بزرگنمايي:
عصر کرد - تنها چند ساعت بعد از مراسم تحلیف دوم دونالد ترامپ و آغاز دور دوم ریاست جمهوری این رئیس جمهور جنجالی با صدور احکام عجیب و غریب بود که وزیر اقتصاد ایران گفت نگران هیچ چیز نیست. عبدالناصر همتی دوشنبه شب با بیان اینکه برای دولت جدید آمریکا برنامه داریم و امیدواریم عاقلانه عمل کنند، اظهار داشت که نگران آمدن ترامپ نیستیم و برای آن برنامه داریم.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
به گزارش اقتصاد 24، همتی در گفتوگوی ویژه خبری شبکه خبر سیما با بیان این مطلب گفت: «برای ترامپ برنامه داریم و جلسات متعددی در این خصوص برگزار میکنیم و امیدواریم عاقلانه فکر کنند و دولت بعد از آنها خودشان بعدها گفتند که از فشار حداکثری نتیجه نگرفتند و این طرح شکست خورده است. این اعتراف آمریکاییها در سال 99 شمسی است. درآمد نفتی ما به هشت میلیارد دلار رسید هر چند کرونا هم به آن افزوده شد، اما ما ادامه دادیم. البته قبول دارم که این موضوعات به مردم فشار آورد و امروز هم فشار میآورد و مشکلات زیادی برای مردم ما به وجود آمده است و نمیخواهیم این موارد را نادیده بگیریم، اما پیش بینیهای لازم را کردهایم.»
وی افزود: «اینها بازیهای حیثیتی است و کشور ما نیز میخواهد اراده خود را نشان دهد و آنها هم میخواهند فشار را بیشتر کنند و فکر میکنم همانطور که در سال 97 و 98 آن دوران فشار را گذراندیم، در ادامه نیز میگذرانیم، اما در نهایت امیدوارم آنها عاقلانه عمل کنند و اقدام گذشته خود را تکرار نکنند.»
اهمیت آمریکا در اقتصاد جهان و بازی ایران در گوشه میدان اما آیا واقعا نباید نگران آینده اقتصاد ایران و معیشت شهروندان بود؟
هر چند وزیر اقتصاد میگوید جای هیچ نگرانی نیست، اما حقیقت این است که حافظه تاریخی همین سالهای اخیر ندای دیگری سر میدهد و شاید یادآوری اجمالی 4 سال دولت نخست ترامپ برای تجربه اندوزی بد نباشد.
ایران بعد از به قدرت رسیدن ترامپ و البته خروج وی از برجام دستکم شاهد چندین اعتراض معیشتی در کشور بود؛ اعتراضاتی که البته همگی بعد از نافرجامی در برجام رخ داد.
البته سخنان وزیر اقتصاد در شرایطی بیان میشود که ایالات متحده با سهم تقریبی 25 درصد از اقتصاد جهانی، بهعنوان بزرگترین اقتصاد دنیا و یکی از اثرگذارترین کشورها در صحنه بینالمللی شناخته میشود.
در واقع آمریکا به تنهایی یک چهارم اقتصاد جهان را در اختیار دارد و با این شرایط دیگر عجیب نیست که این کشور نقش مهمی در اقتصاد و سیاست جهانی ایفا میکند، و انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و تعیین رئیس جمهور این کشور و سیاستهای اقتصادی آن برای فعالان اقتصادی و سیاسی در سطح جهانی اهمیت بالایی داشته باشد چرا که میتواند وضعیت تمامی بازارهای مالی را تغییر دهد و به نوعی باعث شود که بازارها سودده یا زیانده شوند.
نگاهی به تحریمها و اقتصاد ایران در 4 سال اول ریاست جمهوری ترامپ با این شناخت از اقتصاد آمریکا باید به یاد آورد که ترامپ در یکسال ابتدایی ریاستجمهوری خود در سال 1395 از تغییرات برجام و لزوم گفتوگو بر مسائلی همچون برنامه موشکی، نفوذ ایران در منطقه یا کمک به گروههای دیگر و مسائلی همچون حقوق بشر سخن میگفت؛ اما به هر حال با تمدید تحریمها مسیر خود را پیش برد.
کما اینکه تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 1396 نیز ادامه تحریمهای دولت پیشین بود و ترامپ نقش چندانی در آن نداشت؛ اما همین موضوع موجب جهش قیمتی در بازار ارز شد و دلار به قله 4465 تومانی رسید.
هم چنین به گزارش اقتصاد 24، بررسی آمارها نشان میدهد که در سال اول ریاستجمهوری ترامپ قیمت دلار جهش 20 درصدی را تجربه کرده است.
سال دوم دولت ترامپ، اوج گیری قیمت دلار اما سال دوم ریاست جمهوری ترامپ را باید سالی عجیب شاید در تاریخ یکصد سال اخیر ایران دانست. ترامپ در اقدامی غیرقابل پیش بینی از برجام که به آن توافق قرن میگفتند خارج شد و همین شوک خروج آمریکا از برجام باعث شد که دولت و بانک مرکزی نیز به دنبال یافتن راهکاری برای کنترل بازار ارز باشد که از تخصیص دلار 4200 تومانی آغاز و به تشکیل بازار دوم و امثال این موارد رسید و با این دلار در محدوده 5600 تومانی نوسان میکرد.
بیشتر بخوانید: آمدن ترامپ قیمت دلار را در ایران باز هم افزایشی میکند؟/ شوک صادرات نفتی و ارزی در دولت دوم ترامپ به شدت سال 97 نخواهد بود
دلار 4200 که بعدها به دلیلی مدل اعلام آن در صداوسیما به دلار جهانگیری معروف شد، اما نتوانست زخمهای بسیار اقتصاد ایران را مرهم شود.
به گزارش اقتصاد 24، حدود سه ماه بعد از خروج رسمی آمریکا از برجام، فاز نخست بازگشت تحریمها علیه مبادلات دلاری - ریالی، خرید و فروش طلا و سایر فلزات گرانبها، صنایع خودروسازی، تامین قطعات و خرید فروش هواپیمای مسافربری آغاز شد. به این ترتیب دوران سختترین تحریمهای ایران آغاز شد و البته در 13 آبان سال 1397، ترامپ یکی از شدیدترین احکام تحریمها علیه ایران را امضا کرد و تحریمها وارد فاز عملیاتی شد و بخش انرژی، نظام بانکی و مبادلات ارزی تحریم شدند.
دو روز بعد از این امضا و در 15 آبانماه سال 1397 بود که ارتباط بانکی ایران با سوئیفت قطع شد.
سال سوم دولت ترامپ، سال سخت فروش نفت ایران اما برای اقتصاد از نفس افتاده ایران باز هم این پایان ماجرا نبود، سومین سال حضور ترامپ با مخالفت در ادامه معافیت تحریمها علیه خریداران نفت ایران آغاز شد و به آنها فرصت محدودی داده شد تا منابع خود را از ایران به کشور دیگری تغییر دهند و در اصل آغاز تحریمهای سخت نفتی ایران از اردیبهشتماه سال 1398 آغاز شد.
به این ترتیب بود که در سومین سال حضور ترامپ قیمت دلار در اقتصاد ایران به سقف تاریخی 15 هزار و 650 تومانی و کف قیمت 11 هزار و 200 تومان رسید. البته سقفی که پایان نبود و بارها بعدتر نیز شکسته شد.
سال چهارم دولت ترامپ، ضربه سنگین به شبکه پولی و بانکی ایران
اما به گزارش اقتصاد 24، چهارمین سال حضور ترامپ درحالی آغاز شد که حد فشار تحریمها بر شبکه پولی بانکی و البته اقتصاد ایران چنان زیاد شد که در در نهایت شاهد سقوط بازار سرمایه بودیم، ضربه سنگینی که همچنان پس از چهارسال نتوانسته از زیر بار آن کمر راست کند. چنان که کف قیمتی دلار در چهارمین سال دولت دونالد ترامپ به سقف 32 هزار و 200 تومانی و کف 13 هزار و 479 تومانی رسید.
به این ترتیب دلاری که سال 1399 را با 13 هزار تومان آغاز کرده بود همان سال را با رکورد 30 هزار تومان به پایان رساند.
کاری که 4 سال سخت ترامپ با قیمت دلار و تورم ایران کرد بهطور کلی از بهمنماه 1395 تا زمستان سال 1399 برای درک شرایط کافی است نگاهی به قیمت دلار بیاندازیم.
به گزارش اقتصاد 24، قیمت دلار که سال 1395 در محدوده 3 هزار و 725 تومان بود در فاصله 4 سال به محدوده قیمت 32 هزار و 200 تومان رسید که این یعنی رشد بیش از 764 درصدی را ثبت کرد.
کافی است همین نمونه را برای کلیت اقتصاد ایران بازتعریف کنیم تا عمق بحران تورمی را در کشور درک کنیم، تورمی که در حوزه مسکن، خودرو، مواد غذایی، صنایع و ... ویرانگر بود و عملا 4 سال پرفشار دولت ترامپ که خود با طرح فشار حداکثری از آن یاد میکرد توانست بخشی از شریالهای حیاتی اقتصاد ایران را دستخوش آشوب کند.
برخی از کارشناسان عقیده دارند که بازگشت چهار سال سخت ترامپ دور از انتظار است و احتمالاً روند بازارها به همین زودیها تغییر کند و به نوعی ترامپ نیز از در سازش برای بازار وارد شود.
مذاکره یا ادامه فشار حداکثری؟ در این میان مساله این است که آیا ترامپ که در دور پیش تا نهایت تحریمها پیش برد ، باز هم سیاست فشار حداکثری را در دستور کار خواهد داشت؟ آن هم در شرایطی که به شکلی بی سابقه ندای امکان گفتوگو و مذاکره در داخل ایران شنیده میشود!
اکنون به نظر میرسد که دستکم در ایران، انتخاب مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهوری معتدل و اهل گفتوگو نشان از رویکردی جدید در سیاست داخلی و خارجی کشورمان دارد. پزشکیان که به تعامل و دیپلماسی اعتقاد دارد، بارها بر اهمیت همکاری با غرب برای کاهش فشارهای اقتصادی و حل بحران معیشتی مردم تأکید کرده است.
او در سخنرانیهای اخیر خود اشاره کرده که تقویت اقتصاد ایران بدون کاهش تنشهای بینالمللی و بهبود روابط با قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا، دشوار خواهد بود.
سید عباس عراقچی، وزیر خارجه نیز همسو با این سیاست، از آمادگی تهران برای ازسرگیری مذاکرات هستهای خبر داده است. این مواضع نشان میدهد که تهران بهرغم فشارهای داخلی و خارجی، همچنان مسیر مذاکره را باز نگه داشته، اما برای دستیابی به نتایج ملموس، انتظارات مشخصی از طرفهای مقابل دارد.
بیشتر بخوانید: مارکو روبیو کیست؟/ وزیر خارجه دولت ترامپ که طرفدار تحریم ایران است
غریب آبادی نیز دیروز به سوالی درباره مذاکره با ترامپ اینگونه پاسخ داد: ایران برای آغاز و از سرگیری مذاکرات رفع تحریم آمادگی دارد.
معاون حقوقی وزارت خارجه گفته است که «ما همیشه این آمادگی را داشتیم و اگر این اراده در طرفهای دیگر نیز باشد گفتوگوها شکل خواهد گرفت و به نتیجه خواهد رسید.
اگر طرفهای مقابل سیاست و رویکرد دیگری را در پیش بگیرند ایران نیز متناسب با همان سیاستها رویکرد خود را تنظیم خواهد کرد. زمینهها و فرصتهای مناسب برای از سرگیری گفتوگو و رسیدن به توافق وجود دارد.»
آیا واشنگتن به گفتوگو به تهران تمایل دارد؟ در همین حال، اما در اردوگاه مقابل، دیروز مارکو روبیو، چهره جنجالی جمهوریخواهان که در مساله ضدیت با ایران بسیار معروف است بدون هیچ رای مخالفی از سنا رای گرفته است، اما شاید این تنها وجه کابینه ترامپ نباشد و افرادی طرفدار گفتوگو نیز در این کابینه بتوان یافت. کما اینکه برخی از مشاوران ترامپ، از جمله مسعد بولس، به اهمیت باز گذاشتن درهای دیپلماسی اشاره کردهاند.
این دیدگاه در حالی شاید در واشنگتن وجود داشته باشد که آنان باور داشته باشند که فشار اقتصادی و تهدید نظامی به تنهایی نمیتواند ایران را به تغییر رفتار وادار کند و تنها راه پیشرو، مذاکره جدی برای دستیابی به توافقی جدید است.
این اختلاف در دیدگاهها نشان میدهد که سیاست ترامپ در قبال ایران ممکن است ترکیبی از رویکردهای فشار و تعامل باشد. اما هم چنان آینده این روابط در هالهای از ابهام است و برای ارزیابی درباره اینکه آیا پالس مذاکره از ایران شنیده میشود و رویکرد دولت ترامپ چه خواهد بود هنوز بسیار زود است.