد گستردهتر شد، علاوه بر آن تورم سنگین جدیدی هم به مردم تحمیل کردند. این وضعیت را چه کسی پاسخ میدهد!؟ این چرخه کی تمام میشود!؟
آنها که چنین تجویزی کردند، آیا واقعا از این مسائل اطلاع نداشتند؟ هستههای اصلی بسیار قدرتمندی وجود دارند که دقیقا میدانند چه میکنند رئیس اندیشکده صمیم با طرح این پرسش که آیا آنها که چنین تجویزی کردند، آیا واقعا از این مسائل اطلاع نداشتند؟ به هر حال این چرخه چندین بار در کشور اتفاق افتاده است، ادامه داد: البته میدانیم تعداد کسانی که طرفدار این نگاه غالب و مرسوم یعنی روایت جریان اصلی هستند، ولی هیچ آلودگی و هیچ منافعی در این طرفداری ندارند و حقیقتا راهحل مشکلات مردم را در این نسخهها باور کردهاند، بسیار زیاد است. این وضعیت در میان مسئولان و جامعه نخبگانی کشور بسیار شایع است، چرا که روایت جریان اصلی بسیار پرقدرت و پربسامد تکرار میشود و وجهه علمی به خود داده است. بسیاری به این صحنهآراییها و این عدالتنماییها کاملا اعتماد میکنند و خود نیز مرتب اینها را تکرار میکنند. آنهاییشان هم که در همین مکاتب اقتصادی درس خواندهاند، غالبا این تجویزها را تئوریزه هم میکنند و میگویند مسیر جز این نیست! بعد هم که نسخهها وضعیت بغرنجتری پدید میآورند، ممکن است گاهی نگاه نظریشان مقداری خدشه ببیند و دچار شک و تردیدهایی شوند، ولی غالبا یاد گرفتهاند شکستها را به عوامل و پارامترهای متعدد دیگری نسبت میدهند. عرض من این است تمام این عزیزان چون هیچ آلودگی و هیچ منفعتی در طرفداریای که میکنند ندارند و دغدغهشان تنها وضعیت مردم و کشور است، قطعا حسابشان جدا است، اما قطع به یقین هستههای اصلی بسیار قدرتمندی وجود دارند که دقیقا میدانند دارند چه میکنند.
صحنه بسیار بزرگتر از آن چیزی است که ترسیم کردند بانکها چگونه فقط با یک نامه، به سودهای هزاران میلیاردی رسیدند!؟ رادان اضافه کرد: حالا برگردیم به همان صحنه، روایتی مطرح شد که اختلاف ارز نیما و بازار سرمنشاء بزرگترین رانتها و فسادها است، یک صحنهای ترسیم شد، فریاد مبارزه با رانت و فساد سر داده شد و بعد تجویزی صورت گرفت و بعد این طرح شکست خورد و ریشه ادعایی بزرگترین رانتها نه تنها از بین نرفت، بلکه 2.7 برابر شد! حالا ببینیم آیا کل صحنه همین بود که ترسیم شد یا صحنه بسیار بزرگتر است؟ خوب دقت کنید: از اولین روزهای کاری فروردین امسال، بانکها بر اساس ضوابط سازمان بورس، اطلاعیههایی را با عنوان «شفافسازی» منتشر کردند که در سامانه کدال موجود است. بانک تجارت در ششم فروردین، در نامهای به سازمان بورس اعلام کرد ما در صورتهای مالی که برای سال 1403 منتشر کردیم، نرخ تسعیر ارزمان بر اساس مجوزها، طبق نرخهای آخر شهریور بوده و حالا با بخشنامه جدید بانک مرکزی که در آخرین روز اسفند 1403 صادر شده (و میدانید که دلیل آن افزایش نرخ ارز نیمایی البته با نام جدید بازار توافقی است)، مبنای تسعیر ما برای هر یورو از 50842 تومان به 74403 تومان و برای هر دلار از 45737 تومان به 68120 تومان تغییر کرده است و موظفیم خدمت شما اعلام کنیم که اعمال این نرخهای جدید منجر به شناسایی 18.2 هزار میلیارد تومان سود جدید برای بانک شده است! نه 100 میلیارد و 200 میلیارد و 500 میلیارد، 18 هزار و 200 میلیارد تومان!! بعد بانکهای دیگر هم یکییکی اعلام کردند: بانک پارسیان 10 هزار میلیارد تومان، بانک صادرات 13 هزار میلیارد تومان، بانک پاسارگاد 18 هزار میلیارد تومان و بانک ملت 149 هزار میلیارد تومان سود جدید فقط بر اساس نرخ جدید تسعیر ارزهایشان شناسایی کردند!! فقط یک بانک، 149 هزار میلیارد تومان!!
رانت بسیار بسیار بزرگتر و کلانتری وجود دارد به نام «رانت سود بدون عملکرد» با یک بخشنامه بانک مرکزی که حاصل رشد نرخ ارز بود، فقط چند بانک بیش از 200 هزار میلیارد تومان سود بدون ریسک و بدون هیچ زحمتی شناسایی کردند! این سیاست پژوه تصریح کرد: عجب! ادعا میشد که بزرگترین رانتها در کشور از اختلاف قیمت ارز نیما و بازار آزاد ناشی میشود. اما در حقیقت رانت بسیار بسیار بزرگتر و کلانتری وجود دارد به نام «رانت سود بدون عملکرد» که کاملا هم شکل رسمی و قانونی دارد و بدون هیچ زحمتی هم به دست میآید. با یک بخشنامه بانک مرکزی که حاصل رشد نرخ ارز بود، فقط چند بانک بیش از 200 هزار میلیارد تومان سود بدون ریسک و بدون هیچ زحمتی شناسایی کردند! در حالی که آن رانت بزرگ ادعایی ناشی از اختلاف ارز نیمایی و بازار آزاد، اصلا راحت به دست نمیآید، مفسد باید سر دولت و نهادهای نظارتی را کلاه بگذارد، یک عدهای یا شبکهای را آلوده کند و ریسک بزرگی را بپذیرد تا مثلا 10 میلیون دلار ارز نیمایی را بگیرد و در بازار آزاد بفروشد و مثلا 140 میلیارد تومان به جیب بزند و در آینده هم هر لحظه امکان شناسایی و دستگیری او هست... این را مقایسه کنید با بیش از 200 هزار میلیارد تومان سود رسمی، بدون ریسک و بدون زحمت فقط برای چند بانک بدون اینکه مدیرانشان حتی از روی صندلیهایشان تکان خورده باشند!! حتما میدانید که عمده سهامداران این بانکها هم بخش خصوصی است که از این ابرسودهای کلان بهره میبرند. صحنه را اینگونه آراستند که رانت اولی، بزرگترین رانت است و با عدالتنمایی گفتند که اینجا باید مبارزه کرد، اما در حقیقت این بخش کوچکی از صحنه بود و صحنه اصلی بسیار بزرگتر از این بود....
«رانت سود بدون عملکرد» دلارداران اصلی کشور ارقامی حیرتآور است رادان یادآورشد: باعث تأسف است که عرض کنم این ارقام که شنیدید تازه فقط مربوط به بانکها است و «رانت سود بدون عملکرد» حاصل از افزایش نرخ ارز برای دلارداران اصلی کشور که عمدتا پتروشیمیها، فولادیها و فلزیها، پالایشیها و صادرکنندگان اصلی کشور است هم ارقامی حیرتآور است. بخش دیگر ناپیدای این صحنه بزرگ را هم که قبلا عرض کردم، تنگتر شدن تأسفبار دوباره و چندباره معیشت و سفره مردم... ببینید رانتهای اصلی اقتصاد ما کجاست!؟ آیا اینها را هم به آقای پزشکیان میگویند!؟ اگر ما دنبال عدالت باشیم، باید شمشیرمان را کجا بزنیم!؟

باید کل صحنه را یکجا دید تا بتوان درک کرد که در این صحنه بزرگ، عدالت به چه معنا است مردم بدون هیچ اقدامی بدهکارتر شدند و صاحبان رانتهای اصلی هم بدون اینکه عملکردی داشته باشند، هزاران میلیارد تومان به دست آوردند! وی با تاکید بر اینکه باید کل صحنه را یکجا دید تا بتوان درک کرد که در این صحنه بزرگ، عدالت به چه معنا است و چگونه محقق میشود، عنوان کرد: عده قلیلی بدون اینکه هیچ کاری انجام دهند، با یک نسخه سیاستگذار یکباره بیش از دویست هزار میلیارد تومان سود به دست میآورند، و آن طرف این میشود اثرش در زندگی مردم! حالا این «سود بدون عملکرد»، بدون اینکه حتی از صندلی خود تکان بخورند، بازتابی دارد، بازتاب معادلش در زندگی مردم اینگونه میشود: یک مقام مسئول با صحنهآرایی که برایش کردهاند، میگوید که مردم بدانید! هر لیتر بنزین 50 سنت است و با این دلار مثلا 62 هزار تومانی، قیمت واقعی بنزین 31 هزار تومان است و ما در هر لیتر بنزین داریم به شما 28 هزار تومان یارانه پنهان میدهیم! هنوز مردم از جای خود تکان نخوردهاند که دوباره ظاهر میشود و میگوید: صبر کنید! همین الان به من خبر دادند که متأسفانه نرخ ارز به 100 هزار تومان رسیده، با این حساب یارانه پنهانی که شما روی هر لیتر بنزین دارید از دولت میگیرید، 28 هزار تومان نیست، بلکه 47 هزار تومان است!! مردم میگویند ما اصلا کاری نکردیم، تکان هم نخوردیم از جایمان، یک پولی هم در جیبمان است که امضای وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی روی آن حک شده برای تضمین ارزشاش، ولی مرتب بدهکارترمان میکنید! یعنی مردم بدون هیچ اقدامی بدهکارتر شدند و صاحبان رانتهای اصلی هم بدون اینکه عملکردی داشته باشند، صدها هزار میلیارد تومان به دست آوردند! اینها دوگانِ هم است، این ارقام بسیار بزرگی که این گونه به جیب عده قلیلی میرود، در حقیقت ثروتهای این مردم است که از جیبشان برداشته میشود. شرایط تأسفباری حاکم کردهاند و در این شرایط، مسئله بسیار مهم برای مسئولان ارشد این است که صحنه را بهدرستی ببینند و درک کنند و اجازه ندهند برایشان صحنهآرایی کنند و بعد در آن صحنه به دنبال عدالت بگردند، چون منجر به اتخاذ سیاستها و مداخلات و اقداماتی میشود که باعث ظلمهای بزرگتر یا بسیار بزرگتری خواهد شد.
نمیگذارند رئیسجمهور صحنه را درست ببیند رادان با اشاره به حدیثی از امام علی (ع)، اظهارداشت: امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «اَلحَقُّ أَوسَعُ الأَشیَاءِ فِی التَّوَاصُفِ وَ أَضیَقُهَا فِی التَّنَاصُف» حق و عدالت در مقام توصیف و در مقام سخن، دایرهاش از همه چیز وسیعتر است، از هر موضوعی بیشتر در مورد حق و عدالت میتوان حرف زد. اما در مقام عمل و انصاف و تطبیق، میدان حق و عدالت از هر میدان دیگری تنگتر است. آن وقت است که معلوم میشود چقدر مشکل است! قدم اول، درست دیدن صحنه است. بنده معتقدم نمیگذارند رئیسجمهور صحنه را درست ببیند، مسئولان ارشد کشور صحنه را درست ببینند. اگر صحنه را درست ببینند متوجه خواهند شد اصلا جایی که باید اولین مداخله و اصلاح را کرد، اینجا نیست. البته آقای پزشکیان بارها گفته بودند که من کارشناس بسیاری از مسائل نیستم و در هر حوزهای، از کارشناسان و نخبگان آن حوزه استفاده میکنم. من حتی به ایشان حق میدهم، اکثر افرادی که به عنوان مدیران و مشاوران و نخبگان و صاحبنظران اقتصادی در اطرف ایشان و سایر مسئولان ارشد حضور دارند یا با ایشان ملاقات میکنند، با اینکه ممکن است از طیفها و خاستگاههای کاملا متفاوت سیاسی باشند، تقریبا دارای فکر و نگاه اقتصادی مشابه هم هستند و یک روایت از وضعیت اقتصاد و راههای حل مشکلات آن دارند. شاید من هم در وضعیت ایشان بودم، این روایت و تجویزهای آن را برایند مورد اجماع همه طیفها و سلیقهها و همه صاحبنظران و نخبگان محسوب میکردم و به آن اطمینان میکردم .
آقای رئیس جمهور! امروز تقسیمبندی نگاههای اقتصادی براساس گرایشهای سیاسی نیست خاضعانه درخواست میکنم حتما با کسانی که روایتهای متفاوتی دارند، نشستهایی داشته باشید رئیس اندیشکده صمیم گفت: خدمت آقای رئیس جمهور عرض میکنم که امروز تقسیمبندی و طیفبندی نگاههای اقتصادی براساس طیفبندیها و گرایشهای سیاسی نیست و ت صور نکنند اگر از هر سلیقه و گرایش سیاسی در اطراف ایشان هست، این دیگر جمع کاملی است، ممکن است همه اینها یک حرف بزنند و به یک روایت غالب معتقد باشند، ولی این روایت تنها روایت موجود نیست و در همین چند ماه پیامدهای تجویزهای آن پیش چشم ما است. خاضعانه از ایشان درخواست میکنم حتما با کسانی که روایتهای متفاوتی دارند، نشستهایی داشته باشند، این بسیار ضروری است. روایتهای متفاوت را بشنوند و به روایت کسانی که میشناسند و یا مدام در اطرافشان هستند بسنده نکنند. حتی وقت بگذارند و خودشان کناری بنشینند و اجازه دهند صاحبان روایتهای متفاوت، در حضور ایشان با یکدیگر مباحثه و مناظره عالمانه داشته باشند و ایشان خود عیارسنجی کنند که منطق کدام تفکر مستحکمتر و نگاهش واقعگراتر، دقیقتر و جامعتر است . بنده معتقدم همه ما وظیفه داریم که با هر روش و ابتکاری که به ذهنمان میرسد، به آقای پزشکیان کمک کنیم تا ایشان بهترین تصمیمات را برای کشور بگیرند و معتقدم ایشان اراده و توان اصلاحات بزرگ را دارند، همانطور که در برکناری معاون و دوست قدیمی خود اراده و عدم مماشات ایشان را دیدیم.
صحنه را برای رئیسجمهور و مسئولان ارشد عوض کردند و مفهوم موهوم و مخدوش «یارانه پنهان» را ریشه همه مشکلات اقتصادی نشان میدهند وی اضافه کرد: بسیار خوب! حالا بعد از این اتفاقات، همان جریانها و حلقههایی که چنین وضعیتی را ایجاد کردند، بدون اینکه مسئولیت عواقب تجویز قبلی خود را بپذیرند یا حتی درباره آن توضیح دهند، موضوع جدیدی را بهعنوان ریشه مشکلات اقتصادی مطرح میکنند و میگویند مسئله اصلی جای دیگری است! میبینید این روزها رئیسجمهور و سایر مسئولان مرتب از ناترازی انرژی و یارانههای پنهان انرژی به ارزش 150 میلیارد دلار و لزوم یک جراحی بزرگ صحبت میکنند و صداوسیما هم در حال آماده کردن افکار عمومی برای تصمیمات جدید در این حوزه است! اصلا کاری که آقای همتی کرد و آن جهش ارزی و تبعات و آثار آن هم گویی کلا به فراموشی سپرده شد . اکنون صحنه را برای رئیسجمهور و مسئولان ارشد عوض کردند و مفهوم موهوم و مخدوش «یارانه پنهان» را ریشه همه مشکلات اقتصادی نشان میدهند و باز یک صحنهآرایی و عدالتنمایی دیگری را در آن دنبال میکنند! در حالی که مردم یک بار همین موضوع هدفمندی یارانهها را تجربه کردهاند و معتقدم اگر درباره تجربه یارانهها افکارسنجی شود، حتما بیش از نیمی از مردم با آن موافق نیستند. مردم یک بار طعم یارانه 45 هزار تومانی را چشیدهاند که برخلاف جهش قیمتها، برای بیش از یک دهه هیچ افزایشی نداشت و در دوره دوم آقای روحانی حتی با منت هم داده میشد.
توصیه میکنند که دولت برق و گاز و بنزین و گازوئیلی که در این کشور و در این اقتصاد و با اقتضائات و هزینههای این سرزمین تولید شده را با قیمت جهانی حساب کند! به گفته رادان؛ به رئیسجمهور میگویند ارزش واقعی این برق و گاز و بنزین و گازوئیلی که شما دارید به این قیمت به مردم میدهید، براساس نرخهای بینالمللی و قیمت روز دلار، فلان قدر ریال میشود و بعد اختلاف آن را حساب میکنند و میگویند شما در حقیقت برای هر یک واحد از اینها دارید این مقدار یارانه پنهان به مردم میدهید! این قیمتها عادلانه نیست، تازه توزیع آن هم عادلانه نیست و سهم برخی در استفاده از این یارانهها بیشتر از دیگران است و همچنین خود این اختلاف قیمت با قیمتهای جهانی علت اصلی قاچاق از کشور است. بعد هم توصیه میکنند که دولت برق و گاز و بنزین و گازوئیلی که در این کشور و در این اقتصاد و با اقتضائات و هزینههای این سرزمین تولید شده را با قیمت جهانی حساب کند و در ازای آن برای اینکه این «اصلاحات قیمتی» یا «آزادسازی قیمتها» منجر به فشار به دهکهای پایین و متوسط نشود، به آنها پرداخت جبرانی از محل درآمدهای حاصله داشته باشد، یعنی یارانه بدهد. و سایر درآمدهای حاصل از این طرح را هم صرف توسعه انرژیهای نو و توسعه حملونقل عمومی و این موارد کند. دقیقا همان منطق و همان استدلالها و همان توصیههایی که منجر به قانون هدفمندی یارانهها و اجرای آن از پاییز 1389 شد با کمی تفاوت در نوع اجرا! خوب! صحنه بسیار جذاب آراسته شده و عدالتنمایی هم شده است و این روایت و این تجویز بهعنوان تنها راه نجات، بهشکل بیسابقهای در حال تکرار و بازپخش است.
قیمت برق و گازی که در این اقتصاد تولید شده را نمیتوان با قیمت برق و گاز در اقتصاد هر کشور دیگر مقایسه کرد صحنه بسیار بزرگتر است و برای ما صحنهآرایی کردهاند این کارشناس امور سیاستگذاری افزود: خدمت آقای پزشکیان و سایر مسئولان دستاندرکار اول نکتهای را عرض میکنم که قیمت برق و گازی که در این کشور و در این اقتصاد تولید شده را نمیتوان با قیمت برق و گاز در اقتصاد هر کشور دیگر مقایسه کرد و گفت قیمت واقعیاش این است، این قیمت اصلا هم واقعی نیست، برای ما یک عدد موهوم و مخدوش است. اصولا نمیتوان اعداد مطلق را از یک اقتصاد به عنوان شاخص در یک اقتصاد دیگر وارد کرد و این منطق کاملا غلط است، چه رسد به اینکه ضرب در نرخ ارزی هم شود که به این شکل فعلی تعیین میشود! بهای تمامشده این کالاها که در دو اقتصاد کاملا متفاوت تولید یا تأمین شده، کاملا با هم متفاوت است و قیمت واقعی برق و گازی که در ایران تولید شده، در داخل کشور و برای مردم ایران، هیچ ارتباطی با قیمت برق و گاز مثلا در آمریکا ندارد. این بحث را بعدا باز خواهم کرد. حال بر فرض که این منطق را به هر دلیلی پذیرفتیم، بسیار خوب! حرف من فعلا این است که آیا کل صحنه، همین صحنهای است که آراسته شده و در آن باید عدالت را محقق کنیم یا باز صحنه بسیار بزرگتر است و برای ما صحنهآرایی کردهاند و در نتیجه تطبیق عدالت هم بسیار متفاوت میشود؟
عدالت حکم میکند خدماتی که کارمند شما به شما ارائه میدهد را هم با همان منطق، به نرخ جهانی محاسبه کنید سال 1403 کارمندان هم بیش از 240 میلیارد دلار به دولت یارانه داده اند! رادان توضیح داد: میخواهم با همین منطقی که دوستان مطرح میکنند و میگویند ارزش واقعی برق و گاز اینگونه محاسبه میشود، ارزش واقعی کار کارمندان دولت را محاسبه کنم! در آمریکا حداقل حقوق یک کارمند در سال 2024 براساس آمار اداره کار و مؤسسات آماری و تحلیلی معتبر، حداقل 62500 دلار بوده است. اگر میانگین حقوق ماهانهای که دولت در سال 1403 به کارمندانش داده، دست بالا 20 میلیون تومان در نظر بگیریم، یعنی دولت بهطور میانگین در این سال به هر کارمند خود 240 میلیون تومان حقوق داده است که با احتساب نرخ امروز دلار (100 هزار تومان) میشود 2400 دلار! در حالیکه ارزش واقعی کار او با قیمتهای جهانی 62500 دلار بوده است! یعنی در حقیقت هر کارمند ما در سال 1403 بیش از 60000 دلار به دولت «یارانه پنهان» داده است! و با این حساب فقط 4 میلیون کارمند دولت جمهوری اسلامی در سال بیش از 240 میلیارد دلار به دولت یارانه پنهان میدهند! شما معتقدید باید برق و گاز را به قیمت جهانی حساب کنید!؟ پس عدالت حکم میکند خدماتی که کارمند شما به شما ارائه میدهد را هم با همان منطق، به نرخ جهانی محاسبه کنید.
اگر میخواهید یارانه پنهان حساب کنید، همه یارانههای پنهان را محاسبه کنید اساسا منطق «یارانه پنهان» و «قیمت واقعی» غلط و مخدوش است وی تاکید کرد: پس صحنه را باید درست ببینیم، کل صحنه را ببینیم تا بتوانیم حق و عدالت را درست تشخیص و تطبیق دهیم. اگر میخواهید یارانه پنهان حساب کنید، همه یارانههای پنهان را محاسبه کنید، البته معتقدم و عرض کردم که کلا منطق «یارانه پنهان» و «قیمت واقعی» غلط و مخدوش است، اما وقتی شما این منطق را میپذیرید، باید همه چیز را با همین منطق حساب کنید، والا اقدامی که صورت میدهید نهتنها عدالت نیست، بلکه موجب ظلمهای بزرگتری میشود.

بازنشستگان ما سال 1403 بیش از 95 میلیارد دلار یارانه پنهان به صندوقهای بازنشستگی وابسته به دولت پرداخت کردهاند اگر میخواهید قیمت انرژی را به اصطلاح واقعی کنید، حقوقها را هم واقعی کنید! رئیس اندیشکده صمیم با بیان اینکه من تازه تنها کارمندان را حساب کردم، به مقایسه میزان حقوق ماهانه بازنشستگان و مستمری بگیران ایران با بازنشستگان و مستمری بگیران در آمریکا اشاره کرد و گفت: درباره بازنشستگان و مستمریبگیران هم در حالی که 4 میلیون و 500 هزار نفر مستمریبگیر صندوقهای وابسته به دولت داریم، اگر میانگین حقوق ماهانهای که این عزیزان در سال 1403 دریافت کردند را دست بالا 15 میلیون تومان در نظر بگیریم که این رقم نیست، رقم سالانه آن میشود 1800 دلار. در آمریکا حداقل میانگین پرداختی به بازنشستگان در سال 2024 مبلغ 23 هزار دلار بوده است و به این ترتیب بازنشستگان ما هم در سال 1403 بیش از 95 میلیارد دلار یارانه پنهان به صندوقهای بازنشستگی وابسته به دولت پرداخت کردهاند! اگر میخواهید قیمت انرژی را به اصطلاح واقعی کنید، حقوق کارمندان و بازنشستگان را هم واقعی کنید! عدالت حکم میکند که همه را واقعی کنید. اگر میخواهید با این منطق حسابوکتاب کنید، همه را با همین منطق حسابوکتاب کنید. با این منطق شما میگویید دولت دارد 150 میلیارد دلار در سال به مردم یارانه پنهان انرژی میدهد در حالیکه فقط بیش از 335 میلیارد دلار از کارمندان و مستمریبگیرانش در حال دریافت یارانه پنهان است! این 335 میلیارد دلار یارانه پنهانی که از کارمندان و مستمریبگیران میگیرید را به آنها بدهید، بعد قیمت برق و گاز و بنزین و گازوئیل را هم واقعی کنید! صحنه واقعی این است. تازه این حداقلها است. اگر با این منطق بخواهیم حساب کنیم، سرانهای که دولت برای سلامت، برای آموزش هر ایرانی میپردازد، همه اینها را باید واقعی کرد و به مردم باید پرداخت شود.
کارگران ما هم در سال بیش از 470 میلیارد دلار یارانه پنهان به کارفرمایان خود میدهند وی خاطرنشان کرد: البته من کارگران را حساب نکردم. حداقل 8 میلیون کارگر تمام وقت در کشور داریم و میانگین درآمد هر کارگر تمام وقت در آمریکا در سال 2024 حداقل 62000 دلار بوده است. در بهترین حالت میانگین دریافتی هر کارگر ما در سال 1403 هم اگر 2400 دلار در نظر بگیریم، کارگران ما هم در سال بیش از 470 میلیارد دلار یارانه پنهان به کارفرمایان خود میدهند! پس لطفا بگویید کارفرمایان هم ارزش واقعی کار کارگرانشان را به آنها پرداخت کنند.
مسئولان ارشد کشور! با صحنهآرایی که برای شما میشود، اجازه نمیدهند کل صحنه را ببینید رادان گفت: جناب آقای رئیس جمهور، سایر مسئولان ارشد کشور، با صحنهآرایی که برای شما میشود، اجازه نمیدهند کل صحنه را ببینید. صحنه، بسیار بزرگتر از این صحنهای است که برای شما ترسیم و شما را وادار میکنند تصمیمات اشتباه و خلاف عدالت بگیرید و دود این تصمیمات اشتباه به چشم همه مردم میرود و مردم تاوان آن را در سفرههای خود میپردازند.
وی همچنین با اشاره به برخی دیدگاه ها که مبارزه با قاچاق را علت حذف یارانه انرژی عنوان می کنند، اظهارداشت: در دنیای امروز کشورها چارهای جز مبارزه دائمی و بیامان با قاچاق ورودی و خروجی آن هم با بهکارگیری بهترین ابزارهای حقوقی، نظارتی و فناورانه ندارد و ما هم از دیگران مستثنی نیستیم. ما نمیتوانیم با شانه خالی کردن از این وظیفه ذاتی و مهم، تصمیمات کاملا غلط و ناعادلانهای بگیریم که بهشدت مردم را در تنگناهایی شدیدتر از وضع فعلی قرار دهد و سطح زندگی عموم مردم را بیش از این کاهش دهد و اتفاقات بسیار بدتری را برای اقتصاد کشور رقم بزند که خود شرح مفصلی دارد. در همین چند ماه اخیر هم دیدیم که با ورود و پیگیری و جدیت شخص رئیسجمهور در مسئله قاچاق بنزین، چه مسیرهای عجیب و گاه پیچیدهای برای قاچاق کشف شد و میشود. سخن در این موضوع بسیار است.
به گزارش جماران، بخش دوم مصاحبه در روزهای آینده منتشر خواهد شد.