هاشمی رفسنجانی: یک مجتهد نمی تواند در همه امور صاحب نظر باشد!
سیاسی
بزرگنمايي:
عصر کرد - به گزارش خبرنگار سیاسی ایونا به نقل از عصر ایران , حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال 1391 بلندترین گفت و گوی خود با یک رسانه را در قالب گفت و گوی مکتوب 223 صفحه ای با شفقنا به انجام رساند. این گفت و گوی تاریخی نشان از تسلط خیره کننده، هوش سیاسی، قدرت تحلیل، شناخت و آینده نگری ایشان دارد به گونه ای که این گفت و گو پس از 8 سال هنوز سرشار از نگته های خواندنی و آموزنده است.
همزمان با سالگرد ارتحال این شخصیت تراز اول انقلاب اسلامی، متن کامل این گفت و گو را بدون هیچ دخل و تصرفی مجددا در اختیار مخاطبان محترم قرار می دهد: آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، از شخصیت های سرشناس و موثر سیاسی مذهبی جهان اسلام است که در مقاطع حساس و تعیین کننده تاریخی به ویژه پس از انقلاب اسلامی در ایران و عرصه ی بین الملل ایفای نقش کرده و دیدگاه ها، تحلیل ها و پیش بینی هایش از جهان اسلام همواره مورد توجه بوده است. او این روزها کمتر به سخنرانی و گفت وگو می پردازد اما همواره در ذهن جامعه حضور دارد. حسرت از برخی فرصت سوزی ها و اشتباهات در جهان اسلام و اقدامات افراطیون از فحوای کلام او آشکار است اما این روحانی سرشناس شیعه و سیاستمدار کهنهکار ایرانی به آینده و اصلاح بسیاری از مسایل در عرصه جهان اسلام امیدوار است. سایت بین المللی همکاری های خبری شیعه، شفقنا در گفت وگویی مکتوب با آیت الله هاشمی رفسنجانی، موضوعات مختلف جهان اسلام و شیعیان از جمله روابط ایران و عربستان، اجتهاد در عصر معاصر، عقل و سنت، روشنفکری دینی، اوضاع سیاسی شیعه پس از غیبت، عصر فقاهت و اجتهاد، آزاد اندیشی و تمدن اسلامی و… را به بحث گذاشته است. این گفت وگوی مکتوب و ارزشمند که حاوی بیش از 200 صفحه پاسخ حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی است، به تدریج و در قسمت های مختلف منتشر شد که هم اکنون متن کامل آن در اختیار مخاطبان گرامی قرار می گیرد. آیت الله هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به پرسش شفقنا درباره تشکیل تمدن اسلامی و دلایل عظمت و انحطاط مسلمین بیان می کند: قبل از پرداختن به موضوع اصلی بحث (تمدن اسلامی)، باید به شرایط، ویژگیها و امتیازات اسلام به عنوان ظرف آن مظروف یعنی تمدن اسلامی بپردازیم که این بحث در برگیرنده بسیاری از سوالاتی است که مطرح شده است. از لحاظ شرایط زمانی، اسلام پس از ادیان زمینی و آسمانی آن روزگار به ویژه یهود و مسیحیت آمده که پیامآوران آن دو دین، دو پیامبر اولیالعزم بودهاند. تاکید بر اولیالعزم بودن پیامبران ادیان یهود و نصارا به دلیل برجسته کردن این نکته است که هر دو دین، آسمانی و صاحب کتاب بودند. هرچند بعدها و در مسیر پیاده کردن قوانین دچار تحریفات عدیده شدهاند.
اجتهاد مکمل خاتمیت اسلام است هاشمی با بیان اینکه اجتهاد مکمل خاتمیت اسلام است، بیان می کند: به عنوان مثال در زمان پیامبر، بحث حد و مرز فقط زمین بود و الان آسمان ها و دریاها به آن افزوده شدهاند. باید بر اساس اجتهاد به همه نیازهای بشر امروزی جواب داد. اجتهاد هم قواعد خاص خود را دارد. فقهای اسلامی در طول تاریخ با قاعده سازی، سعی در بیان حکم برای مسایل مختلف داشتند و الان هم میتوان با افزودن فروع متعدد به قواعد، همه مسایل را تحت پوشش گرفت. مثلا مجمع تشخیص مصلحت نظام، که یک اقدام سیاسی امام بر اساس یک اصل فقهی و در پوشش اجتهاد اسلامی بود که مصلحت و تشخیص و عمل به آن در راستای انتخاب مصلحت اقوی است. آزاد اندیش دینی در شناخت و بیان درد و درمان جامعه شجاعت دارد توصیفهای مذمت گونهای ازسوی مخالفان آزاداندیشی برای روشنفکران وجود دارد این چهره مذهبی سیاسی مشهور ایران که آزاداندیشی دینی و روشنفکری اسلامی را یکی می داند در تعریف روشنفکری دینی می گوید: دهها صفت برای روشنفکر ارائه شده که مهمترین آنها اینهاست؛ «آگاهی از احوال و اوضاع زمانه»، «شناخت دردها و آسیبها و امتیازات جامعه»، «شجاعت در شناخت و بیان درد و درمان جامعه»، «آزادمنشی در تفکر و اندیشه و نقادی نسبت به وضع موجود»، «رو به آینده داشتن و تنفر از عقبگرد و درجا زدن»، «عاشق نوآوری و پیشبرد جامعه» و «عاری از خرافه و تحجّر و مزیّن به عقلانیّت در فکر و عقل». البته اینگونه توصیفها از منظر حامیان روشنفکری است و در مقابل توصیفهای مذمت گونهای از سوی مخالفان آزاداندیشی برای روشنفکران وجود دارد. مصادیق روشنفکر دینی در هر زمانی زیاد نیست او می افزاید: بر این اساس تعریف جامع و مانعی برای روشنفکری دینی سراغ ندارم؛ ولی باتوجه به توصیفهای موجود میتوان گفت مصداق خوب روشنفکر دینی، فردی باشد که از سویی با دلیل و همراه اعتقاد و تعبد، اسلام را جوهری پایدار و جوابگوی ابدی نیازهای روز هر زمان و مکان بداند و از سوی دیگر قادر به شناخت واقعیات و نیازهای جوامع زمان خود باشد. اگر فاقد رکن اول باشد، دینی نیست و اگر رکن دوم را نداشته باشد، روشنفکر نیست. البته در هر زمانی چنین مصادیقی زیاد نخواهند بود و چون این اصطلاح میتواند نسبی درنظر گرفته شود، به اندازه وسعت دامنه، نسبت مصادیق هم زیادتر میشود. اسلام، روشنفکر دینی را از بیدردی نسبت به مشکلات جامعه رها میسازد تفاوت روشنفکر دینی و روشنفکر مطلق اینجاست که اولی در محدوده دین مورد قبولش عمل میکند . فرض این است که او به دین اعتقاد دارد و برخلاف معتقدات خویش به راهی نمیرود و دومی چون چنین سرمایه و راهنمایی مثل معارف آسمانی ندارد، آزادتر، ولی بدون سرمایه پیش میرود. گرچه کم بودن قید و بندها، کار نوآوری را برای نواندیشان غیردینی آسانتر میکند، اما اولاً کمتر جامعهای هست که نوعی قید و بند و تعصبهای سنتی، قومی، ملی و اجتماعی نداشته باشد و ثانیاً راهنماییهای الهی، محقق را از لغزشهایی از نوع آنکه فرهنگ غرب به آن آلوده شده، حفاظت میکند و باتوجه به تجربه و اسناد معتبر اسلامی میتوانیم بگوییم، اسلام به روشنفکر دینی نشاط و سرزندگی میبخشد و او را در عمق وجدان متعهد میسازد. به اهداف و آرمانهایش تقدس میبخشد. از بیتفاوتی نسبت به حوادث اطراف خود و بیدردی نسبت به مشکلات جامعه رها میسازد. اسلام، روشنفکر دینی را از لجاجت، تعصب، تقلید کور، خودخواهی و انحصارطلبی بازمیدارد هاشمی رفسنجانی به شفقنا می گوید: اسلام روشنفکر دینی را را در مسیری از تکامل قرار میدهد که در هیچ حدی متوقف نمیگردد. مانع از خیانت و سقوط او میشود. از تضاد و لجاجت و تعصّب و تقلید کور و خودخواهی و انحصارطلبی بازمیدارد. به او هویت مستقل میدهد. از خودباختگی بازمیدارد. به او عزت نفس میبخشد و مانع از ذلّتپذیری و زبونی او میگردد. او را از یأس و ناامیدی محافظت مینماید و به او روحیه و قدرت تلاش و مبارزه و جهاد عطا میکند و رحمت و رأفت نسبت به انسان را در وجودش نهادینه میکند و پاسداری از حق و حقیقت و دوری از ریا و تزویر و حقپوشی به صورت ملکهای بر رفتار و گفتارش سایه میگستراند. اساسیترین برنامه مکتب اسلام تربیت انسان عالم، متقی و دارای عمل صالح است هاشمی رفسنجانی درباره انسان الگو در اسلام بیان می کند: قرآن و سنت به اسباب و عوامل روشنفکری دینی توجهی خاص مبذول و پایه و مایه تربیت چنین انسانهایی را به وضوح طراحی و اجرا کردهاند. اساسیترین برنامه مکتب اسلام تربیت انسان مؤمن، عالم، متقی و دارای عمل صالح است که از اولین آیات نازله بر پیغمبر(ص) در سوره علق و نیز توضیح فلسفه خلقت آدم و بشر بر روی زمین به عنوان خلیفهالله در بدو آفرینش آدم ابوالبشر(ع) و موارد فراوان دیگر در قرآن به دست میآید. مهمترین سرمایه انسان برای ارتقا به جایگاه انسان الگو ، سرمایه عقل و هدایت الهی است هاشمی رفسنجانی در ادامه درباره جایگاه عقل و فکر و میزان توجه به این مقوله در اسلام بیان می کند: مهمترین سرمایه انسان برای ارتقا به جایگاه انسان الگوی شایسته قرآنی، سرمایه عقل و فکر و هدایت الهی است که در انسان این سرمایه به طور استعداد و قابلیت موجود است و بهرهگیری از این موهبت الهی با راهنمایی عقل و وحی به عهده انسان گذاشته شده و عنصر اختیار و انتخاب زمینه این مسوولیت است و همین سرمایه گرانقدر توشه این راه سعادت است که در مسیر او مشعلهای فراوان روشنگر و علایم راهنما از منبع وحی و عقل قرار گرفته است. قرآن توجهی ویژه به عقل و دانش دارد او درباره جایگاه عقل و فکر در قرآن کریم می افزاید: در کتاب مقدس الهی توجه ویژه و معناداری به عقل، فکر، دانش و ایمان در کنار هدایت الهی شده و این توجه در سراسر قرآن کریم و در نقاط مناسب آن تعبیه شده است. صدها بار واژههای مشتق از علم و دهها بار از واژههای مربوط به عقل، فکر، عرفان، تفقه و مشابههای دیگر و صدها بار از کلمات ارزشی هدایت و ایمان به عنوان ضلع دیگر این ساختمان کثیرالاضلاع استفاده شده که نتیجه این مجموعه عوامل انسانساز، تربیت انسان مورد نظر است که در جهت ثبت و ارجگذاری در قرآن به کار رفته است که میتوان هدف را جلب توجه انسانها به ارزش و ضرورت این سرمایهها در مسیر سیرالیالله و کمال و سعادت افراد و جوامع برشمرد. ناگفته پیداست که همه اینها در تربیت انسان مؤمن عالم و عامل نقش ایفا میکنند و ثمره این شجره طیبه، انسان روشنفکر دینی است. حتی اصولیون از نقش والای عقل و فکر در ساختار نظام اسلامی غافل نمانده اند هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه منابع روایی ما معمولا اولین باب را به عقل و دومین باب را به علم اختصاص میدهند بیان می کند: به عنوان مثال جلد اوّل کتاب بحارالانوار مشتمل بر 40 باب شامل کتاب عقل و جهل، فضیلت علم و علما و طبقات آنها، حجیت اخبار و قواعدی است که از آنها استخراج میشود. حتی کُتبی که توسط علمای اخباری تدوین گردیده، چنین است و این نشان خوبی است که حتی منکران ارزش و اعتبار بسیاری از مباحث علم اصول که یکی از سرمایههای اجتهاد علمای عقلگرا و به اصطلاح اصولیون است، هم از نقش والای عقل و فکر در ساختار نظام اسلامی غافل نمانده اند. کتاب گرانبهای تحفالعقول وصایای امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) به هشام بن حکم را آورده که حدود نود درصد آن وصایا تکیه روی عقل، تعقل و تفکر به عنوان مهمترین عامل سعادت و کمال دارد و در یکی از دهها وصیت به تعقل میفرماید: «یا هشام، انلله علیالناس حجتین، حجّه ظاهره و حجّه باطنه. فاّمّا الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه و اما الباطنه فالعقول» (تحف العقول عن آل الرسول، ابومحمد، حسن بن علی بن حسین حرّارنی، تصحیح و تعلیق علیاکبر غفاری، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوّم، 1363 ش، از ص 383) همان مضمونی که مرحوم آیتالله شیخ انصاری در «فرائد الاصول» در حجیّت قطع ناشی از عقل روی آن تکیه میکند: «و وجه الاستشکال فی تقدیم الدلیل النقلی علی العقلی الفطری السلیم ما وردمن النقل المتواتر علی حجّیه العقل و انّه حجّه باطنه و انّه ممّا یعبد به الرحمن و یکسب به الجنان» (فرائدالاصول، چاپ جدید، ص 19، نقل از بحارالانوار، جلد 1، ص 377). فقهای بزرگ مقام عقل را تا پای وحی بالا میبرند همچنین به نقل از راغب اصفهانی میآورد که: «العقل السلیم ایضا حجّه من الحجج فالحکم المنکشف به حکم بلغّه الرسول الباطن الذی هو شرع من داخل کما ان الشرع عقل من خارج». میبینید که فقهای بزرگ مقام عقل را تا پای وحی بالا میبرند و از تعبیر معنادار حجت باطنه در مقابل حجت ظاهره (انبیا) و یا رسول باطن در کنار تعبیر «عقل ظاهر» برای انبیا استفاده میکنند. پیامبران، گنجهای پنهان شده عقلها را برای بشر استخراج می کنند او ادامه می دهد: خوب است این فراز را با نقل جملهای از امیرالمومنین (ع) زینت دهم که در اولین خطبه نهجالبلاغه که مملو از دانش، عرفان و حکمت است، درباره یکی از مهمترین مسوولیتهای انبیاء الهی آمده: «وَیُثّیروُا َلَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول» که تعبیر پرمعنا و عمیقی است. یعنی پیامبران، گنجهای پنهان شده عقلها را برای بشر استخراج مینمایند. گنج، پنهان، مدفون و استخراج، واژههای کلیدی این فصل است که در یک جمله گنجانده شده است. امامان معصوم به شاگردان عالم و اهل نظر خود، اجازه اجتهاد میدادند هاشمی رفسنجانی درباره کلمات «اخباری، اصولی، محدثان، فقها، تقلید، اجتهاد، رکود، بالندگی» توضیح می دهد: این کلمات و عناوین نمایانگر واقعیتهای تاریخ اسلام است. هم در شیعه و هم در اهل سنت وجود داشته و دارد که سرگذشت بیپایان جدال عقل و تفکر از یک طرف و جمود و تقلید از طرف دیگر است. در عین اینکه در هر دو طرف نقاط ضعف و قوت و اخلاص هم وجود دارد. در زمان حضور امام معصوم و پیغمبر(ص) همین بحثها بود ـ ولی در بین شیعیان کمتر ـ و اسناد فراوانی هم موجود است که امامان معصوم شیعه در زمان حضور خودشان هم به شاگردان عالم و اهل نظر خودشان اجازه اجتهاد و استخراج فروع از اصول میدادهاند و گاهی به جای اجازه، تکلیف میفرمودهاند. برای نمونه چند مورد را میآورم. امام محمدباقر(ع) به ابان بن تغلب میفرمایند:«اجلس فی مسجدالمدینه و افت للناس فانّی احبّ ان ارﻯٰ فیشیعتی مثلک». (در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده، من دوست دارم در بین شیعیان خود کسانی مثل تو ببینم). و از معاذبن مسلم میپرسند: بلغنی انک تقعد فی الجامع فتفتی الناس؟ قلتُ نعم واردت ان أسالک عن ذلک قبل ان اخرج، انی اقعد فیالمسجد فیجی الرجل فیسألنی عن الشئی فاذاعرفته بالخلاف لکم اخبرته بما یفعلون و یجئی الرجل اعرفه بمودتکم فاخبره بماجاء عنکم و یجئی الرجل لا اعرفه ولا ادری من هو فاقول جاءعن فلان کذا و جاءعن فلان کذا فدخل قولکم فیما بین ذلک؟ قال فقال لی: اِصنع ذلک فانی کذا اصنع (وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشرعیه، محمد بن الحسن حر عاملی، یثرب، داراحیاء التراث العربی، 1403 ق / 198ّ3م. ، باب 11 از ابواب قضای قاضی، ترجمه آن چنین است: شنیدهام که در مسجد جامع مىنشینى و براى مردم فتوامىدهى، آیا درست است؟ گفتم: آرى و من قصد داشتم قبل از آنکه از نزد شما بروم، نظر شما را در این مورد بدانم، من در مسجد مىنشنیم، مردى مىآید و در موضوعى از من سؤال مىکند. اگر بدانم تابع مکتب شما نیست. طبق مذهب خودشان فتوى مىدهم. مرد دیگرى مىآید و مىشناسم که دوستدار شماست، پس طبق آنچه از شما رسیده است، فتوا مىدهم. مردى هم مىآید که نمىدانم آیا از پیروان مکتب شماستیا مخالفین شما، پس مىگویم: گروهى چنین مىگویند و گروهى چنان و نظر شما را در میان آنها جاى مىدهم. معاذ ادامه مىدهد که امام(ع) فرمود: چنین کن که من نیز چنین مىکنم.) باب اجتهاد تا اوایل قرن چهارم در میان اهل سنت باز بوده است هاشمی رفسنجانی ادامه می دهد: در بین اهل سنت هم متناوبا سیاست اجتهاد و تمسک به قیاس و مصالح مرسله و انسداد باب اجتهاد و رواج تقلید وجود داشته و دارد. به طور کلی تا اوایل قرن چهارم باب اجتهاد در میان اهل سنت باز بوده و پس از تکمیل مذاهب چهارگانه این باب مسدود شد اما خوشبختانه در عصر حاضر اهل سنت گرفتار انسداد باب اجتهاد نیست و محققان دینی اهل سنت نوآوریهای فراوانی دارند. در شیعه بعد از غیبت امام زمان (عج) این تقسیم بندیها نیز در میان پیروان مکتب اهل بیت (ع) به صورت وسیع و جدا از هم به وجود آمده و آثار مثبت و منفی خود را ثبت کرده است. اولین موج معارف اسلامی بعد از غیبت در لباس عصر محدثان ظهور میکند او بیان می کند: پس از عهد حضور معصومان که عصر تبیین و تفسیر دین است و دسترسی به ائمه بوده، اولین موج معارف اسلامی بعد از غیبت در لباس عصر محدثان ظهور میکند که طبیعی است. این محدثان نزدیک به عصر معصومان بودهاند و بسیاری از اسناد تولید شده توسط ائمه و شاگردان ائمه در دسترس بوده و جمعآوری و تنظیم آنها ضرورت دوران غیبت است و این کار را به خوبی محدثان بزرگواری انجام دادهاند. متأسفانه در زمان پیغمبر(ص) جز در مورد قرآن و نامههای پیغمبر(ص) و بخشی از کلمات ایشان و پس از آن تا حدود یک قرن کتابت حدیث و تاریخ و سنتها معمول نبود، جز در موارد بخصوص و معدود و این از مواردی است که نیاز به تحقیق جامع و بی طرفانهای دارد. در زمان خلفای راشدین، امیرالمومنین علی (ع) درخصوص کتابت، استثناء به حساب میآیند. علاوه بر اینکه خود مهمترین و جامع ترین و معتبرترین کاتب وحی بودهاند، مطالب زیادی از پیغمبر(ص) را نوشتهاند و سپس در دوران خلافت ظاهری خود به کاتب فرهیخته خویش علی ابن ابی رافع دستور جمعآوری منابع اسلامی را دادند و عمر بن عبدالعزیز هم به ابن شهاب زهری و افراد دیگر دستور جمعآوری و تنظیم سنت را صادره کرده و طی بخشنامهای از علمای بلاد خواسته که احادیث صحیح پیغمبر (ص) را جمعآوری و ارسال کنند. شخصیتهایی مثل سلمان، ابوذر، اصبغ بن نباته، ابی رافع و دو فرزندش عبیدالله و علی و جمعی از بزرگان صحابی یا تابعی شیعی هم آثار مکتوب خلق کردهاند. تدوین و تنظیم حدیث و فقه اوایل قرن دوم هجری رایج شد اما به هر حال اوائل قرن دوم هجری است که تدوین و تنظیم حدیث و فقه رایج میشود و در میان شیعه بیشترین آثار مکتوب را در بین شاگردان مستقیم یا غیر مستقیم امامان سجاد، باقر و صادق (علیهمالسلام) داریم. این بزرگواران، شاگردان موفق خود را به تدوین مطالب تشویق میکردهاند. کتاب ارزشمند «الذریعه الی تصانیف الشیعه» اثر ارزشمند شیخ آقابزرگ الطهرانی، بسیاری از این کتب و نویسندگان آنها را به تفصیل آورده است. «اصول چهارصدگانه» برای احکام و معارف بیشتر مورد استناد قرار گرفته است حسنبنعلیبنزیاد وشّاء میگوید که در مسجد کوفه نهصد شیخ را دیده که همه میگفتند، «حدّ ثنی جعفربن محمد» (الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ الطهرانی، طبع بیروت، دارالاضواء، ج 1، ص 17 و رجال نجاشی، ترجمه الوشا، ص 31) و حافظ ابوالعباس بن عقده همدانی کتابی در معرفی کسانی نوشته که از حضرت صادق (ع) حدیث روایت کردهاند که در آن کتاب چهارهزار نفر را معرفی کرده است. (تاریخ فقه و فقها، دکتر گرجی، ص 115، به نقل از رجال نجاشی و تاریخ الکوفه للبراقی ص 396) از میان صدها کتابی که شاگردان ائمه نوشتهاند، چهارصد اثر مهمتر به نام «اصول اربع ماه» بیشتر مورد استناد برای احکام و معارف بوده که بسیاری از آنها تا قرون اخیر مورد استفاده محدثان و فقها بوده و صاحبالذریعه در جلد دوم یکصد و هفده اصل از این اصول را با ترجمه مولفان آنها آورده و بسیاری از آنها در دسترس علامه مجلسی و شیخ حرّ عاملی بوده است. (در قرن دوم هجری که فشار سیاسی حاکم بر شیعیان به هنگام انتقال حکومت از امویان به عباسیان به کلی از بین رفته بود، بسیاری از راویان به جمع و تدوین احادیثی که خود، آنها را از امامان شیعه به ویژه از امام صادق(ع) روایت کرده بودند، پرداختند. در این دوره چهارصد رساله که به «اصول چهارصدگانه» معروف بود، تدوین یافت که این امر خود، سر آغازی در گسترش تدوین حدیث نزد شیعه به شمار میرفت؛ برای اطلاعات بیشتر رک: دائره المعارف الشیعه ، ج 5، ص 33) در دوران حضور ائمه (دوران امامان معصوم (ع) 249 سال و زمان غیبت صغرای امام زمان (عج) 69 سال) با امکان دسترسی به خود آنها یا دسترسی به آثار مکتوب شاگردان آنها، عملاً و عمدتاً متون روایات مورد عمل مردم بوده و در مواردی که نص و متنی به دست نمیآمد، فقهای بزرگی بودهاند که با استنباط و اجتهاد، حکم مورد احتیاج را به دست میآوردند و عملا محدثان و فقها در آن دوره از هم جدا نبودهاند. تعدادی از بزرگان و معاریف آنها از این قرارند: 1- ابانبن تغلب 2- ابن ابیعمیر 3- ابوحمزه ثمالی 4- بزنطی 5- جابربن یزید جعفی 6- حسن بن علیبن فضّال 7- زراره بن اعین 8- ابوبصیر 9- فضل بن شاذان 10 – محمدبنمسلم 11- هشام ابن حکم 12- یونس بن عبدالرحمن 13- ربیعه بن سمیع 14- عبدالعظیم حسنی و بسیاری از محدثان و فقهای دیگر که دسترسی به اسامی آنها برای خوانندگان گرامی مشکل نیست. به خصوص عدهای که به عنوان اصحاب اجماع شناخته شدهاند که نام بسیاری از آنها در اسامی ذکر شده وجود دارد. این چهر ه سیاسی و مذهبی ایران در ادامه به تشریح وضعیت محدثان پس از غیبت می پردازد و بیان می کند: پس از غیبت امام عصر(عج) دسترسی به امام معصوم بدون واسطه، جز برای چهارنفر مشخص (که به نواب اربعه یا سفرای اربعه معروفند و به ترتیب عبارتند از: عثمان بن سعید اسدی، محمدبن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری)، در دورانی کوتاه وجود نداشت و پس از شروع غیبت کبری دسترسی با واسطه هم قطع شد و طبعا در آن شرایط مرجع علمای شیعه همان اسناد باقیمانده از روات است و تا مدتی فتاوای علما عمدتاً به صورت متنی بود که در روایات آمده بود و در مواردی هم با اجتهاد محدود و قواعدی که قبلا به تأیید ائمه معصوم رسیده بود، یا در زمان حضور معصوم مرسوم بوده، فتوی صادر میشد. قواعدی از قبیل ملازمه حکم عقل و شرع، ملازمه وجوب چیزی با وجوب مقدمات آن واجب، تمسک به اصل برائت یا استفاده از استصحاب یا بهرهگیری از قواعد مستفاد از قرآن و سنت مثل اصاله الصحه و قاعده لاضرر و وجوب وفای به عهد و عقد، مورد استفاده فقهای آن عصر بوده و سعی میشد از تکیه بر قیاس و مصالح مرسله و نظایر اینها که مورد استفاده اهل سنت بود، خودداری شود. البته اهل سنت بخاطر محروم کردن خود از استفاده از روایات ائمه معصوم به صورتی که شیعه عمل میکرد، به ناچار به ادلهای مثل قیاس و استحسان و مصالح مرسله پناه میبردهاند. *تفاوت عمدهای میان نیازهای عملی شیعیان و سنیها در طول تاریخ وجود داشت *اگر علمای اهل سنت به نظرات ائمه توجه میکردند، فقه پیشرو و افتخارآمیزی برای اسلام به ارث می ماند رفسنجانی می گوید: در این میان تفاوت عمدهای میان نیازهای عملی شیعیان و سنیها وجود داشته است. شیعه به خاطر منزوی بودن یا تحت فشار حکومتهای بنیامیه و بنیعباس بودن و عدم مسوولیت اظهارنظر در مسایل حکومتی که بیشترین مسایل اجتماعی، سیاسی، قضایی و نظامی را دربر داشته و محدودیت نیازهای اقلیت شیعه به موارد احوال شخصیه و مسایل عبادی، اخلاقی، فرهنگی و نظایر آنها، اجباری در ورود به بخش عمده احکام، وظایف جامعه، حکومت و… نداشتهاند. در مورد مسایل جدید در قلمرو وسیع حکومت و سیاست خارجی و بیشتر مسایل اقتصادی، قضایی، امنیتی و نظامی و ابواب معاملات و امور خاص حاکمیتی که علمای سنی باید جوابگوی سوالات و نیازها باشند، معمولا به علمای شیعه مراجعه نمیشد و اگر نظری میدادند، چه بسا برعکس آن عمل میشد. طبیعی است که اگر علمای اهل سنت در آن زمان به منابعی مثل نظرات ائمه معصوم توجه میکردند، میتوانستند فقه پیشرو، جامع و افتخارآمیزی برای اسلام به ارث بگذارند. حتی اگر بعد از دوران حضور هم به این فرصتها و منابع توجه میکردند، به خاطر نزدیکی به زمان حضور و وجود اسناد معتبر و بیشتر، وضع غیر از آن میشد که امروز هست. هاشمی رفسنجانی در ادامه به تشریح عصر حدیث و شرایط آن زمان می پردازد و بیان می کند: به هر حال محدثان عالی مقام شیعه در سده اول بعد از غیبت در حفظ، جمعآوری، تنظیم و نقادی احادیث شیعه خدمت بسیار بزرگی انجام دادند تا آنجا که فقهای نامدار شیعه و بسیاری از فقهای اهل سنت مدیون تلاشهای بسیار ارزشمند آنها بوده و هستند و اگر در آن زمان که هنوز اسناد تولید شده زمان حضور در دسترس بود، این خدمت بزرگ و جاویدان انجام نمیشد، مطمئنا این فرصت از دست میرفت و در دورانهای بعد امکان دسترسی کامل به وجود نمیآمد زیرا در آن زمان که طبع، چاپ و چاپخانه نبوده، تهیه اسناد، متکی به دست نوشتههای محدود بود و معمولاً در جریان ناامنیها و جنگها و حوادث، بسیاری از آنها از دست میرفت یا در اثر تکرار استنساخها به خاطر غفلتها یا مسامحه ها یا به خاطر نبودن نقطهگذاری و اعرابگذاری و تشابه حروف و کلمات، تغییرات زیادی رخ میداد که از اعتبار اسناد میکاهید. او به مراکز علوم حدیث اشاره می کند و توضیح می دهد: شهرهای مبارک قم (شیخ طوسی در کتاب «غیبت» آورده است: «شیخ حسین بن روح کتاب «التأدیب» را به قم فرستاد و به فقیهان قم نوشت که این کتاب را ملاحظه و بررسی نمایید و ببینید مطلبی برخلاف نظر شما در آن وجود دارد» -الکنی و الالقاب، مرحوم شیخ عباس قمی، ج 3، ص 76) و شهر ری (ری در این زمان شهری است آباد با مدرسهها و کتابخانهها و مجمع عالمان و فقیهان و محدثان – مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، سنگی تبریز بدون تاریخ، تهران 1268، ص 392) بیشترین سهم را در پایهگذاری این نهضت مقدس داشتهاند. ضمن اینکه بعضی از بزرگان و پیشتازان این علوم برای جمعآوری اسناد و شنیدن از بزرگان دیگری که احتمالاً حامل اطلاعات اضافی بودهاند، به مراکز دیگر هم سفر کردهاند. نیشابور، استرآباد، مشهد مقدس، مرو، سرخس، سمرقند، بلخ، ایلاق، فرغانه، همدان، بغداد، کوفه، مکه، مدینه و … از مراکزی هستند که در آن زمان مدرسه و مکتب داشتند و محدث و عالم شیعی یا سنی در آنها وجود داشتند و محدثان بزرگ سعی داشتند از ذخایر آنها بهره بگیرند. (به عنوان نمونه جملاتی که یاقوت حموی درباره اوضاع کتابخانه و مدارس مرو گفته است، قابل تأمل است: «مرو را در سال 616 ترک کردم. در آن هنگام در شهر، 10 کتابخانه موقوفه دایر بود که من در دنیا نظیر آنها را از جهت کثرت کتابها و خوبی نسخهها ندیده بودم. از آن جمله بود دو کتابخانه در جامع مرو، یکی به نام «خزانه العزیزیه» … که در آن 12 هزار کتاب بود. کتابخانه دیگر «خزانه الکمالیه» بود… دیگر کتابخانه «شرف الملک» بود … در مدرسه ابوسعید محمد بن منصور…. دیگر «خزانه الکتب» در مدرسه نظام الملک حسن بن اسحاق… و دو کتابخانه از خاندان سمعانی و کتابخانه دیگری در مدرسه «عمیدیه» و کتابخانه «مجدالملک» …. و کتابخانههای خاندان خاتونی در مدرسه ایشان و کتابخانه «ضمیریه» – معجم البلدان، یاقوت حموی، بیروت، دارصادر، 1388 هـ. 1968 م، ج 5، ص 112) مرحوم شیخ صدوق از کسانی است که با تحمّل مشکلات سفرهای آن زمان به همه مراکز حدیث فوقالذکر سفر کرده و بهره گرفته است. البته افراد و شخصیتهای فراوانی در آن خدمت بزرگ سهم داشتهاند، ولی چند نفر از آنها گوی سبقت را ربودهاند و با ایفای نقش بیبدیل تاریخی، شایسته نام بردن بیشتر هستند. او با بیان اینکه در اینجا امکان ذکر نام همه افراد، میسر نیست، به ذکر نام و خدمات چند نفر از این بزرگان اکتفا و در معرفی بزرگان پیشتاز و نامدار محدّث بیان می کند: از میان خیل عظیم علمای حدیث، چندنفر بسیار نامدارند و آثار آنها هنوز مورد استفاده است، 1- علی بن ابراهیم قمی، متوفای 307 هـ.ق، صاحب آثار فراوان و معروف تفسیر و فقه و روایات. 2- محمدبن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی، متوفای 329 هـ.ق، صاحب کتاب شریف کافی که اساتید و شاگردان این عالم فراوان و دارای آثار گرانبها هستند. 3- علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، متوفای 328 تا 329 هـ.ق، پدر شیخ صدوق که دارای بیش از دویست کتاب است و در اکثر ابواب فقه اثر فقهی، روایی، تاریخی و … دارد. 4- ابوالقاسم جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی بن قولویه، متوفای 368 هـ.ق، شاگرد کلینی و استاد ابن جنید و شیخ مفید و دارای آثار فراوان از جمله «کامل الزیارات» و کتب فقهی، روایی و تفسیری. 5- محمدبن علی بن حسین بن موسی بابویه، متوفای 381 هـ.ق، معروف به ابن بابویه که دارای آثار گرانقدر و ممدوح اکثر علما و رجالیون است. 6- شیخ صدوق، سرآمد محدثان و فقهای زمان خود و متوفای سال 381 هـ.ق، استاد شیخ مفید و صاحب آثار بسیاری که تا سیصداثر ایشان شمرده شده و بسیاری از آنها مرجع محدثان و فقهاست و کتاب «من لایحضره الفقیه» و «الهدایه» معروفتر از آنند که نیاز به معرفی و ذکر داشته باشند. تاریخ اسلام مدیون محدثان و فقهای قرن اول غیبت است هاشمی رفسنجانی معتقد است که محدثان و فقهای قرن اول غیبت نقش بسیار عظیمی در حفظ و تنظیم و تنقیح اسناد روایی، تفسیری، تاریخی و بنیانگذاری فقاهت داشتهاند و برای حفظ و انتقال اسناد دوره حضور بهترین راویان و امانتدارانند و غنای منابع مکتب اهل بیت در تاریخ اسلام مدیون جهادهای علمی این بزرگان است. دارا بودن سرمایه عظیم اسناد معارف اهل بیت (ع) زمینه اجتهاد را فراهم کرد او می گوید: با شروع غیبت، کمی بعد از شکلگیری دوره محدثان، دوره اجتهاد و تفقه هم شکل گرفت و عوامل مهم آن احساس خلاء حضور ائمه معصوم و دارا بودن سرمایه عظیم اسناد معارف اهل بیت (ع) و بالاتر از آن احساس وظیفه برای جوابگویی به نیازهای شرایط جدید پیروان مکتب اهل بیت (ع) است که در نقاط بسیاری از جهان اسلام به حکومت رسیده بودند. نیازی که قبلا باعث رشد فقه و اجتهاد اهل سنت شده بود. آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) درباره اوضاع سیاسی شیعه بعد از غیبت بیان می کند: امواج پیشرفت سیاسی، مدیریتی و حکومتی در کنار رشد علمی شیعه در آستانه شروع غیبت و در دوران غیبت صغری و سپس کبری اعجابآور است. در دو قرن اول غیبت، بیشتر بلاد و قلمرو وسیع جهان اسلام تحت اداره دولتها و امرای شیعه درآمده بود. فرق مختلف شیعه اعم از اثنیعشری، زیدی، اسماعیلی و … در بخشهای مهم جهان اسلام به حکومت رسیده بودند. او برای نمونه به ادارسه یا ادریسیان- 172 تا 375 هجری قمری اشاره می کند و توضیح می دهد: در اقصی نقاط مغرب جهان اسلام حکومت شیعه زیدی ادارسه شکل گرفت. ادریس فرزند عبدالله محض و برادر محمدنفس زکیه از اولاد امام حسن مجتبی(ع) پس از شروع دولت عباسی و ادامه غصب حق اهل بیت قیام کرد و شکست خورد و به غرب آفریقا محل فعلی مراکش رفت و در آنجا نهضت شیعی را آغاز کرد و در آستانه پیروزی به شهادت رسید. پیروانش فرزند نوزاد او را ادریس دوم نامیدند و به حکومت برگزیدند. این سلسله 203 سال در آن منطقه با فراز و نشیبهایی حکومت داشت و حتی شاخهای از آنها در بخشی از آندلس برای مدتی امارت میکرد و بخشی از آثار معارف اهل بیت که هنوز در آن منطقه وجود دارد، میراث همین سلسله حکام ادارسه است. هاشمی رفسنجانی درباره حکومت علویان طبرستان – 250 تا 424 هجری قمری بیان می کند: در آستانه غیبت صغری در طبرستان حکومت علوی از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) تأسیس شد و علیرغم درگیری دائم با صفاریان، طاهریان، سامانیها و بعضی از قدرتهای محلی توانستند با اقدامات اسلامی و آموزشی و فرهنگی و رفتار خوب با مردم، موقعیت تشیّع را در این منطقه بسیار مهم تثبیت کنند و با ایجاد ارتباط با سایر نهضتهای شیعی به آنها کمک کنند و حتی در عراق به مجاهدان شیعه که سخت تحت فشار حکام بنیعباس بودند، کمک میفرستادند و باعث تقویت نهضت شیعی در یمن و تأسیس حکومت شیعی آنجا شدند. اکثریت چهارده حاکم علوی طبرستان زیدی مذهب اند و تعدادی هم شیعه اثنیعشری در میان آنهاست. یمن یکی از نقاط شیعه خیز جهان اسلام است او در بیان مثال هایی برای حکومت شیعیان در تاریخ به حکومت بنیرسی- 280 تا 700 هجری قمری اشاره و اظهار می کند: یمن یکی از نقاط شیعه خیز جهان اسلام است. گویا سفر مأموریتی علی(ع) به یمن و تأثیر عمیقی که بر دلهای مردم یمن به خاطر بروز فضایل ایشان گذاشت، زمینه مساعد فکری شیعی را پایهگذاری کرد و دو تیره اسماعیلیه و زیدیها برای حضور در یمن رقابت داشتهاند، ولی زیدیها سبقت گرفتند. گرچه این رقابت قرنها با فراز و نشیب ادامه داشته و اصولا به خاطر دوری یمن از مرکز خلافت سلطه خلیفه بر آنجا معمولاً ضعیف بوده است و حتی در آستانه حادثه عاشورا بعضی از صاحبنظران به امام حسین(ع) پیشنهاد میدادند به جای کوفه به یمن بروند و از تمایلات شیعی مردم یمن و خصوصیات کوهستانی منطقه برای جهاد با بنیامیه بهره بگیرند. یحیی بن حسین از نوادههای امام حسین(ع) و از مجاهدان به نام زیدیه با بهرهگیری از مجاهدات ناتمام جدش قاسم الرسی از ائمه مهم زیدیه، توانست در سال 280 هجری اولین حکومت شیعی زیدیه را در صعده با بیرون راندن امرای محلی، تشکیل بدهد و به سرعت در بسیاری از نقاط یمن گسترش دهد و با تصرف صنعاء دولت نیرومند زیدیه در یمن مستقر شد و تا سال 700 هجری ادامه یافت و در تمام این دوره با عوامل خلافت و نیز اسماعیلیهای فاطمی و امرای محلی زد و خورد داشته و با اقدامات فرهنگی و دینی و توسعه آموزشها و خدمات، امامت و نفوذ امامان زیدی را در یمن استمرار بخشیدند و هنوز هم اکثریت مردم یمن پیرو زیدیهاند و در صعده اولین نقطه آغاز دولت علوی زیدی، شیعیان اثنیعشری نفوذ زیادی دارند و در سالهای اخیر درگیریهای خونینی با دولت وقت یمن داشته و دارند. روابط امامان یمن با امرای علویون طبرستان و دیلم از موارد مهم نیازمند به بررسی و تحقیق است. محبت اهل بیت (ع) در دلهای مردم مصر پایدار مانده است او در ادامه به حکومت فاطمیها- 296 تا567 هجری قمری اشاره و بیان می کند: در سالهای آخر قرن سوم عبدالله المهدی امام اسماعیلیان حکومت فاطمیان را با بیرون راندن خوارج از تونس، در شمال غرب آفریقا تشکیل داد و این حکومت به تدریج بر مصر، شامات و حجاز مسلط گردید و دولت مقتدری براساس معارف اهل بیت شاخه اسماعیلی و منتسب به حضرت فاطمه زهرا(س) تشکیل یافت. این سلسله حکام شیعی توانستند تمدن عظیمی براساس اسلام و مکتب اهلبیت از زاویه دید اسماعیلیه در بخش وسیعی از قلمرو اسلام به وجود آورند و تهدید جدی برای خلافت بنیعباس باشند و عاقبت به دست ایوبیان سنی شافعی منقرض شدند. اما آثار فکری و فرهنگی آنها هنوز در این مناطق، بخصوص مصر باقی است و الازهر نهاد مهمی باقیمانده از آن دوره است و محبت اهل بیت در دلهای مردم مصر پایدار مانده و اخیراً آقای قذافی احیای تمدن اسلامی فاطمیان و پیروی از مکتب اهل بیت را راه نجات مسلمانان خوانده است. قرمطیان فرقهای تندخو و خشن بودند رفسنجانی درباره قرمطیان بحرین، عراق و شام – 258 تا اوایل قرن 5 هجری قمری به شفقنا توضیح می دهد: این گروه شاخهای از اسماعیلیان هستند که محمدبن اسماعیل بن جعفر را امام خود و مهدی موعود میدانستند و فرقهای تندخو و خشن بودند و افکاری شبیه خوارج، وهابیها و طالبان را دارا بودند. رهبرشان حمدان بن اشعث، ملقب به قرمط گویا از اهالی خوزستان بوده و فعالیت خود را در عراق آغاز کردند و بالاخره توانستند بر بحرین که آن روز خیلی وسیعتر از بحرین امروز بود، مسلط شوند و حملات زیادی به حجاز و عراق داشتند و یکبار مکه را غارت کردند و حجرالاسود را به مقر حکومت خود منتقل کردند. در شام هم فعالیتهای زیادی داشتند. از اواخر قرن سوم هجری تا سال 470 دوام آوردند و سرانجام به دست سلجوقیان منقرض گردیدند. رفتار این گروه و همکاری گاه و بیگاه آنها با فاطمیون و نفوذی که در دستگاه خلافت داشتند، باعث خشم بیشتر خلفای عباسی نسبت به شیعیان بود و خسارتهای مهمی از آن رهگذر بر شیعیان وارد شد. حمدانیان به خاطر سطح بالای دانش توانستند تفکر اهل بیت (ع) را در منطقه پایدار کنند او حمدانیان، 317 تا 394 هجری قمری را یکی دیگر از حکومت های شیعی در طول تاریخ معرفی و اظهار می کند: حمدانیان حدود نیم قرن حکومت مستقل شیعی اثنیعشری در موصل، حلب، شمال عراق و شامات تشکیل دادند و معمولا با دولتهای مقتدر آلبویه و فاطمی و اخشیدیه درگیر بودند و به خاطر سطح بالای دانش و ادب در مدت کوتاه توانستند تفکر اهل بیت (ع) را در آن منطقه پایدار و ریشهدار کنند که هنوز آثار آن در جای جای این منطقه حضور دارد. قبل از تشکیل حکومت مستقل شیعی افراد زیادی از این خاندان در دستگاه خلافت مسوولیتها و مناصب مهمی داشتند. شخصیتهای کلیدی این دودمان ناصرالدوله و سیفالدوله هستند و حکومتشان از اواخر دوران غیبت صغری (317 هـ.ق) پایهریزی شد. آل بویه با مردم و فرقههای دینی با تساهل و تسامح و سعهصدر رفتار میکردند هاشمی رفسنجانی، درباره حکومت آل بویه- 334 تا 448 هجری قمری حکومت تاریخی شیعه می گوید: در دهه آخر غیبت صغری دولت آلبویه شکل گرفت. ابتدا عمادالدوله فارس را تصرف کرد و مرکز حکومت آل بویه قرار داد و سپس معزّالدوله، برادر او، خوزستان و بغداد را متصرف شد و مرکز خلافت رسمی اسلام با حفظ خلیفه در اختیار او بود و برادر سوم، رکنالدوله، اصفهان، ری و بسیاری از مناطق ایران را تحت تسلط درآورد و عملاً مجموعه آل بویه بر بخشی عظیم از قلمرو جهان اسلام استیلا یافتند. شیعه بودن این حکومت مورد اجماع مورخان است. بعضی آنها را اثنیعشری و بعضی زیدی میدانستند. به طور کلی در برخورد با مردم و فرقههای دینی با تساهل و تسامح و سعهصدر رفتار میکردند و در زمان دولت آنها دانش، علوم و فنون اسلامی در همه رشتهها رشد و تکامل خوبی داشته و آثار عملکرد این خانواده ایران را تحت تاثیر مثبت قرار داد و بسیاری از پایههای علمی، دینی و فرهنگی مکتب اهل بیت را مستحکم کرد. او در ادامه به بحث درباره شیعه در مناصب مهم می پردازد و به شفقنا می گوید: در این دوره مورد بحث علاوه بر حکومتهای مستقل شیعی که بیشترین پهنه جهان اسلام را در دست داشتند، داخل دستگاه خلافت هم شخصیتهای نیرومند شیعی در مناصب مهم مصدر امور بودند. از مقام وزارت که در رتبه بعد از خلافت بود، گرفته تا رتبه امیرالامرایی و سپس در منصبهای مهم اجرایی گوناگون چهرههای برجسته و منتقد شیعه فراوان بودند. هم افراد و هم خانوادهها و دودمانهای شیعه به طور وسیع در مصدر امور مهم قرار میگرفتند و در مواردی هم به خاطر سعایت و مورد سوءظن قرار گرفتن، مورد غضب و تصفیه واقع میشدند. آلنوبخت و آلفرات2 از نمونههای مهم خانوادگی همکاری با دستگاه خلافتند که هر دو فامیل در مقام وزارت، امیرالامرایی و کارگزاری و سایر منصبها حضور و نفوذ زیادی داشتهاند. محبتهای ظاهری برخی خلفا به اهل بیت (ع) عامل مهمی درتوسعه نفوذ مکتب شیعه بود هاشمی رفسنجانی بیان می کند: به ظن قوی وضع نفوذ شیعیان در جوامع مختلف جهان اسلام و گستردگی نارضایتیها در اقوام مختلف کشورها که در قلمرو اسلام قرار گرفته بود و از بدرفتاری ماموران دولتی به ستوه آمده بودند، ایجاب میکرد که چهرههای شاخصی از شیعیان در دستگاه خلافت باشند که باعث آرامش خاطر طرفداران مهمترین جریان مخالف خلافت گردند و به اصطلاح سوپاپ اطمینان باشند. همانگونه که مأمون با امام رضا(ع) و جمعی از چهرههای شیعی یا ایرانی عمل کرد و با ایجاد رابطه سببی، خاندان اهل بیت را با بیوت عباسیها بهم نزدیک کرد. علیرغم عمق کینهها و احساس خطر از جانب آنها تظاهر به محبت چندتن از خلفا به ائمه اهل بیت مشهور است که خود این محبتهای ظاهری عامل مهمی درتوسعه نفوذ مکتب شیعه بود. گرچه حکام بنیعباس انتظار داشتند که نزدیکی رهبران شیعه به حکومت باعث آلوده شدن و کم شدن محبوبیت آنها شود، اما هوشیاری رهبران شیعه و توجیه مردم و به خصوص کم شدن فشارها نتیجه عکس مورد نظر حکام را ببار آورد. انتشار دانش اهل بیت (ع) یکی از عوامل نفوذ ایشان در سراسر جهان اسلام بود او با بیان اینکه عوامل مهمی در سه قرن اول تاریخ اسلام نفوذ اهل بیت را در سراسر جهان اسلام عمق بخشیده بود، به تشریح دلایل عوامل محبوبیت اهل بیت (ع) می پردازد و آنها را چنین بر می شمرد: 1- حقانیت و صلاحیتهای واقعی مکتب اهل بیت و وجود چهرههای فراوانی از سادات و امامزادهها و شاگردان و علاقهمندان صالح و مجاهد اهل بیت 2- انتشار علوم و دانش اهل بیت در سراسر جهان اسلام و در مکاتب گوناگون دینی و علمی کشورهای اسلامی 3- سوءرفتار عمال حکومت با مردم و فساد مشهود در دربارها و مراکز خلافت که برخلاف انتظار جدیدالاسلامها بود، همزمان با شهرت عدالتخواهی اهلبیت(ع) 4- مبارزه و جهاد بیامان اولاد ائمه و نیز شاگردان آنها همراه با شعارها و اهداف حقطلبانه و احساس مظلومیت آنها که معمولا در طول سه قرن با سرکوب، کشتارهای خونین، حبسها، مهاجرتهای اجباری، طردها و مصادرهها و محرومیتهای فراوان دیده میشد. 5- سیاست محبت خلفا به ائمه شیعه برای کم کردن نفرت مردم که باعث رفع بخشی از مشکلات دوستان اهلبیت شد و نتیجه معکوس برای مخالفان شیعه داشت. 6- ظلم دستگاه به اقوام غیرعرب که آنها را شهروند درجه دوم میشناختند و تبعیض ناروا بین عرب و اقوام و نژادهای دیگر برخلاف نص صریح قرآن و مخالفت اهل بیت با این تبعیضها این عوامل و چیزهای دیگر، پیروزی نهضتهای شیعی و در مواردی ملی مناطق مختلف را آسان کرده بود و حضور چهرههایی از ملوکالطوایفهای جهان اسلام در مرکز خلافت را ضروری ساخته بود و در این میان بیشترین نفوذ و قدرت در دو سه قرن بعد از غیبت سهم شیعیان بود و قابل توجه اینکه در دولتهای گوناگون شیعی بیشترین سهم از بنیالحسن و زیدیها بود که حضور و تلاش بیشتری در میدان مبارزه و جهاد داشتند. دوره اجتهاد تقریبا همزاد دوره محدثان است هاشمی رفسنجانی در ادامه درباره عصر فقاهت و اجتهاد ببه شفقنا یان می کند: دوره اجتهاد تقریبا همزاد دوره محدثان است. با این تفاوت که محدثان تلاش خود را روی جمع و حفظ و تنظیم احادیث متمرکز کرده بودند و فقها جهادی سخت برای تنظیم علوم فقه آغاز کردند. کاری که اهل سنت به خاطر نیاز و کمبود اسناد روایی قبلا به آن پرداخته بودند و نکته مهم این که به خاطر حاکمیت شیعیان در بخش مهمی از قلمرو اسلام نیاز به احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زیاد شد و همین نیاز فقهای شیعه را فعال تر کرد و مورد حمایت حکام شیعه قرار داد. این حرکت از دوران غیبت صغری آغاز شد و در زمان مدیریت شیخ طوسی به کمال رسید. پیشتاز این نهضت مقدس ابن ابیعقیل، ابومحمد حسن بن علی نعمانی حذاء (م329 هـ.ق) و سپس ابنجنید اسکافی (متوفای 381 ه.ق) هستند و شیخ مفید و سیدمرتضی و بالاخره شیخ عظیم الشأن طوسی آن تلاش مبارک را دنبال و تکمیل کردند و مکتب فقاهت شیعه را آن چنان غنی ساختند که به اعتراف دوست و دشمن جامعیتی بالاتر و غنایی عمیقتر از فقه اهل سنت پیدا کرد و سرافکندگی طالبان رونق فقه اهل بیت را تبدیل به سرافرازی نمود. مرحوم شیخ طوسی در مقدمه کتاب بسیار ارزشمند «مبسوط» آورده «چون امامیه در گذشته تفریع فروع نمیکردند و تنها به تبیین حکم موارد نصوص که دست به دست به آنها رسیده بود، قناعت میکردند، مخالفان بر آنان طعن میزدند.» این کتاب بدان خاطر تصنیف شد تا بدانند شیعه امامیه به برکت احادیث وارده از ائمه میتواند تمام مسایل را استنباط کند و نیاز به اعمال قیاس و امثال آن ندارند. سربلند کردن فقه شیعه در کنار فقه عامه از نتایج دوره اجتهاد بود هاشمی رفسنجانی نتایج مهم دوره اجتهاد را چنین برشمرد: 1- فقه شیعه از صورت نقل قول متون نصوص درآمد و با اعصای استدلال، فروع بر اصول منطبق گردید. 2- علم اصول فقه پایهگذاری و نگاشته شد که نمونه مشخصتر آن کتاب «الذریعه الی اصول الشیعه» تألیف سیدمرتضی است. گرچه بعضی از مسایل علم اصول در زمان حضور ائمه مورد عمل بود. 3- حکم بسیاری از مسایل که نصوص مستقیما متعرّض آنها نشده بود، با استدلالهای قابل اطمینان بیان شد که نمونههای فراوان آن را در «المقنعه» شیخ مفید و «انتصار» سیدمرتضی و … میبینیم. 4- فقهای نامآوری چون ابن ابیعقیل، اسکافی، شیخ مفید، سیدمرتضی و شیخ طوسی درخشیدند و در مکتب پربار آنها صدها مجتهد و فقیه تربیت شدند. 5- اجتهاد و فقاهت در حدود نیازهای آن زمان به اوج کمال رسید. 6- فقه شیعه در کنار فقه عامه سربلند کرد و مقایسه مزیتهای فقه اهل بیت، همراه با اصطلاحات و فنون اجتهاد مقدور گردید. 7- فقه مقارن طلوع کرد و موارد اشتراک یا افتراق نظر مکتبهای اهل سنت و شیعه مشخص که کتابهای «مسایل» و «الخلاف» سیدمرتضی و شیخ الطائفه از نمونههای خوب آن است و باب مناظرههای فقهی گشوده شد. 8- علم اصول شامل: عقل و اجماع و ادبیات و عرف و الغاء خصوصیتها و مصلحت به کمک علوم فقهی آمدند و کار استنباط را تسهیل نمودند. 9- کتابهای ارزشمند دیگری با استفاده از منابع موجود آن که نزدیک به عصر ظهور بود، تألیف شد که قرنها و تاکنون مورد استفاده حوزههای علمیه است. سرمایه دانش باعث خلق تمدن عظیم اسلامی شد عمق، وسعت و جامعیت تمدن اسلامی مشابه شناخته شدهای در تاریخ ندارد در ادامه این گفت وگو هاشمی رفسنجانی درباره رابطه دین و عقل و نیاز توسعه علوم دیگر ببه شفقنا یان می کند: رشتههای علوم تحت تأثیر نیاز و خواست اسلام و توجه ویژه به عقل و فکر در جامعه اسلامی به رشد بیسابقه و افتخارآمیزی دست یافتند و همین سرمایه دانش باعث خلق تمدن عظیماسلامی شد. تمدنی که عمق، وسعت و جامعیت آن در تاریخ بشر مشابه شناخته شدهای ندارد. اما در این میدان، مساله فراتر از بحث مذهبی و فرقهای شیعه و سنی است. در این میدان کلیت استعداد و منابع جهان اسلام به کار رفته و نقش فرقهیی در آن کمرنگ است. هاشمی رفسنجانی درباره آزاداندیشی و تمدن اسلامی به شفقنا می گوید: در این میدان وسیع هم شکستن طلسمهای تعصبات و تنگنظریها و در نوردیدن مرزهای جغرافیایی و تاریخی و معتقدات دینی و قومی و نژادی عامل مهم روشن ضمیری و باز کردن آیینه دلها در مقابل دست آوردهای سایر اقوام و ملل و نحل و تمدنهای قدیم و جدید است که عملاً دانش و فن و ادب را از زندانهای خودساخته تعصبات در آورد و به عنوان میراث و حق کل بشر و کل جهان به آن نگاه شد و این، یک مصداق مهم و بارز برای روشنفکری دینی و آزاداندیشی اسلامی و قرآنی است. اولین پیام آسمانی اسلام، انسان عالم و آشنا به قلم و دانش را محور حرکت قرار داده است اسلام هشدار میدهد که انسان انحصارطلب و خودبین باید پاسخگو باشد او بیان می کند: مکتبی که در اولین پیام آسمانی خود انسان عالم و مومن و آشنا به قلم و دانش را محور حرکت خود قرار داده و قیدی و محدودیتی برای انسان درنظر نگرفته است. «اقراء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقراء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان مالم یعلم» همانجا هم هشدار میدهد که اگر همین انسان دچار خودبینی، انحصارطلبی و تجاوز از حق و حدّ شود، باید در دادگاه خدای خلق پاسخگوی سوءاستفاده از نعمتهای الهی و کجروی از مسیر حق باشد. «کلاّ انّ الانسان لیطغی، ان رءَاه استغنی، ان الی ربکّ الرجعی» همین طغیانهاست که انسانها را از دیدن حقیقت باز میدارد و عقل و فکر او را در محدوده تنگ تعصبات اسیر میکند و باعث محرومیت خود و دیگران از شناخت و عمل به حق میشود و ایمان واقعی عامل تحقق این بخش است. او ادامه می دهد: آری تحت تأثیر تعلیمات قرآن و دستور تفکر در آسمانها، زمین، دریاها، موجودات و …و استخراج دفینههای عقلانی توسط پیغمبر(ص) و بروز نیازهای جامعه بزرگ اسلامی، نهضت علمی همراه با آزاداندیشی و بکارگیری عقل و خرد فردی و جمعی آغاز شد و با فرمان حیاتبخش «أطْلُبُوالْعِلْمَ وَلَوْ بِالصِّینِ» و ستایش از ملتی غیرعرب (ایرانی) که اگر علم را در ثریا هم سراغ داشته باشند، آن را به زمین میکشانند، امواج خروشان دانش در اقیانوس عظیم جهان اسلام بروز کرد. رفسنجانی در ادامه نهضت ترجمه را تشریح و بیان می کند: ترجمه آثار تمدنهای دیگر در دوران بنیامیه محدود به نیازهای ضروری عمدتا درباری بود ولی در زمان بنیعباس و در عهد صادقین (ع) هم نهضت ترجمه آثار علمی زبانهای دیگر وسعت گرفته و با تأسیس بیتالحکمه توسط منصور دوانقی _ که خود تقلید و اقتباس خوب از ابتکار انوشیروان و سلسله ساسانیان ایران است _ و فراخوان علما و ادبای زباندان و تشویقهای بجا نهادینه شد. جالب اینکه آثار ممتاز علمی از تمدنهای هند، ایران، یونان، روم، مصر و چین از زبانهای هندی، پهلوی، قبطی، سریانی، یونانی و … به سرعت به عربی ترجمه میشد و در اختیار دانشپژوهان قرار میگرفت و همزمان کتابخانههای جامع و منظم شکل میگرفت. فتنه عالم سوز مغول سرمایههای ارزشمند عصر ترجمه و تولید علم را نابود کرد او با بیان اینکه مراکز خلافت در بغداد، مصر و اندلس مسابقهای در جذب مترجمان و تأسیس کتابخانههای وسیع و جامع و جذب دانشجویان داشتند می افزاید: خوشبختانه آثار ارزشمندی در معرفی این کتاب ها و نویسندگان و مراکز آنها موجود است و از پیشتازان این تاریخ نگاری به کتابهای ارزشمند «الفهرست» نوشته ابنندیم و «طبقات الاطباء»، «اخبار العلما»، «اخبار الحکما» نوشته ابنابیاصیبعه و «تاریخ الحکماء» نوشته ابن قفطی اشاره میکنم. تشویق و اقدام به ترجمه، تمامی رشتههای علمی مورد نیاز را دربرمیگرفت و از میان آنها فلسفه، نجوم، ریاضی، پزشکی، جغرافیا، ادبی، هندسه، تاریخ نگاری، شیمی و مکانیک مورد توجه بوده است. دوران شکوفایی ترجمه حدود دو قرن دوام یافت و سرانجام با اشباع فضای علمی از آثار موجود دیگران و شروع تألیفات تحقیقی مشابه یا بهتر در داخل مراکز علمی اسلامی و جذب و هضم بسیاری از مراکز علمی تمدنهای دیگر در داخل قلمرو جهان اسلام، نهضت ترجمه از رونق افتاد و جای خود را به نهضت تولید علم همراه با تحقیق داد. گرچه بیت الحکمه و کتابخانههای زاییده از آن تا آغاز حمله و غارت مغول ادامه داشت، متأسفانه حمله، غارت و فتنه عالم سوز مغول بسیاری از این سرمایههای ارزشمند را منهدم و نابود کرد. آیت الله هاشمی رفسنجانی با تحلیل نحوه شکوفایی تمدن اسلامی و تاکید بر اینکه «مسلمانان تا زمانی که سعه صدر داشتند مرکز جذب دانش و تولید علم و فن بودند»، درگیری و جنگهای داخلی را موجب فرسایش جهان اسلام می داند و می گوید: وقتی تنگنظری ها و تعصبات بخشی در جهان اسلام جای سعهصدر را گرفت، مجالس مناظره به هتاکی، حذف و تکفیر تبدیل شد. او معتقد است: اگر عوامل انحطاط درونی نبود، جهان اسلام فشار مغول و جنگ صلیبی را به نفع خود پایان می داد. آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگوی خود با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) ضمن تحلیل دلایل توسعه نیافتگی در کشورهای اسلامی با نگاهی تاریخی به تحلیل روند رشد مسلمانان و غرب می پردازد و درباره عصر پژوهش و نهضت تولید دانش بیان می کند: هماهنگ با رشد نهضت ترجمه، تحقیق و تولید علم با کمی عقبتر از ترجمهها شکل میگرفت. نیاز جامعه و جذب دانشمندان غیرعرب در کلیت جهان اسلام فاصله تمدنها را کم کرد و زبانهای عربی و پهلوی و قبطی هم خودی به حساب میآمدند. گرچه باتوجه به اصالت زبان عربی و غنای آن و زبان رسمی حکومت بودن آن، ترجیح در انتخاب زبان پژوهشها با زبان عربی بود. در بحثهای اصلی علوم روز از قبیل حدیث، فقه، اصول، منطق، عرفان، فلسفه، ریاضیات، پزشکی، نجوم، شیمی، فیزیک، مکانیک، ادبیات، تاریخ، جغرافیا، منطق و رشتههای ریزتر زیرمجموعههای این علوم نهضت نیرومند، ریشهدار و آیندهنگر تحقیقات جریان داشت و طبیعی است که سرعت کار پژوهش به سرعت کار ترجمه نمیرسد و آثار تحقیقات معمولا چنددهه دیرتر از آثار ترجمه شهرت یافت. او یکی از ویژگیهای کار تحقیقات آن زمان را پراکنده شدن آن در بخشهای مختلف جغرافیای جهان اسلام می داند و می گوید: آن زمان مراکز تحقیقی به تناسب سوابق علمی در منطقه و با توجه والیان هر منطقه شکل میگرفت. در مکّه، مدینه، بغداد، کوفه، بصره، شام، مصر، جنوب ترکیه امروز، قم، ری ، نیشابور، استرآباد، بلخ، سمرقند، بخارا، خوارزم، همدان، مشهد، اصفهان، فارس و خیلی از مناطق دیگر حوزههای بزرگ یا کوچک با محوریت دانشمندان همان حوزه فعال بودند. در گذشته حکام مناطق در جذب دانشمندان رقابت می کردند هاشمی رفسنجانی به شفقنا می افزاید: علیرغم مشکل ارتباطات در آن زمان، تأثیر و تأثر فکری در این حوزههای متفرق کم نیست و سفرهای علمی برای گرفتن یا دادن دستآوردها در حال انجام بوده و معمولاً مسابقهای هم بین حکام مناطق در جذب دانشمندان و ایجاد فضاهای محاوره و مناظرههای تماشایی بین بزرگان علم و ادب رواج داشته است. طبیعتاً علوم دینی شامل تفسیر، حدیث، فقه، اصول، کلام و عرفان با استفاده از منابع کتاب و سنت و ارتباط با علمای دینی ادیان دیگر، توسعهای پیش از سایر علوم داشتهاند که بخشی از آن را قبلا آوردیم و در همه زمینههای فوقالذکر دانشمندان عرب، عجم، مسلمان، مسیحی، یهودی، زرتشتی و گاهی ملحد همان منطقه فعال بودهاند. او با بیان اینکه مبنا و محور علوم فلسفی، فلسفه یونان و عمدتا آثار ارسطو، افلاطون و … بوده که از ترجمه آثار آنها بهره میگرفتهاند و کمکم نقدها و نوآوریها و شرح و بسطها تا حدودی به فلسفه شکل اسلامی و بومی داد بیان می کند: بزرگانی چون محمدبن زکریای رازی و ابوالنصر محمدبن محمد فارابی و حکیم عظیمالقدر ابن سینا و دهها فیلسوف پرآوازه مسلمان عرب و عجم در قرون سه و چهار و پنج هجری در توسعه فلسفه که آن زمان شامل بسیاری از علوم بود، فعال بودند و نوآوریهای زیادی داشتند. تا آنجا که ابنسینا به این نتیجه رسیده بود که با بهرهگیری از نوآوریها و منابع شرقی، فلسفه شرق را در مقابل فلسفه رایج آن زمان که متکی به فلسفه غرب بود، عَلَمْ کند و یادداشتهای زیادی برای آن تألیف خود که تحت عنوان «الحکمه المشرقیه» جمعآوری شده، آماده کرده بود و متأسفانه گویا در حمله افاغنه غزنوی به اصفهان از دست رفته و بعدا توفیق جمعآوری مجدد آنها را به دست نیاورد. در کنار فلسفه، علم منطق هم نظم و جایگاه مناسب خود را در حوزههای علمی پیدا کرد. اگرچه اصل منطق از فطریات بشر است و همیشه متدی و شیوهای برای ابلاغ نظرها بوده، ولی سازماندهی آن با ارسطو شکل گرفته و علمای بزرگ اسلامی نظیر ابن مقفّع، ابن سینا، فارابی و خواجهنصیرالدین و صدرالمتالهین آن را تکمیل کردهاند. ایرانیها پیشتاز توسعه ریاضیات و تلفیق معناداری بین اندوختههای ایرانی، هندی و یونانی شدند هاشمی رفسنجانی درباره رشد مسلمانان در علم ریاضیات می گوید: گرچه اعراب به خاطر ساده بودن شیوه و سبک زندگی، احساس احتیاج به فرمولهای پیچیده ریاضی نمیکردند، اما با توسعه قلمرو اسلام و سر و کار پیدا کردن با تمدنهای زمان، توجه ویژه به علوم ریاضی پدید آمد. در این میان ایرانیها پیشتاز دریافت و توسعه علوم ریاضیات و تلفیق معناداری بین اندوختههای ایرانی، هندی و یونانی شدند. تعداد مدارس و مراکز و دانشمندان ریاضی قلمرو مسلمین از حدّ قابل شمارش در یک مقاله برون است و ابداعات و نوآوریهای مسلمانان و غیرمسلمانان در قلمرو جهان اسلام بسیار زیاد است. او اشاره می کند: از دانشمندان پیشتاز این علوم احمدبن عبدالله مروزی و ابوعبدالله محمدبن موسی خوارزمی و ابوالحسن ثابت بن قرهّ بن زهرون حرّانی صاحب دهها تألیف و ترجمه در علوم و فنون ریاضی و ابونصر محمدبن طرخان فارابی ملقب به معلم ثانی فیلسوف و ریاضیدان و ابوالوفاء محمدبن یحیی بن اسماعیل ابن عباس بوزجانی و دهها دانشمند نامآور دیگر هستند و ابداعات مسلمانان در این علم آنقدر زیاد است که اصل متون ترجمه شده را تحت الشعاع قرار داده است، از قبیل: ابداع روشهای جدید برای یافتن پاسخهای عددی معادلات درجه 2 و 3، اصلاح شیوه عددنویسی هندی، ابتکارات در حیطه علم مثلثات، تکمیل حساب دستگاه اعشاری، تأسیس کسرهای اعشاری، ایجاد مفاهیم جدید در تئوری اعداد، ایجاد علم جبر و خیلی ابداعات دیگر. هاشمی رفسنجانی با اشاره به پیشرفت در طب و پزشکی بیان می کند: علوم پزشکی جزو اولین علومی بود که جهان اسلام بر اساس دادههای پزشکی ایران، هند و یونان آن را شکل و سپس بخوبی توسعه داد. نیاز فرد فرد جامعه و سفارشهای صریح پیغمبر(ص) و ارزش دادن به این دانش در کنار دانش دینی، زمینه توسعه این بخش از علوم را فراهم کرد. گرچه در دوران نهضت ترجمه بیشتر به ترجمه آثار پزشکی قناعت میشد، اما با شکلگیری مراکز تحقیق، تدریس و تألیف، مسلمانان در این بخش ابداعات بسیار مهمی تقدیم بشریت کردند و دانشنامههای جامع و تکنگاریهای محققان، دائرهالمعارف ارزشمندی را در افتخارات علمی طب اسلامی ثبت کرد. در آن میان علمای دینی و محدثان هم منابع خوبی از روایات و توصیههای پیغمبر(ص) و ائمه(ع) جمعآوری کردند و اسم آن را طبالنبوی یا طب ائمه گذاشتهاند. 4 دایرهالمعارف پیشتاز جهان اسلام هنوز هم از افتخارات تاریخی مسلمانان هستند او ادامه می دهد: چهار دانشنامه یا دایرهالمعارف معروف و پیشتاز جهان اسلام هنوز هم در مراکز علمی جهان از افتخارات تاریخی مسلمانان به شمار میروند: 1- آثار پزشکی محقق برجسته قرن سوم، ابوالحسن علی بن سهل ربّی طبری که چه فردوس الحکمه و چه مجموعه آثار پزشکی دیگر از منابع مهم تحقیق و آموزش آن زمان شد. 2 و 3- کارهای کم نظیر ابوبکر محمدبن زکریای رازی(251 – 320 ه.ق) گام بلند و بزرگی در پیشبرد فنون و علوم پزشکی مسلمانان است . کتاب المنصوری فی الطب که نوشته خود اوست و مجموعه الحاوی که بعد از مرگ او توسط شاگردانش با جمعآوری نوشتهها و گفتهها و عمل او شکل گرفت، دایرهالمعارف بزرگی را خلق کرد. 4- چهارمین دایرهالمعارف پزشکی مسلمانان کتاب معروف القانون فی الطب نوشته ابوعلیسینا (370- 428 هـ.ق) است. این دانشنامهها و موارد فراوان تکنگاریها که معمولا در یک موضوع از قبیل آبله، سرخک، قولنج، قلب، مثانه و … هستند، با ترجمههای متعدد و شرحهای فراوان سرمایه علمی جهان غرب و پایه و اساس پیشرفتهای معجزهآسای امروزی شده است. شاخههای مهم پزشکی مثل داروشناسی، جراحی، طب بالینی، فیزیولوژی، تشریح بیمارستان، روان پزشکی، ضدعفونی و… در بخش طب جهان اسلام شاهد نوآوریها و پیشرفتهای ستایشآمیز و غیرقابل انکار است. هاشمی رفسنجانی به پیشرفت های مسلمانان در علم نجوم نیز اشاره و بیان می کند: علم نجوم به خاطر عقایدی که از قدیم درخصوص تأثیرات حرکات فلکی بر سرنوشت بشر و موجودات وجود داشته، مورد علاقه حکام وقت بوده و از منجمان در برنامههای کاری خود بهره میگرفتند و به همین جهت در سطح ممکن هر زمان رونقی داشته است. در تاریخ اسلام با ترجمه کتب و آثار یونانی و ایرانی هیات بطلمیوس محور کار بود و چون اساس این نظریه را محوریت زمین در حرکت کرات آسمانی تشکیل میداد، پیشرفتها هم خالی از اشکال نبود، گرچه به صورت موردی در محاسبات نجومی دریافتهای ارزشمندی داشتند. تغییر تئوریهای «پیش کوپرنیکی» از بتشکنی دانشمندان اسلامی به وجود آمد الفزاری، خوارزمی، مروزی و بسیاری از دانشمندان نجوم آثار ارزشمندی در این رشته خلق کردهاند و سرانجام ابوعبدالله محمدبن جابربن سنان رقی حرّانی بتانی اخترشناس و ریاضیدان مشهور قرن سوم هجری قمری توسعه کمسابقهای در علوم هیات به وجود آورد و نوآوریهای زیادی را وارد میدان دانش نجوم کرد که حق بزرگی بر اخترشناسان و دانش اخترشناسی دارد. تا آنجا که محققان تاریخ، کوپرنیگ، تیکوبراهه، کپلر، گالیله و ریچارد دانژن انگلیسی را تحت تأثیر نوآوریهای بتانی میدانند و قابل توجه اینکه به خاطر شروع نقد و ایجاد تردید توسط علمای اسلامی در نظریه بطلمیوسی راه ایجاد انقلاب در علوم ستارهشناسی و حرکات فلکی قدیم باز شد و تغییر تئوریهای «پیش کوپرنیکی» از همین جریان بتشکنی و طلسمزدایی دانشمندان شجاع اسلامی به وجود آمده است. او همچنین به انباشت های علمی دانشمندان مسلمان در فیزیک و مکانیک اشاره و بیان می کند: دانش فیزیک و مکانیک در طبقهبندی علوم جهان اسلام در ردیفهای آخر علوم قرار داشتند و پایه و اساس آنها از موجودی این دانش در خاورمیانه، مصر، شامات، یونان، روم و ایران شروع میشود و چاشنی دادههای خاور دور هم به آن اضافه میشود. مورخان میگویند: رونق علوم مکانیک در جهان اسلام توسط بنوموسی شاکر در بغداد آغاز شد و در اول قرن هفتم توسط جَزَری در دیار بکر به اوج رسید و در میان این دو تاریخ، دانشمندان زیادی چون خازنی، بیرونی، ابن سینا، ابن هیثم، قرطبی و … نقش ایفا کردهاند. اعراب این دانش را به عنوان «علم الحیل» معرفی کردهاند، چون شیوه و ابزار کار در بخشهای موردنظر را فراهم میآورد و انجام کار را آسان میکرد. در این علم که عمدتا کاربردی و تا حدودی تئوریک بود، رشتههایی از سایر علوم زمان مورد استفاده بودهاند. شیمی دانشی با پروندهای پر رمز و راز در جهان اسلام هاشمی رفسنجانی درباره علم کیمیا (شیمی) با بیان اینکه «این دانش پروندهای پُر از رمز و راز دارد» بیان می کند: مدت طولانی از تاریخ خود گرفتار افکاری غیرقابل تفسیر و توجیه بود که تأثیر و تأثر در مواد و بخصوص کانیها و بالاخص فلزات را در سایه دخالت روح و موجودات مرموز آسمانی میدانستهاند و به همین جهت دستمایه سوءاستفاده شیادان و گاهی هم افراد مؤمن و خوشباور بوده و اکسیری را دنبال میکردند که فلزت را به ارزشمندترین نوع آن مثلا طلا تبدیل کند. گویا اولین کسی که این علم مهم را از این مخمصه نجات داد، جابربن حیان شاگرد زبردست امام صادق(ع) است. ایشان جنبههای خرافی یا رمزی را ندیده گرفته و همت خود را روی کشف آثار ترکیب مواد کانی، گیاهی و … گذاشته و دستآوردهای خوبی هم داشته و از راه تقطیر مایعات، محصولات و معلومات ارزشمندی برای بشر به ودیعه گذاشت. جابر در عین حال جنبههای راز و رمزی و ارتباطات معنوی و تأثیر و تأثر افلاکیان و مواد زمینی را هم درنظر داشت. اما کار بزرگتر را دانشمند پُرآوازه اسلامی، پزشک، ریاضیدان و اخترشناس زکریای رازی کرد. او از رمز روحانی کیمیا صرفنظر کرد و کار را روی بعد مادی آن متمرکز کرد و در جریان کارهای آزمایشگاهی کیمیاگری، بخشی از نورچشم خود را از دست داد و ترجیح داد از راه دانش شیمی به راه دانش پزشکی برود. دانشمندانی چون فارابی، ابنسینا، خوارزمی عراقی و نهایتاً کاشانی و جُنیدی در این راه نوآوری کردند و سرمایهای برای انقلاب علمی دانش شیمی در اختیار محققان غربی قرار دادند و امروز آن دانش کیمیاگر عصای دست و نردبان ارتقای صنعت و توسعه و رفاه بشری است. او درباره سایر علوم یادآوری می کند که همه آنچه مسلمین از انواع علوم انسانی، پایه، طبیعی، پزشکی، ریاضی و نجوم گرفته و توسعه دادند، در این موارد خلاصه نمیشود. در رشتههایی مثل تاریخ، جغرافیا، کشاورزی، ادبیات، شعر و نثر عربی و غیرعربی که عمدتا در حوزههای جامع علمی تحقیق و تدریس میشود و اوج و حضیض هم داشته، در کارنامه علمی و عقلی اسلام جای دارند که در این مقال فرصت پرداختن به آنها نیست. آزاداندیشی مسلمانان ریشه در تعلیمات قرآن و سنت دارد اهتمام به عقل و فکر و توجه به نظرات دیگران روحیه مهم مسلمانان بود هاشمی رفسنجانی در ادامه با اشاره به تمدن اسلامی به تحلیل و تشریح آثار آزاداندیشی اسلامی می پردازد و به شفقنا می گوید: مجموعه آنچه از دستآوردهای علمی و فنی در دو سه قرن بهار تمدن اسلام آورده شد، محققا ریشه در آزاداندیشی مسلمانان دارد و خود آزاداندیشیشان هم ریشه در تعلیمات قرآن و سنت دارد که نمونههای آن در اهتمام به عقل و فکر و توجه به نظرات دیگران و تشویق اقتباس است «فبشّر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» و «اطلبوالعلم ولو بالصین». مسلمانان تا زمانی که سعه صدر داشتند مرکز جذب دانش و تولید علم و فن بودند او می افزاید: تا این سعه صدر و این روحیه مهم اسلامی ادامه داشت، مسلمانان مرکز جذب دانش و دانشمندان و تولید علم و فن بودند و تمدنشان در حال ارتقا و تعمیق بود و قدرتی دیگر در جهان وجود نداشت که همسنگ و رقیب آنها باشد. درگیری و جنگهای داخلی، جهان اسلام را دچار فرسایش کرد وقتی تنگنظری جای سعهصدر را گرفت، مجالس مناظره به هتاکی، حذف و تکفیر تبدیل شد هاشمی رفسنجانی در ادامه تحلیل می کند: این میراث عظیم اسلامی رفته رفته دچار طمع خودخواهان و میراثبران طمّاع در بخشهای مختلف جهان پهناور اسلام شد و رقابتها و سپس کشاکشها آنهم نه در توسعه علوم، بلکه در سلطه برخاک و مصادره دستآوردها شکل گرفت. درگیری و جنگهای داخلی، جهان اسلام را دچار فرسایش کرد و تنگنظریها و تعصبات بخشی جای سعهصدر و تحمل نظرات را گرفت و مجالس سازنده محاوره و مناظره تبدیل به هتاکی، طرد، لعن و سپس حذف و تکفیر و کشتار شد. مجموعه بالنده جهان اسلام در اثر نزاعها و فرسایش نیروها آنچنان ضعیف شد که مورد تجاوز، غارت، چپاول، قتل عام و انهدام یک قوم کوچک بیابانگرد به نام مغول قرار گرفت و پاره پاره و پایمال شد. اگر عوامل انحطاط درونی نبود، جهان اسلام فشار مغول و جنگ صلیبی را به نفع خود پایان می داد او در ادامه تشریح کرد: فتنه مغول در دوران ادامه جنگهای صلیبی پیش آمد که جهان اسلام از دو سو تحت فشار قرار داشت و اگر عوامل انحطاط درونی نبود، میتوانست هر دو تهاجم را به نفع خود پایان دهد. یعنی خیلی بهتر از آن چه که بعدها شد که مغول در فرهنگ نیرومند اسلام هضم شد و صلیبیها تسلیم یا مسلمان شدند و ماندند یا با کولهباری از معارف اسلامی برگشتند که سرانجام یکی از عوامل حیات علمی و عملی غرب شدند. هاشمی رفسنجانی در یک جمعبندی کوتاه بیان می کند: خیلی روشن است که امت اسلامی با هدایت قرآن و سنت توانست در مرکز جغرافیای این کره خاکی رسالت عظیم تمدنسازی اسلام را انجام دهد. ابتدا با جذب آثار ارزشمند تمدنهای کهن شرق و غرب و خاورمیانه و با معیارهای اسلامی، تمدنی جدید، قوی، بالنده و با ترکیبی از معنویت و مادیت بسازد و این معجون شفابخش را حراست کند و سپس از این تمدن و این شجره طیبه که ریشه در اعماق تاریخ و ادیان آسمانی و تمدنهای کهن داشت، شاخ و برگ به سراسر جهان بگستراند و اسلام به عنوان بهترین امانتدار تاریخ با جمعآوری ارزشهای دینی و انسانی گذشته و تجمیع، پرورش، اصلاح و خالص کردن آن، زمینه رشد و ارتقا را فراهم کند و سپس به تدریج انوار آن خورشید تابناک را به سایر اقالیم جهان بفرستد. او می افزاید: علیرغم همه نشیب و فرازها، اسلام همچنان از ابعاد انسانی و معرفتی و جغرافیایی به پیش میرود و امروز بیش از یک چهارم نفوس بشر و حدود یک سوم از کشورهای مستقل و ارزشمندترین نقاط ژئوپولیتیک جهان و نزدیک 20% تولید ناخالص کره خاک را در اختیار دارد. اما پراکنده و گاهی متعارض است و آرزو داشتیم و هنوز داریم با تأسیس دولت اسلامی بر پایه مکتب اهل بیت و اسلام ناب در مناسبترین نقطه کره زمین، بار دیگر اسلام نقش واسطه امین و امانتداری را در ارتقای تمدن بشر با چاشنی عرفان و انسانیت قرآن به عهده بگیرد. همزمان با سیر نزولی تمدن اسلامی، دنیای غرب از خواب قرون وسطایی بیدار میشد او در ادامه گفت وگو با شفقنا در بیان آنچه همزمان با نزول تمدن اسلامی در غرب رخ داد، به بیداری غرب در آن مقطع اشاره و بیان می کند: همزمان با جریان قوس نزولی تمدن اسلامی، دنیای تباه شده غرب رفته رفته از خواب هزارساله قرون وسطایی خود بیدار میشد و کمکم جرقههایی در دنیای تاریک تفتیش عقاید و افکار بسته و عقلهای به زنجیر کشیده سوسو میکرد و آنهم در اثر برخورد با آثار تمدن بزرگ اسلامی و درخشش انوار علم و فن و توسعه و پیشرفت مسلمانان تابش انوار خورشید تمدن قرآنی مسلمین بود که در نقاط محدود تماس جامعه خفته غرب با جامعه تکامل یافته اسلامی بعضی از چشمان نیمه باز را خیره میکرد و آنها را به دنبال منشاء این رعد و برق میکشاند. هاشمی رفسنجانی توضیح می دهد: علاوه بر ارتباطات معمول عمومی آن زمان، سه نقطه مهم از قلمرو اسلام مرکز تماس طولانی غربیها بود که آنها را با پیشرفت مسلمانان و تمدن اسلامی که در مقایسه با وضع مغرب زمین بسیار عالی بود، آشنا کرد: 1- آندلس (اسپانیای امروز): شهر قرطبه مرکز مهم خلافت اسلامی به گونهای پیشرفته بود که قابل مقایسه با بغداد آن روز بود و از سراسر جهان اسلام دانش و کتاب جذب میکرد و مورخان میگویند در کتابخانه قرطبه هشتاد هزار نسخه ارزشمند وجود داشت. مسیحیها و مسلمانان معاشرت همهجانبه داشتند و چیزهای زیادی از مسلمین آموختند. و نیز شهرهای دیگر مانند طلیطله و … 2- شامات: در این منطقه در اثر سفرهای زیارتی غربیها و جنگهای صلیبی، تماس مسلمانان و مسیحیان و یا شرق و غرب در طول تقریباً دو قرن باعث شد که غرب به عظمت تمدن اسلامی پی ببرد و با همه خسارات و تلفاتی که داشتند، سرانجام با پیروزی مسلمین، باقیمانده آنها سرافکنده برگشتند، ولی ارزیابیهای محققان میگوید: «ارزش آنچه غربیها از مبانی و دستآورد تمدن اسلام یاد گرفتند و به غرب بردند، از خاک فلسطین که هدف مهم جنگهای صلیبی بود، بیشتر است.» 3- جزایر مدیترانه و بخصوص جزیره سیسیل که مسلمانان در آنجا تمدنی مثالزدنی ساخته بودند و سپس این جزیره پلی برای انتقال تمدن اسلامی به غرب و مرکزی برای آموزش مسیحیان شد. آگاهی و نجات از ظلمات قرون وسطی و تفتیش عقاید، از طریق ترجمه آثار اسلامی حاصل شد به غیر از این سه نقطه مهم تماس و تعامل، در قرون بعد پیشرفت خلفای عثمانی از ترکیه به عمق بالکان و تا مرز اتریش و اختلاط وسیع مسلمانان و غربیها در این منطقه، برای انتقال تمدن اسلام فرصت مهمی پیش آورد. خود غربیها بخشهای زیادی از دستآوردهای مسیحیان از نقاط تماس با مسلمین را در نوشتههایشان آوردهاند و اعتراف دارند که بنیان تمدن جدید غرب بر دستآوردهای علمی و فنی مسلمانان استوار است و از طریق ترجمه آثار دانشمندان اسلامی و تدریس آنها در مدارس و دانشگاههای اروپا، نهضت و جنبش تولید علم و آگاهی و نجات از ظلمات دوران قرون وسطی و تفتیش عقاید به دست آمد که نمونههایی را در زیر میآوریم: ترجمه – فرهنگستان جالب توجه اینکه غرب برای اقتباس از تمدن اسلامی همان راهی را که مسلمانان برای اقتباس تمدنهای ایران، هند، چین، مصر، روم و یونان در پیش گرفتند، انتخاب کرد. مسلمانان تحت عنوان بیتالحکمه، دارالترجمههایی تأسیس کردند، اروپاییها هم برای استفاده از تمدن اسلامی متوسل به ترجمه و تأسیس دارالترجمه شدند. گذشته از ترجمههای موردی و نادر که معمولا در هر زمانی روی میدهد، نهضت ترجمه آثار عربی به زبان لاتین و سپس اسپانیایی و رومی در قرن چهارم هجری آغاز میشود و به سرعت اوج میگیرد. مورخان اسقف ژربر اوورنی (1003 – 938 میلادی) را از پیشتازان مؤثر نهضت میدانند و چون این اسقف در سال 999 میلادی به عنوان سیلوستردوم به مقام پاپی رسید، توانست نقش مهمی در توسعه ترجمه ایفا نماید. به دستور سیلوستر سه مدرسه برای آموزش و ترجمه آثار عربی به لاتین در فرانسه و ایتالیا تأسیس شد. بعدها «رابرت چستری» ریاضیدان و مترجم و اخترشناس انگلیسی ترجیح داد که به ترجمه قرآن بپردازد که محققان به سند اصلی تمدن اسلام دسترسی پیدا کنند. کنستانتین آفریقایی که در ترجمه آثار عربی نقش برجسته داشته، توجه ویژهای به علوم پزشکی مسلمانان داشت و باعث شناخته شدن عمق طب مسلمانان شد و گویا تعداد آثار ترجمه شده توسط او از هفتاد اثر بیشتر است. در این دوره ابتدایی نهضت ترجمه عملا آثاری از فلسفه، ریاضی، هندسه، نجوم، موسیقی و ادبیات عرب در اختیار دانشجویان و محققان غربی قرار گرفت و بخاطر رواج این نهضت بسیاری از آثار مهم مسلمانان ترجمههای متعدد یافتند. مثلاً کتاب ارزشمند «المنصوری» با شانزده ترجمه و با شرح و تفسیر در اروپا رواج یافت. فر
روحیه تعصب و لجاجت در جوانان امروز کمتر است هاشمی رفسنجانی ادامه می دهد: خوشبختانه روحیه تعصب و لجاجت در جوانان امروز کمتر است و صفحه دل آنها آمادگی گرفتن مطالب حق و منطبق با فطرت را دارد. ولی باید بپذیریم که مطالب ناحق یا آلوده به ناحق و بسیاری از دستساختههای افراد ناصالح یا دشمنان، حتی اگر به نام اسلام و اهل بیت عرضه شود، این خاصیت را نخواهد داشت بلکه میتواند مایه دوری افراد منصف و حقجو شود. او با مقایسه گذشته و امروز بیان می کند: به پشت سرمان که نگاه میکنم، میبینم؛ 1- اسلام در زمان پیغمبر(ص) توانست در آن محیط جاهلیت و در محاصره قدرتهای تباه شده استبدادی ایران و روم با هدایت مستقیم خداوند و بهرهگیری از وحی مستمر در مدت کوتاهی مدینه فاضلهای متناسب با کشش آن زمان بیافریند که عقل ظاهر و باطن و رسالت ظاهر و باطن سکوی پرواز آن بودند. 2- پس از آن در دوران خلفای راشدین و حکام بنیامیه و بنیعباس علیرغم برون رفتن از محور اصلی اداره نظام، مسلمانان با بهرهگیری از سرمایههای عظیم قرآن و سنت بخشی از راه تکامل را ادامه دادند و امروز تجدید حیات تمدن اسلامی آسانتر از آن است. پس چرا امکانپذیر نباشد؟ 3- در گذشته هم تفکرات باز و بسته در مقابل هم صفآرایی کرده بودند. تفکر خوارج در مقابل تفکر عقلایی اهل بیت، تنازع اشاعره و معتزله، محدثان و فقها، طرفداران انسداد باب اجتهاد در مقابل محققان نوآور، تنازع متناوب و مکرر اخباری و اصولی و در یک کلمه آزاداندیشی در مقابل دگم اندیشی بودند. امروز فضای جوامع انسانی برای پژوهش و تحقیق مساعدتر از گذشته است با این تفاوت که امروز فضای جوامع انسانی برای پژوهش و تحقیق و دسترسی به آراء و اندیشههای دیگران و انتخاب احسن که روح آزاداندیشی قرآن است، مساعدتر از گذشته است و ندای «فبشر عباد – الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»(سوره مبارکه زمر، آیات شریفه 17 و 18) لبیک گویان بیشتری دارد و به نظر میرسد که روزافزون است. انتظار این است که بزرگان حوزه از فرصت تاریخی زدودن آلودگیها از چهره دین استفاده کنند بخشهای حکومتی فقه رشد کافی نداشته است او در ادامه به اهمیت شورای فتوی و فقه حکومتی اشاره و اظهار می کند: حوزههای علمیه ما در سایه مجاهدتهای علمای سلف، مجاهدتهای پیشتازان انقلاب و نوآوریها و تحجرزدایی امام راحل ظرفیت نظریه پردازیهای عمیق و راهگشا را با اتکا به منابع غنی مکتب اهل بیت دارند و انتظار این است که بزرگان حوزه، بخصوص علمای جوان از این فرصت تاریخی برای تبیین معارف بلند اسلامی و زدودن آلودگیها و رسوبهای ناروایی که حاصل سلیقههای کج یا شیطنتهای عوامل نفوذی و بخصوص کژیهای ناشی از اسراییلیات است، استفاده کنند. هاشمی رفسنجانی فقه به اصطلاح سنتی و جواهری را از سرمایههای مهم تحقیقات حوزه در تبیین مکتب اهل بیت (ع) می داند و می گوید: این فقه متکی به هزار و چهارصد سال تحقیق با بهرهگیری از قرآن و سنت و عقل و رسالههای عملیه مراجع، فرایند انبوهی از پژوهش و بحث و درس است که امروز کار انجام وظایف دینی امت اسلامی را آسان کرده و هر روز هم در مسایل مستحدثه یا تجدیدنظر در مسایل جاری نوآوریهای ارزشمندی دارند، اما به خاطر عدم حضور حوزههای علمیه اسلامی در گذشته در متن حکومت و نپرداختن به مسایل حکومتی و سیاسی در حد پرداختن به احوال شخصیه و تکالیف فردی، این بخش رشد مناسب خود را ندارد. دلیل واضح آن حجم کوچک بخشهای حکومتی فقه اعم از سیاسی، اقتصادی، امنیتی، قضایی، فرهنگی و … است. کارهای انفرادی کارگشا نیست و کارهای شورایی در هر موضوع لازم است او یادآوری می کند: برای این منظور مهم، مطمئنا کارهای فردی و انفرادی خیلی کارگشا نیست، گرچه بیاثر هم نیست ولی همانگونه که در شیوههای امروز قانونگذاری موسوم است، کارهای همهجانبه شورایی و دستهجمعی با استفاده از همه شخصیتهای محقق در هر موضوع لازم است. نمی گویم شیوه رسالهنویسی و فتاوای انفرادی مراجع مفید نیست، بلکه میگویم کافی نیست هاشمی رفسنجانی می گوید: دوران اینکه یک فرد هرچند نابغه و پرکار بتواند در مسایل بی شمار پیچیده سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و فنی نظر و فتوای مناسب بدهد، گذشته است. شاید در دوران انزوای روحانیت و عدم تقاضای حکومتها و حتی مخالفت آنها، میدان و نیاز اینگونه کارها نبوده، اما امروز که نظام اسلامی با مبنای مکتب اهل بیت و با قانون اساسی معتبر شکل گرفته، هم فرصت جدید و هم مسوولیتهای مهم و جدید به وجود آمده است. قطعاً در اینجا نمیخواهم بگویم که شیوه رسالهنویسی و فتاوای انفرادی مراجع مفید نیست، بلکه میگویم کافی نیست. نمی توان فقط با اشاره به یک یا چند روایت در مسایل تخصصی حکومتی نظر داد او می افزاید: این رسالهنویسی موجود، محصول قرنها کار علمی و تجربه عملی حوزهها است و در تعیین تکلیف افراد و روابط خانوادگی و بسیاری از احوال شخصیه و روابط اجتماعی لازم و ضروری و رو به تکامل است و معمولا به مسایل حکومتی که روزانه ده ها فرع و اصل جدید پیدا میکند، نمیپردازند ولی مسایل پیچیده حکومتی در همه ابعاد سیاسی، مدیریتی، فرهنگی، اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی با پیشرفت علوم انسانی و سیاسی و ارتباط تنگاتنگ جامعه اسلامی با سایر جوامع و وجود مقررات بینالمللی در همه شئون زندگی و لازم الاتباع شدن آنها و سیر طبیعی بشریت به سوی جهانی شدن و … نیاز به مطالعات و پژوهشهای همهجانبهای دارد که از شوراها و مجموعههای عالم و متخصص و دارای امکانات جامع تحقیقات برمیآید و نمی توان فقط با اشاره یک یا چند روایت، در این گونه مسایل نظر داد. آیت الله هاشمی رفسنجانی که مساله حاکمیت را زیربناییترین بخش اداره جامعه اسلامی می داند، با تاکید بر اهمیت فقه سیاسی می گوید که اگر حوزههای علمیه به فقه سیاسی و حکومت توجه کنند، حقانیت اسلام بیش از پیش واضح میشود. او یکی از راهکارهای مهم توسعه فقه سیاسی را «قاعده سازی» می داند. کم بودن اصول و فروع فقه سیاسی عمدتا به خاطر عدم نیاز و انزوای مکتب اهل بیت (ع) بود آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) درباره فقه سیاسی می گوید: هماکنون در لابلای احکام و قواعد فقهی موجود، موارد فراوانی از مسایل فقه سیاسی وجود دارد اما بسیار کمتر از آن هست که باید باشد و فقه حکومتی شعبه ای از کلیت فقه سیاسی است. کم بودن اصول و فروع فقه سیاسی عمدتا به خاطر عدم نیاز و انزوای مکتب اهل بیت (ع) و نبودن حکومت رسمی اسلامی است. ضرورت توسعه فقه سیاسی به ویژه شعبه فقه حکومتی کاملا محسوس است اکنون که در سایه مجاهدات امام راحل و روحانیت پیشتاز و مردم مخلص مسلمان، ایران دارای حکومت اسلامی است و براساس قانون اساسی هیچ یک از قوانین و مقررات نظام نباید مخالف احکام اسلام باشد، ضرورت توسعه فقه سیاسی، بخصوص شعبه فقه حکومتی آن کاملا محسوس است و حوزههای علمیه و علما نباید به این ضرورت بیتوجه باشند. یکی از راهکارهای مهم توسعه فقه سیاسی «قاعده سازی» است هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه یکی از راهکارهای مهم توسعه فقه سیاسی «قاعده سازی» است، همان کاری که علمای سلف در سایر ابواب مورد نیاز فقه انجام دادهاند، می افزاید: قاعدهسازی شهید اول در کتاب «القواعد و الفواید» و شهید ثانی در کتاب «تمهید القواعد الفقیه» و مرحوم علامه احمد نراقی در «عواید الایام» نمونههایی از آنهاست که به صورت قواعد فقهیه، امروز منبع غنی و عظیمی برای تقریع فروع است از قبیل قاعدههای لاضرر، نفی حرج، افوا بالعقود، نفی سبیل و … که معمولا با اتکا به آیات قرآن و روایات و با کمک عقل شکل گرفته است. گرچه بعضی از فقها بخشی از 302 قاعده شهید اول را قاعده نمیدانند بلکه حکم کلی میشناسند. او بیان می کند: اگر از جمله «لا ضرر و لا ضرار فیالاسلام» قاعدهای با اینهمه قلمرو فروع فراوان به وجود آمده و آنهمه حکم را به دنبال آورده، چرا ما نتوانیم با استناد به آیات «و امرهم شورا بینهم» و «شاورهم فی الامر»، «قاعده شورا» را در امور اجتماعی بسازیم و با استناد به آن بسیاری از امور مهم کشور را به کمک شوراهای متخصصان تعیین تکلیف کنیم یا به استناد دستورهای روشن عهدنامه امیرالمومنین (ع) به مالکاشتر قواعدی برای کیفیت تشکیل ساختار یا نحوه اداره کشور خلق کنیم؟ مثلا جمله «الله الله فی نظم امرکم» به کمک آیات و روایات دیگر میتواند قاعدهای برای ساختار و تشکیلات نظام به ما بدهد که در سایه آن فروع فراوانی در همه شئون تشکیلات اداری، قانونگذاری، قضاوت، روابط خارجی و… شکل بگیرد. یا با استناد به آیه شریفه «فبشر عبادالذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» و مدارک دیگر «قاعده اقتباس» ساخته شود و براساس مطالعه دستاوردهای دیگران، بهرهگیری از آنها، جزو وظایف حکومت و جامعه شود. او این پرسش ها را مطرح می کند که مگر اکنون عملا نظام ما از دستاوردهای دیگران اقتباس نمیکند؟ مگر قانون اساسی و سیستم تحصیلات و برنامهریزی و شکل قانونگذاری و سیستم دفاعی و امنیتی ما اقتباس از تجارب دیگران نیست؟ میدانیم که روزانه دهها حکم قانونی در نظام اسلامی توسط مجلس و شوراها و دولت به صورت قانون، تصویب نامه، اساسنامه و آییننامه تدوین و اجرا میشود و عمده آنها در منطقه فراغ از حکم صریح شرعی و نیازهای نو به نو است. فراموش نمیکنیم که امام (ره)صریحا فرمودند: اگر مجلس حکمی را تصویب کرد و شورای نگهبان با آن مخالفت نکرد، اطاعت از آن واجب و تخلّف از آن حرام است. اگر حوزهها به فقه سیاسی و حکومت توجه کنند، حقانیت اسلام بیش از پیش واضح میشود هاشمی رفسنجانی نتیجه گیری می کند: اگر حوزهها به منطقه فراغ و نیازهای نو و فقه سیاسی و حکومت توجه کنند، در دهها ابواب فقه قاعده ها و احکام فراوان جدیدی در قلمرو فقه قرار میگیرد و امت اسلامی با عمق معارف اسلام آشنا میشود و حقانیت اسلام بیش از پیش واضح میشود و نوآوریهای بیشماری روزانه در قلمرو فقه تحقق مییابد. این جریان به خاطر شرایط تجدید شونده زمانی و مکانی و تحولات اجتماعی بیپایان است و بیشک جهانی بودن و حاکمیت دین اسلام که تا قیامت باید جوابگوی نیازهای بشری باشد، با چنین اجتهادی معنادار است. او بیان کرد: در اینجا نقش عقل بسیار برجسته میشود و اهمیت توجه به عقل در کنار رسالت انبیا نمایانتر می شود. مگر رشد قواعد و احکام و فروع فقهی در بخشهای عبادی و غیرحکومتی که در همان شرایط انزوا تحقق یافته، نمونه خوبی برای این بحث نیست؟ مقایسه کتب فقهی علمایی مثل شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی یا کتبی مثل جواهر الکلام نشان می دهد که چگونه نیازها و تلاشهای فقه را در طول زمان بارورتر کرده و اگر بخشهای متروکه و مغفول عنه کتب فقهی را که عمدتا در فقه سیاسی و حکومتی و منطقه فراغ و تحولات جوامع تبلور پیدا میکند، پا به پای بخشهای رشد کرده توسعه میدادند، وضع و حجم اجتهاد به گونه دیگری بود و امید که در آینده در سایه نظامی اسلامی شاهد آن تحول باشیم. ولایتفقیه و احکام حکومتی از احکام اولیه است تبیین واضح نیازهای حکومت از سوی حوزه ها انتظاری بجاست هاشمی رفسنجانی در ادامه طرح بحث مهم دیگری را لازم می داند و شرح تفصیلی آن را به وقتی دیگر موکول می کند و امیدوار است تلاش علما این وظیفه را ازگردن او بردارد. او می گوید: آن بحث، مربوط به اولی یا ثانوی بودن احکام فقه حکومتی و مصلحتی و احکام عقلی است که در این میدان بسیار زیاد خواهد بود. گرچه اظهارنظر صریح امام راحل خطاب به آیتالله صافی یکی از اعضای شورای نگهبان در تاریخ 23دی 1366 پایه و مایه خوبی برای این بحث است که فرمودند: «ولایتفقیه و احکام حکومتی از احکام اولیه است.» (صحیفه امام، جلد 20، ص456) علما و حوزهها بحق از حکومت، انتظار اسلامی کردن همه شئون زندگی را دارند ولی در مقابل، اقدام حوزهها در تبیین عالمانه و دقیق و واضح نیازهای حکومت هم انتظاری بجاست. با فرض اینکه تمامی مسایل زندگی جامعه تابع یکی از احکام خمسه است، چه جایی جز حوزه مسوول جوابگویی به ابعاد شرعی مسایل جدید است؟ لازم است در کنار حوزه علمیه قم یک دانشگاه جامع تأسیس شود او به شفقنا بیان می کند: سالها قبل در یک سخنرانی در اجتماع بزرگان حوزه علمیه قم که از سوی جامعه مدرسین برگزار شده بود، با دلیل پیشنهاد کردم که لازم است در کنار حوزه علمیه قم یک دانشگاه جامع تأسیس شود. دانشگاهی که همه رشتههای علمی موجود در مراکز علمی جهان بخصوص علوم انسانی را داشته باشد و برای هر رشته از استادان معتبر زمان استفاده شود و دانشجویان آن از میان طلابی که حداقل در حد مجتهد متجزی باشند، انتخاب شوند. هاشمی رفسنجانی بیان می کند: در نتیجه فارغ التحصیلان این رشتهها که دارای علوم حوزوی و دانشگاهی روز خواهند بود، با تشکیل شوراهای متخصصان همه مسایل مورد نیاز نظام اسلامی در سایه اجتهاد پویا به روز، بالنده و همراه با زمان قرار میگیرند. معلوم است که در آن صورت کارشناسی جامع الاطراف برای همه قوانین مورد نیاز حکومت و نیز فتاوای مراجع عالیمقام در اختیار انقلاب اسلامی قرار خواهد گرفت و در آن زمان از لحاظ نظری این پیشنهاد مورد استقبال قرار گرفت اما عملا اقدامی نشد. طبیعی است که چنین کار بزرگی از مقام رهبری و مراجع حوزه زیبنده و تأثیرگذارتر خواهد بود. مساله حاکمیت زیربناییترین بخش اداره جامعه اسلامی است او در ادامه به تبیین حکومت اسلامی می پردازد و می گوید: از امتیازات مکتب اهل بیت (ع) این است که مساله حاکمیت را به عنوان مهمترین و زیربناییترین بخش اداره جامعه اسلامی مورد تأکید قرار داد و تکلیف آن را از زمان پیغمبر(ص) تا قیامت مشخص کرده است. 1- در زمان حیات رسول اکرم(ص) محور حاکمیت با صراحت قرآن و عمل پیغمبر (ص) بوده است. 2- بعد از ایشان طبق اسناد معتبر، 12 شخص، معین و معصوم(ع) برای عهدهداری مدیریت جامعه اسلامی مشخص شدند که این امر متأسفانه جز چند سال در حکومت ظاهری امیرالمومنین(ع) عملیاتی نشد. از محدود شدن ائمه منصوص به 12 نفر به دست میآید که این دوره برای استقرار و تکمیل دین اسلام در مرحله اجرا و تجربه در نظر گرفته شده بود. 3- پس از دوره حضور ائمه معصوم منصوص (ع)، محور حاکمیت به صورت کلی و با تعریف اوصاف و شرایط لازم به صورتی که در غیاب حاکم معصوم منصوص(ع)، حداقل ممکن از شرایط یک رهبر و حاکم صالح در امت اسلامی وجود داشته باشد، تبیین شده است. این اوصاف به گونهای است که آرا و خواست مردم در کنار احکام و صلاحیتهای حاکم به صورت رکن اساسی در نظر گرفته شده است. ادله این بخش در روایات بسیار زیاد است و کتب فقهی هم تا حدودی به آن پرداختهاند و از لحاظ نظری، مشکلی در این خصوص نیست. اگر مشکلی هست در بُعد عملی و تجربی آن است که پس از غیبت امام عصر (عج) حکومتی از این نوع و با این ویژگی تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری بینظیر امام (ره) تحقق نیافته است. خوشبختانه پس از پیروزی انقلاب، مجلس خبرگان قانون اساسی که اکثریت آن را علمای بزرگ و جامع الشرایط تشکیل میدادند، جوهر این حکم را در بخش ولایت فقیه و رهبری انقلاب آوردند که شرایط و وظایف رهبری روح آن است. شرایط و صفات رهبری در اصل یکصد و نهم قانون اساسی هاشمی رفسنجانی در ادامه با تبیین شرایط و صفات رهبری در اصل یکصد و نهم قانون اساسی بیان می کند: 1- صلاحیت علمی لازم برای افتاء در امور مختلف فقه 2- عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام 3- بینش صحیح سیاسی و اجتماعی 4- تدبیر و شجاعت 5- مدیریت و قدرت کافی برای رهبری ملاحظه میکنید چه شرایطی در نظر گرفته شده است! علم، عدالت، تقوی، شجاعت، تدبیر، مدیریت و قدرت اداره. تردیدی نیست که اگر همه این صفات و شرایط در حاکمی موجود و باقی باشد، صلاحیت نیابت از امام معصوم (ع) را خواهد داشت و اگر در شروع یا ادامه مسوولیت رهبری فاقد این شرایط باشد، حاکمیتش شرعی و قانونی نخواهد بود. اگر افراد ذیصلاح متعدد باشند، حق مردم است که اصلح را انتخاب کنند او به شفقنا می گوید: در هر عصر و زمانی مانند امروز اگر افراد ذیصلاح متعدد باشند، به حکم قانون اساسی که متکی به مبانی دینی است، این وظیفه و حق مردم است که از میان افراد دارای صلاحیت، اصلح را انتخاب کنند. هاشمی رفسنجانی اظهار می کند: از آنجا که توده مردم به خاطر تخصصی بودن موضوع، قدرت تشخیص اصلح را ندارند، قانون اساسی باز هم بر اساس موازین نقلی و عقلی راه تشخیص را هموار کرده است.
سند احکام حکومتی عمدتاً حکم عقل است هاشمی رفسنجانی درباره احکام حکومتی بیان می کند: کمتر محقق اسلام شناسی از فراوانی احکام حکومتی در ابواب فقه بیاطلاع است و روشن است که سند احکام حکومتی عمدتاً حکم عقل است که به خاطر تشخیص مصلحت توسط فقیه جامع الشرایط متکی به نیابت از امام معصوم، حکمی صادر میکند و جالب است که اجرای این گونه احکام بر همه حتی فقهای دیگر لازم است. این گونه احکام بر احکام رایج و جاری حاکم است؛ البته موقت و محدود به بقا و دوام مصلحت است. ضرورت استفاده از مصلحت و احکام حکومتی در بسیاری از موارد غیرقابل انکار است او می گوید: امروز که به لطف خداوند و جهاد علما و مردم متدین و ایثار و جانبازی نیروهای مجاهد از شهدا، جانبازان، مفقودان، آزادگان و عموم رزمندگان جمهوری اسلامی بر مبنای مکتب اهل بیت در کشور عزیز و عظیم ایران شکل گرفته، ضرورت استفاده از مصلحت و احکام حکومتی در بسیاری از موارد بدیهی و غیرقابل انکار است. هاشمی رفسنجانی در ادامه به تاسیس مجمع تشخیص مصلحت می پردازد و بیان می کند: تاسیس نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط امام راحل که در علم، تقوی، هوش و تدبیر ایشان جای تردید نیست و اظهاراتی که در این خصوص و نیز اعتبار احکام حکومتی حاکم اسلامی و اعتبار مصالح در صدور احکام شرعی، اجتماعی و سیاسی فرمودهاند، زندهترین سند برای این بحث من است. خوشبختانه همه این اسناد در مجموعه صحیفه نور امام و در آرشیوهای صوتی و تصویری موجود قابل دسترسی است. او می افزاید: از سال 1360 که در اثر اختلافات غیرقابل حل بین مجلس و شورای نگهبان این بحثها شروع شد، جواب امام به نامه من و نیز جواب ایشان به نامه آیتالله خامنهای و سپس فرمان تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و سرانجام دستور بازنگری قانون اساسی و گنجاندن مجمع تشخیص مصلحت نظام در قانون اساسی (چهل روز قبل از رحلتشان) و مطالب مهمی که در این نامهها آمده در اعتبار بخشیدن به این بحث حائزاهمیت بسیار است. او در ادامه با استناد به منبع صحیفه امام، به نامه خود در مقام ریاست مجلس شورای اسلامی اشاره و متن آن را چنین نقل می کند: محضر شریف حضرت آیتالله العظمی امام خمینی مّد ظله العالی چنانکه خاطر مبارک مستحضر است، قسمتی از قوانین که در مجلس شورای اسلامی به تصویب میرسد به لحاظ تنظیمات کلی امور و ضرورت حفظ مصالح یا دفع مفاسدی که برحسب احکام ثانویه به طور موقت باید اجرا شود و در متن واقع مربوط به اجرای احکام و سیاستهای اسلام و جهاتی است که شارع مقدس راضی به ترک آنها نمیباشد و در رابطه با این گونه قوانین به اعمال ولایت و تنفیذ مقام رهبری که طبق قانون اساسی هم قوای سهگانه را تحتنظر دارند، احتیاج پیدا میشود. علیهذا تقاضا دارد مجلس شورای اسلامی را در این موضوع مساعدت و ارشاد فرمایید. در ادامه حضرت امام (ره) به نامه هاشمی رفسنجانی چنین پاسخ می دهند: بسمالله الرحمن الرحیم آنچه در حفظ نظام جمهوری اسلامی دخالت دارد که فعل یا ترک آن موجب اختلال نظام میشود و آنچه ضرورت دارد که ترک آن یا فعل آن مستلزم فساد است و آنچه فعل یا ترک آن مستلزم حرج است، پس از تشخیص موضوع به وسیله اکثریت وکلای مجلس شورای اسلامی با تصریح به موقّت بودن آن مادام که موضوع محقق است و پس از رفع موضوع خود به خود لغو میشود،مجازند در تصویب و اجرای آن و باید تصریح شود که هریک از متصدیان اجرا از حدود مقرر تجاوز نمود،مجرم شناخته میشود. هاشمی رفسنجانی ادامه می دهد: پس از آن در سال 1366 امام جمعه ی تهران مطالبی را درباره برداشتهای مختلف از نظر امام(ره) در نمازجمعه تهران مطرح کردند و نامهای هم از سوی امام جمعه تهران خدمت امام(ره) نوشته شد، امام(ره) در پاسخ ایشان فرمودند: پس از اهدای سلام و تحیت، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود و عقیده دارم که در این مواقع، سکوت بهترین طریقه است و البته نباید ماها گمان کنیم که هرچه میگوییم و میکنیم کسی را حق اشکال نیست. اشکال بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسانها. لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف و تقاضایی که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم. لهذا آنچه را که درنظر دارم به طور فشرده عرض میکنم. از بیانات جنابعالی در نمازجمعه اینطور ظاهر میشود که شما حکومت را به معنای ولایت مطلقهای که از جانب خدا به نبیاکرم – صلیالله علیه و آله و سلم – واگذار شده و اَهَمّ احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهّیه تقدم دارد، صحیح نمیدانید. و تعبیر به آنکه اینجانب گفتهام حکومت در چارچوب احکام الهی دارای اختیار است بکلی بر خلاف گفتههای اینجانب بود. اگر اختیارات حکومت در چارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبیاسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) یک پدیده بیمعنی و محتوا باشد. اشاره میکنم به پیامدهای آن که هیچ کس نمیتواند ملتزم به آنها باشد؛ مثلاً خیابان کشیها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چارچوب احکام فرعیه نیست. نظام وظیفه و اعزام الزامی به جبههها و جلوگیری از ورود و خروج ارز و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو کالا و منع احتکار در غیر دو سه مورد و گمرکات و مالیات و جلوگیری از گرانفروشی، قیمتگذاری و جلوگیری از پخش مواد مخدره و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی، حمل اسلحه به هر نوع که باشد و صدها امثال آن که از اختیارات دولت است، بنا بر تفسیر شما، خارج است، و صدها امثال اینها. باید عرض کنم حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم است یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است. حاکم میتواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند؛ حاکم میتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی که ضرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند؛ حکومت میتواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد یکجانبه لغو کند و میتواند هر امری را چه عبادی یا غیر عبادی که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامی که چنین است جلوگیری کند؛ حکومت میتواند از حج که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست، موقتاً جلوگیری کند. آنچه گفته شده است تاکنون یا گفته میشود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است. آنچه گفته شده است که شایع است مزارعه و مضاربه و امثال آنها، با آن اختیارات از بین خواهد رفت، صریحاً عرض میکنم که فرضاً چنین باشد این از اختیارات حکومت است و بالاتر از آن مسایلی است که مزاحمت نمیکنم. انشاءالله تعالی خداوند امثال جنابعالی را که جز خدمت به اسلام نظری ندارید، در پناه خود حفظ فرماید. نامه سران قوا به امام (ره) هاشمی رفسنجانی در ادامه نامه سران قوا به حضرت امام را بیان می کند: محضر مقدس رهبر عظیمالشان حضرت آیتاللهالعظمی امامخمینی دامت برکات وجوده الشریف در سایه اظهارات اخیر آن وجود مبارک از لحاظ نظری مشکلاتی که در راه قانونگذاری و اداره جامعه اسلامی به چشم میخورد برطرف شده و همانگونه که انتظار میرفت این راهنماییها مورد اتفاق نظر صاحبنظران قرار گرفت. مسالهای که باقی مانده شیوه اجرایی اِعمال حق حاکم اسلامی در موارد احکام حکومتی است. در حال حاضر لوایح قانونی ابتدا در وزارتخانههای مربوط و سپس در کمیسیون مربوط در دولت و سپس در جلسه هیأت دولت مورد شور قرار میگیرد و پس از تصویب در مجلس معمولا دو شور در کمیسیونهای تخصصی دارد که با حضور کارشناسان دولت و بررسی نظرات متخصصان که معمولاً پس از اعلام و انتشار به کمیسیونها میرسد انجام میشود و معمولاً یک لایحه در چند کمیسیون به تناسب مطالب مورد بررسی قرار میگیرد و دو شور هم در جلسه علنی دارد که همه نمایندگان و وزرا یا معاونان وزارتخانههای مربوط در آن شرکت میکنند و به تناسب تخصصها اظهارنظر میکنند و پیشنهاد اصلاحی میدهند و اگر کار به صورت طرح شروع شود، گرچه ابتدا کارشناسی دولت را همراه ندارد ولی در کمیسیونها و جلسه عمومی همانند لوایح، کارشناسان مربوط نظرات خود را مطرح میکنند پس از تصویب نهایی شورای نگهبان هم نظرات خود را در قالب احکام شرعی یا قانون اساسی اعلام میدارد که در مواردی مجلس نظر آنها را تأمین مینمایند و در مواردی از نظر مجلس قابل تأمین نیست که در این صورت مجلس و شورای نگهبان نمیتوانند توافق کنند و همینجاست که نیاز به دخالت ولیفقیه و تشخیص موضوع حکم حکومتی پیش میآید گرچه موارد فراوانی از این نمونهها در حقیقت اختلاف ناشی از نظرات کارشناسانه است که موضوع احکام اسلام یا کلیات قوانین اساسی را خلق میکند. اطلاع یافتهایم که جنابعالی درصدد تعیین مرجعی هستید که در صورت حل نشدن اختلاف مجلس و شورای نگهبان از نظر شرع مقدس یا قانون اساسی یا تشخیص مصلحت نظام و جامعه، حکم حکومتی را بیان نماید. در صورتی که در این خصوص به تصمیم رسیده باشید باتوجه به این که هماکنون موارد متعددی از مسایل مهم جامعه بلاتکلیف مانده سرعت عمل مطلوب است. سیدعلی خامنه ای، عبدالکریم موسوی، میرحسین موسوی، سیداحمد خمینی، اکبر هاشمی رفسنجانی جواب امام(ره) به نامه سران به گفته هاشمی رفسنجانی، امام به سران چنین پاسخ می دهند: گرچه به نظر اینجانب پس از طی این مراحل، زیر نظر کارشناسان که در تشخیص این امور مرجع هستند، احتیاج به این مرحله نیست لکن برای غایت احتیاط در صورتی که بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعی مرکب از فقهای محترم شورای نگهبان و حضرات حججاسلام خامنهای، هاشمی، اردبیلی، توسلی ، موسوی خوئینیها و جناب آقای میرحسین موسوی و وزیر مربوط برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی تشکیل گردد و در صورت لزوم از کارشناسان دیگری هم دعوت به عمل آید و پس از مشورتهای لازم رأی اکثریت اعضای حاضر این مجمع مورد عمل قرار گیرد. احمد در این مجمع شرکت مینماید تا گزارش جلسات به اینجانب سریعتر برسد. حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمّهای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز میگردد. امروز جهان اسلام نظام جمهوری اسلامی ایران را تابلوی تمامنمای حل معضلات خویش میدانند. مصلحت نظام و مردم از امور مهمّهای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمانهای دور و نزدیک زیر سوال برد و اسلام آمریکایی مستکبرین و متکبرین را با پشتوانه میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند. از خدای متعال میخواهم تا در این مرحله حساس آقایان را کمک فرماید. دستور امام(ره) برای بازنگری در قانون اساسی او در ادامه دستور امام(ره) برای بازنگری در قانون اساسی را یادآوری می کند: جناب حجتالاسلام آقای خامنهای ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران دامت افاضاته از آنجا که پس از کسب ده سال تجربه عینی و عملی از اداره کشور اکثر مسوولین و دستاندرکاران و کارشناسان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر این عقیدهاند که قانون اساسی با اینکه دارای نقاط قوت بسیار خوب و جاودانه است، دارای نقایص و اشکالاتی است که در تدوین و تصویب آن به علت جو ملتهب ابتدای پیروزی انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرایی جامعه کمتر به آن توجه شده است، ولی خوشبختانه مسأله تتمیم قانون اساسی پس از یکی دو سال مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقایص آن یک ضرورت اجتنابناپذیر جامعه اسلامی و انقلاب ماست و چه بسا تأخیر در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخی برای کشور و انقلاب گردد و من نیز بنا بر احساس تکلیف شرعی و ملی خود از مدتها قبل در فکر حل آن بودهام که جنگ و مسایل دیگر مانع از انجام آن میگردید. اکنون که به یاری خداوند بزرگ و دعای خیر حضرت بقیهالله روحی له الفدا، نظام اسلامی ایران راه سازندگی و رشد و تعالی همه جانبه خود را درپیش گرفته است، هیاتی را برای رسیدگی به این امر مهم تعیین نمودهام که پس از بررسی و تدوین و تصویب موارد و اصولی که ذکر میشود، تأیید آن را به آرای عمومی مردم شریف و عزیز ایران بگذارند. الف) حضرات حجج اسلام والمسلمین و آقایانی که برای این مهم درنظر گرفتهام: 1- حضرات حجج اسلام و المسلمین و آقایانی که برای این مهم درنظر گرفتهام: 1- آقای مشکینی 2- آقای طاهری خرمآبادی 3- آقای مؤمن 4- آقای هاشمی رفسنجانی 5- آقای امینی 6- آقای خامنهای 7- آقای موسوی نخستوزیر 8- آقای حسن حبیبی 9- آقای موسوی اردبیلی 10- آقای موسوی خوئینیها 11- آقای محمدی گیلانی 12- آقای خزعلی 13- آقای یزدی 14- آقای امامی کاشانی 15- آقای جنتی 16- آقای مهدوی کنی 17- آقای آذری قمی 18- آقای توسلی 19- آقای کروبی 20- آقای عبدالله نوری، که آقایان محترم از مجلس خبرگان و قوای مقننه و اجرائیه و قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت و افرادی دیگر و نیز پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، به انتخاب مجلس انتخاب شدهاند. ب: محدوده مسائل مورد بحث: 1- رهبری 2- تمرکز در مدیریت قوه مجریه 3- تمرکز در مدیریت قوه قضائیه 4- تمرکز در مدیریت صدا و سیما به صورتیکه قوای سهگانه در آن نظارت داشته باشند. 5- تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی 6- مجمع تشخیص مصلحت برای حل معضلات نظام و مشورت رهبری به صورتی که قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد. 7- راه بازنگری به قانون اساسی 8- تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی ج: مدت برای این کار حداکثر دو ماه است. *** هاشمی رفسنجانی در ادامه توضیح می دهد: در اول کار امام به اکثریت مطلق و سپس به اکثریت دو سوم نمایندگان مجلس اجازه دادند که با کارشناسی عالمانه و به عنوان ضرورت و بصورت موقت و بدون نیاز به موافقت شورای نگهبان قانون بگذارند و حکم صادر نمایند. پس از آنکه مشکلاتی از این رهگذر بروز کرد، مجمع را با تعیین افرادی معین تأسیس کردند و سرانجام چهل روز قبل از رحلت جانگذازشان دستور گنجاندن مجمع تشخیص مصلحت را در قانون اساسی صادر کردند. گرچه این اقدامات عملی و توضیحی امام در تاریخ منحصر به فرد است، اما اصل این مطالب در کتب اکثر فقها در تاریخ فقه شیعه وجود دارد. در ابواب قضاء، امر به معروف و نهی از منکر، ولایت و جاهای دیگر به تناسب موضوعات گوناگون احکام حکومتی اسلامی مورد بحث و استدلال است. در موارد تعیین زکات بر اموال خاص، تقیه یا نفی تقیه، تخریب ساختمانها در موارد خاص، فروش اموال محتکران، مصادره اموال، رؤیت هلال ، تعزیرات و … بحثهای قابل توجهی از بعد اختیارات حکومت اسلامی و ولیفقیه وجود دارد که نقش عقل و عقلا در تشخیص موضوع با حکم شرعی واضح است. جای یک کتاب برای احکام حکومتی و نقش مصلحت در تشخیص موضوعات شرعی خالی است او به یک خلاء نیز اشاره می کند و می گوید: متأسفانه جای یک کتاب و یک تألیف جامع و مستقل در کتب فقهی ما برای فقه حکومتی و احکام حکومتی و نقش مصلحت در تشخیص موضوعات شرعی و احکام شرعی خالی است. شاید فقهای ادوار گذشته عذر موجّهی به خاطر نبودن حکومت اسلامی یا عدم التزام دولتهای مسلمان به اجرای نظرات فقها داشته باشند اما امروز آن عذرها نیست. هاشمی رفسنجانی بیان می کند: حکومت اسلامی بر مبنای مکتب اهل بیت تشکیل شده و مستقر گردیده و در قانون اساسی حاکمیت احکام اسلامی برهمه مقررات مورد تأکید قرار گرفته و با تأسیس شورای نگهبان، ضمانت اجرایی آن تأمین گردیده و با تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و ادله محکمی که امام راحل آیتالله العظمی خمینی(ره) اقامه کردهاند، راهحل مسایل جدیدالاحداث و مورد ضرورت و مصالح مرسله و سدّ ذرایع که در فقه اهلسنت مورد توجه و مقدمات واجب یا حرام شناخته و قانونی شده است. او می گوید: انتظار این است که در تحقیقات، درسها، مقالات و کتب اصولی و فقهی صادره از حوزههای علمیه این مسایل موشکافانه و عالمانه مورد بحث قرار گیرد و علوم دینی و تحصیل فقه به غنای لازم برسد. آیت الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به نوآوری های حضرت امام (ره) در صدور فتواهای جدید، طرح نظریه لزوم تشکیل حکومت اسلامی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حکم به حرمت تقیه، خارج ساختن اصل ولایت فقیه از کما و حالت ضعیف موجود در فتاوای گذشته، تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و فتوای معروف درباره شطرنج و موسیقی را نمونه هایی از ابداعات حضرت امام خمینی (ره) معرفی می کند. آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در جریان گفت و گوی مکتوب با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) درباره نوآوریهای امام خمینی (ره) اظهار کرد: ابداعات و نوآوریهای نظرات و فتاوای امام (ره) آنقدر زیاد است که فهرست همه آنها در این مقاله نمیگنجد. یکی از مراجع محترم، اخیرا به اینجانب گفتند که در بررسیهای خودشان به بیش از یکصد مورد نوآوری در فتاوای امام برخوردهاند. هاشمی رفسنجانی در ادامه به موارد و نمونه هایی از نوآوریهای بنیادی امام خمینی (ره) اشاره می کند: 1- طرح نظریه لزوم تشکیل حکومت اسلامی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی: این اصل، موضوعی است که در طول تاریخ بعد از غیبت امام عصر(عج) کمتر به سابقه روشنی برای آن در نظرات فقها برخورد میکنیم و جالب اینکه امام در این مورد از سطح نظریهپردازی فراتر رفتند و برای عملی کردن آن جهاد عظیمی را سازمان دادند و با پشتکار ستایشانگیزی کار را به نتیجه رساندند و خط بطلان بر نظرات منفی بافانهای که مبارزه را به «مشت و سندان» یا «بر آهن سرد کوفتن» تشبیه میکردند، کشیدندوبه ابطال نظریه نادرست «هر پرچمی که قبل از ظهور امام عصر(عج) برای حکومت اسلامی بلند شود، پرچم ضلال است» همت گماردند. 2- حکم به حرمت تقیه: امام (ره) در امر مبارزه نوآوری دیگری داشتند. ایشان برای تقویت مقاومت و جهاد حکم دادند که در راه مبارزه با رژیم مستبد و فاسد پهلوی و استعمار حاکم بر آن، تقیه ولو بلغ ما بلغ حرام است. 3- خارج ساختن اصل ولایت فقیه از کما و حالت ضعیف موجود در فتاوای گذشته: این نظریه معمولا در سطح امور حسبه مطرح بود و در میدان عمل کمتر اثری از آن به چشم میخورد. امام (ره) با تبدیل آن به محور حکومت اسلامی و تأسیس ساختارهای مناسب برای آن، این نظریه سیاسی شیعه را احیا نمودند و طرفه اینکه این امر را در حال تبعید از ایران و زندگی در کشوری که سایه استبداد بعث عراق آن را سیاهتر از استبداد سیاه ایران دوران پهلوی قرار داده بود و در حوزه بیرمق آن روز نجف اشرف آغاز کردند و با طرح فقیهانه آن عمق و جهت جدیدی به مبارزه دادند. 4- تأسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام: امام(ره) با اتکاء به ادله روشن فقهی و کلامی که اصلاً سابقه تاریخی نداشت، به تأسیس این مجمع اقدام کردند. لازم به ذکر است که با اینکه مبانی مجمع تشخیص مصلحت نظام همیشه در بحثهای فقهی حوزه وجود داشت و اموری از قبیل تقدم مصلحت اقوی بر مصلحت ضعیف، دفع افسد به فاسد، محور قرار گرفتن مصالح نظام اسلامی برای فتواها در فقه متداول ما جایگاه شناختهای دارد، اما امام با این نوآوری که در حقیقت احیای فقه راستین شیعه بود، بنبست اساسی را که در قانونگذاری نظام پیش آمده بود، باز کردند و راهی برای حل مشکل حکومتهایی که بخواهند بر محور عقیده و ایدئولوژی و اصول ثابت حرکت کنند، طراحی کردند. نکته بسیار مهمی که نباید از آن غفلت کرد، آن است که امام در همین موضوع و در جواب نامهای که به رییسجمهور و امام جمعه وقت نوشتند، نکته مهم و بدیعی را مورد تاکید قرار دادند. ایشان در جواب نامه سران قوا که پس از اطلاع از تصمیم امام مبنی بر تأسیس نهادی جهت حل بنبست موجود، خواستار سرعت عمل در آن شده بودند، نوشتند که در صورت انجام کارشناسی معتبر برای تصویب قوانینی که ظاهراً مورد انتقاد فقهی بعضی از علما واقع میشود، احتیاجی به چنین نهادی هم نیست و همان کارشناسی مجوز تصویب قانون است، و تنها برای مراعات احتیاط بود که مجمعی برای تشخیص بهتر و کارشناسانهتر مسایل شکل گرفت. 5- فتوای معروف درباره شطرنج و موسیقی: امام (ره) با بیان این مساله هم نوآوری کردند و هم بسیاری از مشکلات موجود را رفع کردند. این در حالی است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی که با جمعی از علما در زندان بودیم، بر سر موسیقی آنچنان مشکل داشتیم که آرم اخبار رادیو هم به نظر جمعی از آنها حرام شمرده میشد و هنگام نواختن آرم قبل از اخبار، صدای رادیو را میبستیم. 6- امام درباره وسعت قلمرو فقه جملاتی بسیار مهم و تاریخی دارند که میتواند منشا تحول وسیعی در تحقیقات علوم دینی شود و فضای نامحدودی را قلمرو فقه قرار دهد. جلد اول دایره المعارف فقه مقارن در صفحه 65 جمله زیر را از امام نقل کرده است: «فقه؛ تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.» دایره المعارف این جمله را برای اثبات گستردگی قلمرو فقه آورده است و اگر دو جمله قبل از این جمله هم مورد توجه قرار گیرد؛ استدلال کاملتر است. امام در پیام مهمی که در تاریخ 3/12/1367 خطاب به مراجع، روحانیون، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات سراسر کشور داشتند، نوشتند: «در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است؛ حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. » ( صحیفه امام ،ج21 ص،289) ایران از صدر اسلام تاکنون مأوای طرفداران اهل بیت بوده است ایران بهترین موقعیت جغرافیای سیاسی کره زمین را دارد او پیشنهاد می کند که خوانندگان این مطلب، پیام مهم امام (ره) را که چند ماه قبل از خاموش شدن مشعل وجودشان نوشته اند را نیز بخوانند و ادامه می دهد: نکته جالب در این پیام علاوه بر جامعیت آن، این است که امام این نظریه وسعت قلمرو فقه را بر اساس همان فقه سنتی و جواهری ارائه می دهند و بر همان اساس، فقه را پویا می بینند. توجه ویژه ای در این پیام درخصوص آسیب های وارده بر اسلام از ناحیه افراطیون سلفی و غالی و متحجران و مقدس نماهای خشک و منادیان جدایی دین از سیاست شده است. اکنون در کشور ایران که از صدر اسلام تاکنون مأوای طرفداران اهل بیت بوده و بهترین موقعیت جغرافیای سیاسی کره زمین را دارد و مجموعهای از منابع طبیعی و ذخایر کانی موجود زمین را در خود دارد، با مردمی برخوردار از سطح بالای هوش، اولین حکومت بر اساس مکتب اهل بیت به نیابت از امام زمان حضرت صاحبالامر (عج) تشکیل یافته و ساختار نظامش را با محوریت نیابت از ولیعصر شکل داده و در پرتو آن نیروهای عالم و توانمندی در معارف اسلامی در حوزهها و دانشگاهها رشد یافتهاند و جریان بالندهای از تحقیق و تولید دانش را در اختیار دارد. حجت بر اهل درد تمام است هاشی رفسنجانی می گوید: دعوت مکرر رهبر انقلاب برای توسعه کرسیهای آزاداندیشی در فضای کشور طنین انداخته و مشتاقان زیادی از آن استقبال کردهاند و در مقابل هم هستند کسانی که دم از تحجر، جمود، سلفیگری و تقلید میزنند و با حسن نیت ـ اما همراه با اشتباه ـ حجاب پژوهش و تحقیق آزادمنشانه میشوند. در این شرایط حجت بر اهل درد تمام است. اگر از این فرصت که مثل همه فرصتها مثل ابرها از فضای زندگی عبور میکند، بهره نگیریم، عذری در پیشگاه دعوت عام قرآن برای تفکر و جهاد فکری و انتخاب احسن از میان اندیشههای سازنده در همه زمینهها و نشر دعوت قرآن برای جویندگان راه حق نداریم، بخصوص توسعه اعجابانگیز ابزار اطلاعرسانی امکان نشر دعوت قرآن و سنت را آسان کرده، همانگونه که نشر دعوت به خلاف و انحراف را هم همراه جاذبههای خاص خودش رواج داده است. آیت الله هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه راه کشف حق و دعوت به حق از طریق گفتوگوی خوب به دست میآید، یادآوری می کند که اگر آزاداندیشی و روشنفکری دینی سرمایه همه اطراف مذاکره باشد، میتوان به حل بسیاری از مشکلات امیدوار بود. او که تعصب، لجاجت و یکدندگی را مانع دستاوردهای ارزنده در مذاکره می داند، معتقد است: اگر مناظرهها با هدف، شیوه و شرایط صحیح انجام نشود، میتواند عامل تفرقه، نزاع و خصومت شود. انجام گفتوگو لازمه آزاداندیشی است آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) به شرایط گفت و گو و مذاکره و ملزومات آن پرداخته و بیان می کند: انجام گفتوگو لازمه آزاداندیشی است و مبادله افکار به شیوههای مختلف امکان تحقق دارد که مهمترین آنها گفتوگو یا با مذاکره و با مکاتبه است که در بحثها به صورتهای علوم مقارن، احتجاجات، مراجعات، میزگردها و مشابه آنها انجام میپذیرد. در اینجا به چند موضوع و سنت حسنه علمای اسلام در گذشته اشاره میکنم و انتظار دارم محققان عزیز به این نکات توجه مخصوص عنایت کنند:احتجاج، مناظره، مجادله و پرسش و پاسخ از سنتهای جاریه ادیان آسمانی انجام احتجاج با مخالفان بوده و قرآن گواهی میدهد که همه انبیاء با مخالفان احتجاج و مجادله داشتهاند. در خود قرآن آیات زیادی درباره ضرورت مجادله برای هدایت منحرفان آمده و به شیوههای گوناگون مطرح شده، ولی تأکید بر جدال احسن دارد که مفهوم و مصادیق آن روشن است و به چند نمونه اشاره شود: – «ادع الیسبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن» (سوره مبارکه نحل، آیه شریفه 125) – «ولا تجادلوا اهل الکتاب الابالتی هی احسن» (سوره مبارکه عنکبوت، آیه شریفه 46) – «و تلک حجتنا آتیناها ابراهیم علی قومه» (سوره مبارکه انعام، آیه شریفه 83) برنامه احتجاج در سیره پیغمبر(ص) و ائمه(ع) و بزرگان آنقدر واضح و فراوان است که نیاز به استدلال ندارد و بدون استثناء تمامی معصومان اهل بیت فصلی از معارف اسلام را در احتجاجات بیان فرمودهاند. او می گوید: جای تعجب است که بعضی از صاحبنظران معتقد به عدم جواز مجادله و احتجاج هستند و به بعضی از روایات تمسک میکنند که مربوط به مورد خاص و فرد خاص و شرایط خاص است. میبینیم که مرحوم سیدمرتضی در این خصوص از استادش شیخ مفید توضیح میخواهد. سید میگوید: «به استادم مفید گفتم که معتزله و حشویه میگویند اقدام شما در مناظرهها مخالف اصول و عملکرد امامیه است و استاد در جواب گفت: هم معتزله و هم حشویه و هم بعضی از خود افراد امامیه در این ادعا اشتباه میکنند و من در دو کتاب «الکامل فی علوم الدین» و «الارکان فی دعائم الذین» ادله محکمی برای اثبات جواز و ضرورت مناظره و احتجاج و عمل بسیاری از بزرگان آوردهام. علامه طبرسی مولف کتاب ارزشمند «احتجاج» در مقدمه کتاب خود مینویسد: «یکی از علل اقدام به جمع احتجاجات انبیاء و ائمه و اصحاب آنها این است که دیدم بعضی از اصحاب امامیه منکر جواز آن شدهاند.» هاشمی رفسنجانی در ادامه به فقه مقارن اشاره و بیان می کند: از نکات مهم علمای پیشتاز فقه امامیه فقه مقارن است که افتخارات و آثار مهمی برای اسلام به بار آورده است. از نمونههای مهم این سنت کتاب «خلاف» مرحوم شیخ طوسی است که موارد اختلافی فقهی مذاهب سنی و شیعه را مشخص کرده و دلیل نظرات شیعی را میگوید. این کتاب بعدها یکی از موضوعات مورد توجه فقها میشود و برای آن شرح و تفسیر و یا خلاصه و چیزهای شبیه آن نوشته میشود. این سنت بخاطر آثار خوبی که در توسعه علوم دینی به بار آورد، در زمینههای کلامی، فلسفی و اجتماعی هم رایج شد و خود تبدیل به یک علم (علم خلاف) شد. اگر علم خلاف با هدف حقیقتیابی دنبال شود، میتواند عامل وحدت باشد او می افزاید: خوشبختانه در طول تاریخ اسلام این سنت با نشیب و فرازهایی ادامه یافت و امروز هم به عنوان یک رشته در بسیاری از دانشگاهها تدریس میشود. ولی حوزههای علمیه که مبتکر آن بودهاند، خیلی به این رشته علمی توجه ندارند. گرچه در خلال بحثهای هرمساله ممکن است اشارهای هم به نظرات مخالف مذاهب دیگر بکنند. البته سوءاستفادههایی هم از این میدان در جهت تفرقه در امت اسلامی شده و میشود. اما اگر این علم با هدف حقیقتیابی دنبال شود، میتواند عامل وحدت باشد. چون در موارد زیادی به زمینههای مشترک میرسیم و در مواردی هم دلیل نظرات مخالف پذیرفته میشود یا لااقل قابل توجه ارزیابی میشود و بر سوءنیت و تعصب حمل نمیشود. رسم مجالست، محاوره و مباحثه بینالاثنینی یا جمعی امروز در همه مسایل مهم پذیرفته شده و به صورت میزگردها، همایشها و کنفرانسها و …باعث پیشرفت علوم و حل مشکلات و نزدیک کردن نظرات میشود. او می گوید: یکی دیگر از بزرگان فقها که توجه زیادی به فقه مقارن داشته، مرحوم آیتالله علامه حلّی صاحب کتاب «مختلف الشیعه» است که در نیمه دوم قرن هفتم هجری میزیست. ایشان سه اثر مهم در فقه مقارن دارند که دو کتاب در مقایسه فقه شیعه با فقه مذاهب اهل سنت است. کتابهای «تذکره الفقها» و «منتهی المطلب» که دومی مفصلتر است و یک دوره کتاب فقه مقارن مخصوص مقایسه بین نظرات فقهای شیعه به نام «مختلف الشیعه» است که از باب طهارت تا دیات را پوشش میدهد که اخیراً با همت جامعه مدرسین بصورت خوبی تجدید چاپ شده است. آداب گفتوگو: جدال احسن هاشمی رفسنجانی بیان می کند: قرآن کریم صریحاً از پیغمبر(ص) و مسلمانان خواسته که در دعوت دیگران و دفاع از حق و مباحثه با اربابان ادیان دیگر مجادله احسن را انتخاب کنند. کلمه «احسن» همه شرطهای گفتوگوی موفق و خوب را در بردارد و نیز خالی بودن مذاکره از موارد نادرست را که مانع پذیرش حقیقت میشود، میخواهد. در آیات و روایات و کلمات بزرگان و تجربه گفتوگوها، مجموعهای از شرایط و موانع موجود است که به بیان چند نکته مهم که خود قرآن اشاره دارد، بسنده میکنم. 1- مفهوم جامع احسن میتواند شامل لحن سخن، الفاظ، آهنگ صدا، حرکات دست و پا و ژستها باشد. 2- محتوای کلام: عالمانهبودن، حق بودن، استحکام استدلال «ادع الی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم» 3- عقیده و فکر و نیت صادقانه و برای حق و حقیقت و نه سلطه طلبی و کسب پیروزی ظاهری و کسب شهرت و برخورداری از عمل صالح و خالی بودن از تعصبهای شخصی و تکیه بر مشترکات بر حق. 4- برخورداری از صبر، بردباری، تحمل و آشنایی به روانشناسی و ملاحظه حال طرف. 5- توجه به ابعاد عاطفی که در کنار حکمت آمده، (موعظه حسنه). 6- آشنایی به فنون محاورههای موفق که امروز رشتهای از رشتههای دقیق مراکز علمی است. قرآن نتیجه مجادله احسن را تبدیل دشمن به دوست و رفع اختلاف و کدورت معرفی میکند. و متن چند آیه: – ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن – ولا تجادلوا اهل الکتاب الابالتی هی احسن الاّ الذین ظلموا منهم میبینیم که در طرف هم شرطهایی است، منجمله ظالم نبودن که تفسیر به عناد در مقابل حق شده که در سه آیه بعد (49) میفرماید: «وما یجحد بآیاتنا الّا الظالمون» در مورد اهمیت تکیه بر مشترکات در همان آیه 466 میفرماید: «وقولوا آمنّا بالذی انزل الینا و انزل الیکم و الهنا و الهکم واحد» در مورد نقش صبر و سعه صدر در حسن گفتوگو پس از آیه 1266 نحل در دو آیه پشت سرهم تأکید بر صبوری دارد«ولئن صبرتم لهو خیر للصابرین و اصبر و ماصبرک الابالله ( آیات 127 و 128) و نیز در سه آیه 33، 34 و 355 سوره فصّلت که هم دعوت و هم دفاع در راه خدا را مطرح میکند، صبر را مقوم و مکمل کار میداند. در این سه آیه یک اصل مهم دیگر برای متصدی دعوت و گفتوگو هم مطرح شده و آن صلاحیت نفسانی و عملی است: و من احسن قولا ممّن دعا الی الله و عمل صالحا و قال اننی من المسلمین ولا تستوی الحسنه و لا السیئه ادفع بالّتی هی احسن فاذاالذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم ما یلقیها الاّالّذین صبروا و ما یلقیهٰا الّا ذوخظ عظیم شرط مهم مذاکره کننده موفق داشتن صلاحیت فاعلی است یعنی دارای صفات عالی انسان مبلغ راه حق او توضیح می دهد: خداوند نتیجه دعوت و دفاع را که روح مجادله در راه حق است، مشروط به صلاحیت داعی و مدافع و نیز داشتن هدف الهی آنچنان جدی میبیند که میفرماید دشمن تبدیل به دوست صمیمی (ولی حمیم) میشود. جالب است که مفسران «ذوحظ عظیم» را به صلاحیت فاعلی تفسیر کردهاند که شرط مهم مذاکره کننده موفق است که باید دارای صفات عالی انسان مبلغ راه حق باشد. راه کشف حق و دعوت به حق از طریق گفتوگوی خوب به دست میآید هاشمی رفسنجانی تاکید می کند: با این بحث فشرده درباره گفتوگوی هدفدار میتوانیم نتیجه بگیریم که امروز راه کشف حق و دعوت به حق از طریق گفتوگوی خوب بدست میآید که شامل: مذاکره، مباحثه، میزگرد، مجادله، احتجاج و علوم مقارن، منجمله فقه، کلام، پرسش و پاسخ است. اگر آزاداندیشی سرمایه همه اطراف مذاکره باشد میتوان به حل مشکلات امیدوار بود تعصب، لجاجت و یکدندگی مانع دستاوردهای ارزنده است او می افزاید: اگر آزاداندیشی و روشنفکری دینی سرمایه همه اطراف مذاکره باشد و شروط لازم بر فضای بحث حاکم باشد، میتوان امیدوار بود که بسیاری از مشکلات حل گردد و بسیاری از ابهامها برطرف شود و بسیاری از خصومتها تبدیل به دوستی گردد و در نتیجه راه خدا که همان حقیقت و راه حق است، آشکار شود. ولی مطمئناً تعصب، لجاجت و یکدندگی مانع این همه دستاوردهای ارزنده است. اگر مناظرهها با هدف، شیوه وشرایط صحیح انجام نشود، میتواند عامل تفرقه، نزاع و خصومت شود هاشمی رفسنجانی بیان می کند: در اینجا تذکر یک نکته ضروری است که اگر مناظرهها با هدف، شیوه و شرایط صحیح انجام نشود، میتواند عامل تفرقه، نزاع و خصومت شود و هدف دعوت یا دفاع را تأمین نکند و دو مورد از مهمترین ارکان خود را که حکمت و موعظه حسنه است، نخواهد داشت. تعلیم و تعلم محور بحث آزاداندیشی و روشنفکری است اسلام آموزش را در رأس برنامههای انبیاء معرفی کرده است او در ادامه به مقوله آموزش می پردازد و به شفقنا می گوید: تعلیم و تعلم محور بحث آزاداندیشی و روشنفکری است و اسلام آن را در رأس برنامههای انبیاء معرفی کرده و در این میدان اسلام بیش از سایر ادیان تأکید دارد. در آیات فراوانی عبارت: «یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم» (سور مبارکه بقره، آیه شریفه 129) با تفاوتهایی در الفاظ و تقدم و تأخر آمده است.(در سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 151، سوره مبارکه آل عمران، آیه شریفه 48، همان سوره، آیه شریفه164 و سوره مبارکه جمعه، آیه شریفه2). آموزش در هر دو بخش تعلیم و تعلم با لجاجت و تعصب سازگاری ندارد هاشمی رفسنجانی بیان می کند: آموزش در هر دو بخش تعلیم و تعلم با لجاجت و تعصب سازگاری ندارد و حقیقتجویی و حقیقتگویی رکن اصلی شناخت و دانش است. تعصب و تقلید کور و لجاج و یکدندگی حجاب دانش و مانع پیبردن به حقیقت است و روشن ضمیری و حق پذیری و انصاف و حقگویی شرط معرفی و دریافت حقیقت است و این نقاط در همه علوم صدق میکند. او اظهار می کند: در این میان وقتی که آموزش مربوط به عقاید و افکار دینی و سرنوشت انسان و رابطه خدا و انسان و دنیا و آخرت میشود، حساسیت و اهمیت بیشتری پیدا میکند. در اینجا دعوت به حق و دفاع از حق و حالت تسلیم در مقابل حق و صلاحیت عملی نقش بنیانی دارد. آیه «من احسن قولا ممن دعا الی الله و عمل صالحاً و قال اننی من المسلمین» (سوره مبارکه فصلت، آیه شریفه 33) سه رکن مهم آموزش را در این میدان مورد توجه قرار داده است: 1- هدف 2- شایستگی عملی 3- تسلیم بودن در مقابل حق و اگر این ارکان در هر دو طرف آموزگار و دانشآموز وجود داشته باشد، تحقق هدف قطعی است. وظایف حوزههای علمیه دینی، مدارس، دانشگاهها و رسانهها بسیار خطیر است هاشمی رفسنجانی از این بحث نتیجه میگیرد که وظایف حوزههای علمیه دینی، مدارس، دانشگاهها و رسانهها بسیار خطیر است و غفلت از اصول و فروع آموزش و ندیده گرفتن «آداب المعلمین و المتعلمین» از نتیجه کار میکاهد و گاهی حرکت را به بیراهه میبرد. او در ادامه به بحث ضرورت پرسش و پاسخ می پردازد و می گوید: امروز به لطف خدا مراجع و مراکز زیادی برای دریافت و پاسخ به سوالات و ایرادها در حوزه و جاهای دیگر و در اینترنت و مراکز آموزشهای مجازی وجود دارد و آثار خوبی هم دارد. او می افزاید: نمونه خوب پرسش و پاسخ را در کتاب ارزشمند و آموزنده «المراجعات» تألیف سیدعبدالحسین شرفالدین موسوی میبینیم. این عالم مجاهد در زمان حساس حیات خویش شاهد تهاجم کفر جهانی به اسلام و میهن بوده و زمینه این تهاجم را در تفرقه و تنازع مسلمین و بخصوص پیروان مکتب اهل بیت و مذاهب اهل سنت دیده است. وی در سفری به مصر در سال 1329 هجری قمری با عالمی متعهد، دلسوخته و دردمند از اهل سنت، مرحوم علامه شیخ سلیم البشری، رییس جامع الازهر ملاقات میکند. این دو عالم با مذاکرات طولانی پی به عوامل تفرقه و ضعف مسلمین میبرند و با هم قرار میگذارند در یک سری پرسش و پاسخ عوامل اختلاف و تفرقه و تفاوت عقاید و اعمال را مطرح کنند و از این طریق مرهمی بر زخمهای کهنه جهان اسلام بگذارند. باتوجه به تقدم سنی و علمی سیدشرفالدین مقرر میشود که علامه شیخ سلیم پرسشگر و علامه شرفالدین جوابگو و سوال و جوابها مکتوب باشد و سپس برای هدایت جوامع اسلامی منتشر شود که مجموعه یکصد و دوازه نامه پرسش و پاسخ در این کتاب گرانسنگ آمده است. شیخ الازهر در آخرین نامه (به شماره 1111) مطالبی مینویسد که خلاصه آن این است: «شهادت میدهم که در اصول و فروع منطبق با ائمه اهل بیت رسول هستید و شما خوب آن را ثابت کردید و جای شک نیست و تشکیک در آن مایه گمراهی است… من قبلاً در اثر شنیدنیهای نادرست در اشتباه بودم و با توفیق دیدار و مذاکره و مکاتبه با شما هدایت شدم و با فلاح و نجاح از این میدان بیرون آمدم و خداوند را براین نعمت شاکرم.» در این کتاب که به صورت سؤال و جواب است، حرف سین نماینده اسم و مذهب سائل است. (سلیم و سنی) همانگونه که حرف شین نماینده اسم و مذهب جوابگوست (شرف الدین و شیعه) و علامه سیدشرفالدین در آخرین جواب (شماره 112) از حقجویی، دقتنظر، صبر، حوصله، روشنضمیری و پرهیز از تعصب و علایق شخصی و گروهی و کنجکاوی و سعهصدر سائل، علامه بشری تمجید میکند و با تعبیرهایی که عمدتا از مختصات روشنفکر دینی است، ایشان را میستاید و خدای را براین توفیق مشترک حمد مینماید. اولین نامه در ذی الحجه 1329 و آخرین نامه در جمادیالاولی 1330 هجری قمری نوشته شد. این مجموعه یک نمونه جالب، زیبا و آموزنده پرسش و پاسخ است و انتظار این است که این سنت حسنه امروز در بین علمای شیعه و سنی و بین خود علمای شیعه در مورد اختلاف نظرها با تکامل تکرار شود. هاشمی رفسنجانی به خاطره مهم حسین راضی اشاره و بیان می کند: ایشان که به خواست شهید مجاهد آیتالله سیدمحمدباقر صدر تعلیقات سودمندی بر این کتاب نوشتهاند و به دستور ایشان چاپ شد، میگوید «در جمعه ماه رجب 1399 هجری قمری در حرم مطهر امام حسین(ع) خدمت آیتالله صدر رسیدم. ایشان از من به خاطر تعلیقه بر المراجعات تشکر کردند و در شب چهارشنبه بعد از آن جمعه، صدام این عالم مجاهد و خواهر عالمه ایشان بنتالهدی را دستگیر کرد و بعد از شکنجههای بسیار به شهادت رساند.» آیت الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به اینکه به آسانی نمیتوانیم از توجهات ویژه قرآن به تعقل، تفکر و تفقه بگذریم، پایه اجتهاد را بها دادن به عقل و تفکر می داند و تاکید می کند که در شرایط امروز اتکای به عقل و تفقه لازمه اجتهاد است. آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگوی تفصیلی و مکتوب با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) درباره اجتهاد در دوره معاصر و پیشینه اجتهاد بیان می کند: تفقه و اجتهاد امروز نزدیک تر از دورههای واسط به صدر اسلام باشد؛ الان حرکتی را در جهت اصالت اجتهاد و عمق آن و نزدیک تر شدن به عصر تشریع میبینیم؛ البته در مقابل دستهای زیادی در کار است تا نگذارند نتیجه مبارکی که از این نهضت جدید انتظار داریم گرفته شود ولی امیدواریم بر شیطنتها غلبه کنیم. اجتهاد در عصر بعثت هم بود او با بیان اینکه اجتهاد در عصر بعثت هم بود ابرز تعجب می کند که هنوز بحثهای طولانی میشود که در زمان پیامبر(ص) اجتهاد بود یا نبود. خداوند از مسلمانان گله میکند که چرا گروههایی دنبال تفقه نمیروند ! مگر تفقه چه بوده است مگر غیر از این است که عدهای تحقیق کنند و محتوای دین را بفهمند و به جامعه برگردند و وظیفه انبیا در آگاه کردن مردم را انجام دهند. بخشی از وظیفه انبیا تبشیر و انذار بود هاشمی رفسنجانی با تاکید بر اینکه بخشی از وظیفه انبیا تبشیر و انذار بود اظهار می کند: قرآن میگوید که متفقهان باید برگردند و مردم را انذار کنند. یعنی وظیفه پیامبر را در جامعه برعهده بگیرند. میدانیم که پیامبر(ص) برای همه و در همه جا حاضر نبودند تا مردم پاسخ همه سوالات خود را از ایشان بشنوند؛ حتما افرادی بودند که حرفهای پیامبر (ص) را شنیدند آیات قرآن را میدیدند و معانی آنها را میفهمیدند و این معانی را به مردم منتقل میکردند. در یک تامل علمی نمیتوان غیر از این را متصور شد. فکر میکنم به خاطر شدت بدیهی بودن نمیتوان درباره آن بحث جدی کرد. مطمئنا اجتهاد بود. البته در زمانی که پیامبر(ص) حضور داشتند جبرئیل میآمدند و آیات قرآن دائما برای مردم نازل میشد مثل زمان ما و زمان بعد از پیامبر(ص) نبوده که احتیاجات مردم پیچیده به دست بیاید. مسایل با یک یا دو واسطه گفته میشد. خیلی راحت بود. ولی تحقیقا اجتهاد بود و خود پیامبر(ص) غیر از وحی و الهام براساس تشخیص خودشان در مفاهیم و محتوا اجتهاد و در مصادیق با افراد متعددی مشورت میکردند. او نتیجه می گیرد: بنابراین آن عصر ضمن اینکه عصر تشریع است را میتوانیم عصر اجتهاد هم به حساب بیاوریم. اجتهاد بدون تشریع نمیشد و تشریع تنها هم نمیتوانست متکفل همه نیازهای فکری و عملی مردم باشد. بحثها پس از رحلت پیامبر (ص) شروع شد. مشکلی که بعد از رحلت پیامبر (ص) ایجاد شد مساله محدود شدن تدوین بود هاشمی رفسنجانی در ادامه به بحث مرجعیت اهل بیت (ع) اشاره و بیان می کند: مشکلی که بعد از رحلت پیامبر (ص) ایجاد شد مساله محدود شدن تدوین بود. این مساله مشکلات زیادی را در دورههای بعد به وجود آورد. الحمدلله بعدها این مشکل هم برطرف شد. در زمان خلفای راشدین عده محدودی از صحابه مرجع اصلی و شاگردان آنها مراجع دسته دوم برای جامعه بودند. مردم به افرادی مثل حضرت علی (ع)، عایشه، ابن عباس، ابن مسعود، ابن ثابت و خیلی از بزرگان صحابه مراجعه میکردند و احکام را از اینها میگرفتند و دین خود را با فتاوای آنها تنظیم میکردند. او اظهار می کند: در همان زمان طبق روایات محکمی که شیعه و اهل سنت نقل کرده اند نظرات علی ابن ابی طالب(ع) در بین شخصیتهای بزرگ اسلامی از همه نیرومندتر و مستحکم تر بود. فقط به دو سه نکته اشاره میکنم. در بین همین شخصیتهایی که گفتم بعد از پیامبر (ص) جزو مراجع بودند عایشه میگوید: «ان علیا اعلم الناس بالسنه» این جمله در منابع اهل سنت است که میگوید: «همانا علی بن ابی طالب بین مردم نسبت به سنت عالمترین علما بود.» یا ابن عباس که در آن زمان یکی از مراجع بزرگ بود میگوید: «اذا حدثنا ثقه عن علی بفتیا لانعدوها» یعنی اگر شخص ثقهای فتوایی از حضرت علی (ع) برای ما نقل میکرد روی آن میایستادیم و از آن تجاوز نمیکردیم.» یعنی حرف آخر را در این موارد علی ابن ابی طالب (ع) میزدند. یا عمر بن خطاب خلیفه دوم میگوید: «اقضانا علی» 4 تمام این موارد را از منابع اهل سنت عرض میکنم و منابع شیعی خیلی وسیع تر میگوید. پس بزرگانی بودند که مرجع فکری مردم بودند. در قرن اول صحابه یا تابعین بودند. اختلافات مسلکی و مذهبی مانند قرن دوم زیاد نبود. دو مدرسه حدیث و رای بودند که هرکدام اشتراکاتی باهم و انتقاداتی به هم داشتند. چون دو شیوه و متد برای رسیدن به احکام و محتوای متون دینی بود. دوره حضور ائمه در شیعه شبیه دوره تشریع است؛ دوره تشریع نیست دوره تشریح و تبیین است هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه در قرن دوم اجتهاد بین اهل سنت توسعه زیادی پیدا میکند ادامه می دهد: تا آنجا که بیش از صد مسلک فکری در شهرهای جهان اسلام بود که با هم درگیری فکری و بحثهای طلبگی داشتند و همدیگر را نقد میکردند. این شیوه حدود 200 سال یعنی قرن دوم و سوم ادامه داشت و در قرن چهارم وضع جدیدی ایجاد میشود. می خواهیم این وضع جدید را با نگاه مشترک به شیعه و سنی ببینیم؛ البته این قسمتی که عرض کردم مربوط به اهل سنت است و در بیان شیعیان مساله به گونهای دیگر بود. شیعیان ائمه معصوم را مرجع اصلی میدانستند؛ البته خیلی از علمای اهل سنت هم ائمه معصوم بخصوص حضرت باقر(ع) و حضرت صادق (ع) را مرجع بزرگی میدانستند و به شاگردی آنها افتخار میکردند ولی شیعه در مرجعیت ائمه خیلی مستحکم تر ایستاده بود. شاگردان ائمه هم مثل زمان پیامبر(ص) واسطه ایصال نظرات ائمه (ع) بودند. دوره حضور ائمه در شیعه شبیه دوره تشریع است. دوره تشریع نیست دوره تشریح و تبیین است. اما با معصوم و بعدها با وسعت زیاد در شهرهای مختلف دنیای وسیع اسلامی از شرق گرفته تا غرب و از شمال گرفته تا جنوب با شاگردان ائمه سر و کار داشتند که در همه جا مدارس و ارتباطاتی داشتند و احکام را یا به وسیله روات صادق و یا مستقیما از ائمه (ع) میگرفتند. در دوره گسترش اجتهاد بیشتر توجه به متن حدیث بود او در ادامه به بحث گسترش اجتهاد می پردازد و می گوید: در این دوره بیشتر توجه به متن حدیث بود؛ البته قطعا اجتهاد بود. چون روایات صریحی داریم که ائمه (ع) به شاگردان خود دستور میدادند که مثلا در فلان مسجد بنشینید و برای مردم فتوا دهید. امام باقر(ع) به ابان بن تغلب میفرماید: «اجلس فی مسجد المدینه و افت للناس فانی احب ان امری فی شیعتی مثلک» یا میفرمایند: «ما کلیاتی از اصول را به شما میگوییم و شما بین مردم تفریع فروع کنید و فروع اصول ما را استخراج کنید و به مردم بگویید.» قطعا در دنیای شیعه هم اجتهاد بود اما نه با تفرقهای مثل فراوانی اجتهاد در اهل سنت. در اهل سنت از لحاظ اجتهاد در این دوره احکام عقلی قیاسی اجتهادی و رای بیشتر است و کتابهای فقهی زیادی از آنان باقی مانده است. در این دوره سبک شیعه همان بود که گفتم. یعنی شیعیان ضمن اجتهاد در مسایل متکی به اظهارات معصومین عمل میکردند و مسایل علمی را از طریق متن روایت تبیین میکردند. وقتی به اصول اربعمائه شاگردان امام صادق (ع) نگاه میکنیم این گونه میفهمیم. انسداد همیشه نسبی است و هیچ وقت انسداد مطلق نبوده و نخواهد بود هاشمی رفسنجانی بیان می کند: در پایان قرن سوم و شروع غیبت در شیعه و ایجاد شرایط جدید در اهل سنت وضع کاملا جدیدی پیش میآید و اوضاع تقریبا معکوس میشود. در اهل سنت به خاطر افراطی که در مذاهب مختلف اجتهادی شده بود عکس العملهایی از طرف حکومتها اتفاق میافتد. چون آنها نمیتوانستند آزادی اجتهاد را که گاهی آثار مهم سیاسی هم در آن بود تحمل کنند. خلفا راه آن را بستند و جلوی وسعت آن را گرفتند. یعنی به چهار مذهب معروف رسمیت دارند و بقیه را ممنوع کردند که ما این دوره را دوره انسداد ـ البته انسداد همیشه نسبی است و هیچ وقت انسداد مطلق نبوده و نخواهد بود ـ میشناسیم که در تاریخ تفقه اهل سنت خیلی طولانی شد. محدثین شخصیتهای بسیار بزرگواری بودند که انصافا کارهای بزرگی کردند او می افزاید: برعکس شیعه کم کم از حالت حدیث گویی و متن روایت گویی وارد فضای جدیدی شد که تقریبا همین فضای اجتهادی است که امروز ما داریم. البته بعد از غیبت در شیعه هم دو مدرسه بود. یکی مدرسه حدیث که محدثین بودند و دیگر مدرسه فقها بود که به شکل دیگری عمل میکردند؛ مثل اخباریون و اصولیون قرون اخیر زیاد با هم درگیر نبودند. محدثین شخصیتهای بسیار بزرگواری بودند که در ری، قم، بغداد و خیلی جاها فعالیت داشتند و کتابهای اصیل روایی که امروزه در اختیار ماست محصول کار آنهاست. انصافاً کارهای بزرگی کردند. فقها هم برای اینکه در عالم تشیع از لحاظ فقه و مدرسه در مقایسه با آنچه که اهل سنت داشتند احساس حقارت میشد شروع به کارهای فقهی از نوعی کرده اند که ما الان داریم. اگر چه علم اصول ریشه در زمان ائمه دارد ولی در این فضا تبیین و تدوین میشود و مبانی اجتهاد به وجود میآید و روی عقل زیاد تکیه میشود. در شرایط امروز اتکای به عقل و تفقه لازمه اجتهاد است هاشمی رفسنجانی تاکید می کند: یکی از مسایل خیلی بزرگ ما در شرایط امروز اتکای به عقل و تفقه مهم و لازمه اجتهاد است. میدانید که قرآن بیش از صد بار در آیات متعدد عقلا را مدح و کسانی را که در کارهایشان تعقل ندارند مذمت و سرزنش میکند. تفکر در کنار تعقل جایگاه بلندی در قرآن دارد به آسانی نمیتوانیم از توجهات ویژه قرآن به تعقل، تفکر و تفقه بگذریم او در ادامه به تشریح پایگاه عقل در اجتهاد می پردازد و به شفقنا می گوید: تفکر در کنار تعقل جایگاه بلندی در قرآن دارد و تفقه که خاص تر از آن دو عنوان است یعنی آن دو مربوط به همه امور میشوند و تفقه در مسایل فکری عقیدتی و اسلامی جنبه تخصصی پیدا میکند. البته قرآن روی آن هم تکیه کرده است. به آسانی نمیتوانیم از توجهات ویژه قرآن به تعقل تفکر و تفقه بگذریم. پایه اجتهاد بها دادن به عقل و تفکر است هاشمی رفسنجانی با تاکید بر اینکه پایه اجتهاد بها دادن به عقل و تفکر است بیان می کند: این سرمایه عظیم که خداوند داده و رسالت انبیا این بود که «لیثروا لهم دفائن العقول» یعنی انبیا آمده اند تا گنجهای عقلانیت را که در ویرانهها خوابیده اند و انسانها از آنها استفاده نکردند استخراج کنند. او می افزاید: در کلمات ائمه (ع) و فقها با صراحت میبینیم که عقل را در کنار رسالت میگذارند. پیامبر عقل باطن و عقل پیامبر ظاهر است یعنی هم سنگ ذکر میشوند. اینها تعبیرات امروزی نیست. تعبیراتی است که در روایات ما مخصوصا در وصایای امام کاظم (ع) به هشام آمده که یک متن مفصل ده تا پانزده صفحهای است که هفتاد تا هشتاد درصد آن مزایای تعقل را برای هشام تعریف میکند. همین تعبیر معروف «ان لله علی الناس حجتین» که حجت عقل و حجت ظاهره که پیامبر باشد در آن وصیت نامه آمده است یعنی حضرت امام کاظم (ع) آن را تشریح میکند که پایه محکمی دارد. تدوین و گسترش فقه استدلالی هاشمی رفسنجانی بیان می کند: بعد از عصر حضور در عصر غیبت علمای پیشتاز شیعه وارد شدند و فقه را تدوین کردند و این نکته تاریخی خیلی جالب است که شیخ طوسی در مقدمه کتاب شریف «مبسوط» میگوید: «این کتاب بدین خاطر تصنیف شد تا معلوم شود شیعه به برکت احادیث وارده از ائمه بتواند مسائل را استنباط کند…» اگر امروز کتاب «مبسوط» را مطالعه کنید بعد از قرنها با کتابهایی که الان علمای ما مینویسند زیاد تفاوت ندارد. بنابراین فقاهت به معنای مصطلح در کنار حدیث در قرن چهارم در شیعه هم مورد توجه قرار گرفت. اهل سنت قرنها محدود به چهار مذهب بزرگ خود بودند او می افزاید: اهل سنت قرنها محدود به چهار مذهب بزرگ خود بودند. دوره خلفا هم تمام شد و دوره بنی عباس هم تمام شد و به دوره عثمانی میرسند که در این دوره اولاً روی فقه حنفی تکیه اساسی میشود ثانیا اجتهاد به گونهای باز میشود که مجله بسیار نیرومندی را برای قضات تهیه کرده بودند که از فقها بودند. وقتی به آن مجله نگاه میکنیم متوجه میشویم که در بحث مسایل خیلی باز برخورد میکردند. شبیه فقهای اهل سنت امروز هستند که اجتهاد باز و آزاداندیشی دارند. البته کم کم که عثمانیها ضعیف شدند دوباره در سایر جاها سایر مذاهب یعنی آن چهار مذهب بعد از شکل گیری وسیع شدند. دوره انسداد آنها از این رهگذر میگذرد و به دوره انفتاح و کمکم به دوره نوآوری میرسند. باید دوره نوآوری آنها را به آقایان عبده و سیدجمال الدین اسدآبادی که با هم در مصر کار میکردند منسوب کرد. بعد از آن فقه اهل سنت تحول عمدهای پیدا میکند و روشنفکرانی به وجود میآیند. امروز نوآوریهای اهل سنت در حوزههای مختلف خیلی قابل توجه است. شیعه هم همین اوضاع را طی کرد. بعد از آنکه فقه در زمان شیخ طوسی به اوج میرسد شیخ شرایطی مثل شرایط امروز امام (ره) در جامعه پیدا میکنند. مگر الان شرایط جامعه ما چگونه است اگر امام در مسایلی مطلب و نوشتهای داشته باشد معمولا جامعه حرفهای برخلاف ایشان را نمیپسندند. همه سعی میکنند در سخنان خود به گفتار و رفتار امام استدلال کنند. هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه بعد از شیخ انصاری فقه شیعه همیشه رو به کمال بوده و نوآوری فقه در عصر مشروطه خود را در عالم سیاست نشان داده، معتقد است که سرکوبهای رضاخان و آتاترک به فقه نو آسیب زده است. او با اشاره به اهمیت به روز بودن حوزه های علمیه و سرعت پیشرفت جهان و تکنولوژی و گسترش مسایل نوپیدا در جهان، این پرسش را مطرح می کند که واقعا حوزههای علمیه شیعه و سنی چه اندازه به دهها موارد از مسایل جدید پرداخته اند؟! در شرایطی که ما وارد فقه حکومتی شدیم باید کار محققانهای کنیم آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگوی تفصیلی و مکتوب با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) پس از تشریح جایگاه عقل در اجتهاد به جایگاه علمای بزرگ و تاثیر دیدگاه های آنها در نظر دیگران اشاره و بیان می کند: امام یک فقیه بودند ولی حالتی است که نوعی تسلیم هم به دنبال آن است. یعنی وقتی امام در مسالهای نظر داشته باشند خیلی از شخصیتهای علمی به خودشان جرات نمیدهند در مقابل نظرات امام نظرات صریحی مطرح کنند. شیخ طوسی هم چنین جایگاهی داشتند. یعنی از قرن چهارم تا قرون ششم و هفتم این حالت در حوزههای شیعه حاکم بود. نه اینکه تفقه نبود مدرسه تدریس نوشتن تحقیق و اجتهاد بود ولی محور حرفهای شیخ طوسی بود و بر اساس نظرات ایشان کار میکردند. بالاخره در قرن هفتم محققانی پیدا میشوند و آن طلسم را میشکنند که نوآوریها شروع میشود. قواعد شکل میگیرد که یکی از کارهای بسیار مهم است. فکر میکنم در شرایطی که ما وارد فقه حکومتی شدیم باید کار محققانهای بکنیم. نیاز جدی به تاسیس قواعد فقه سیاسی و اجتماعی داریم او با بیان اینکه قاعده سازی زیاد مرسوم نبود و چند قاعده در کل فقه حاکم بود بیان می کند: شهید اول در یک اقدام مقدس ابتکاری دست به قاعده سازی با استفاده از منابع تشریع مینماید و صدها قاعده را تاسیس میکند که در کتاب شریف القواعد و الفوائد موجود است و شهید ثانی در کتاب تمهید القواعد الفقهیه این نوآوری را عمق میبخشد که هر قاعده محور دهها مساله میشود که فتاوای متعددی از آن بیرون میآید. قواعدی مثل لاضرر لاحرج اصل اباحه اصل طهارت و امثال اینها که خیلی از آنها استفاده میشود. الان اگر به کتابهای فقهی نگاه کنید میبینید که اکثر فتاوا تحت یکی از قواعد میگنجد و امروز در سایه تاسیس حکومت اسلامی بر محور مکتب اهل بیت (ع) ما نیاز جدی به تاسیس قواعد فقه سیاسی و اجتماعی داریم. به هر حال محققان ما این بار در جبل عامل نجف و بعد از آمدن مغول و سرکوب شدن مراکز فقهی اسلامی در حله که با همت علمای آن روز شکل گرفت دوره خوبی را گذراندند که این مراکز سالها به عالم اسلام خدمت کرده اند. دوره اخباریها به فقه اهل بیت آسیب رساند هاشمی رفسنجانی اظهار می کند: همانطور که در بین اهل سنت کسانی را میبینیم که روی روایت و حدیث بسیار جدی هستند و بودند و از اول دو مکتب حدیث و رای شکل گرفت در شیعه هم اخباریها به وجود آمدند که در قرن 11 با مرحوم استرآبادی طلوع میکنند. اخباریها با مقداری تعصب و خشکی بیشتر به مکتب محدثین برگشتند. کار عمده محدثین این بود که متون احادیث را در جوامع حدیث جمع کردند. اما اخباریها احادیث را تبدیل به مکتبی کردند که با بسیاری از مسایل علم اصول مخالف است. چون مقداری از اصول استفاده میکردند. با استفاده از عقل در اجتهاد مخالفت میکنند با اینکه به ناچار در مواردی خودشان هم استدلال میکنند. دوره اخباریها به فقه اهل بیت آسیب رساند همان گونه که اهل سنت هم برای رشد فقه خود در دوره انسداد آسیب دیدند. این حالت ادامه داشت و اخباریها در زمان صفویها حدود دو قرن بر همه چیز غلبه داشتند تا اینکه شخصیتی مثل وحید بهبهانی و دیگر شخصیتها آمدند و دوره جدیدی را آغاز و اخباریها را منزوی کردند و فقه را بر مبنای تعقل علم اصول درایت و روایت شکل دادند. این دوره جدیدی که این شخصیتها آغاز کردند از دوره قبل از اخباریها بهتر بود و منتهی به مرحوم شیخ انصاری شد که ایشان را در فقه مانند قله دماوند که اطرافش کوههای زیادی هستند یک قله بلند میبینیم. بعد از شیخ انصاری فقه شیعه همیشه رو به کمال بود او یادآوری می کند که بعد از شیخ انصاری فقه شیعه همیشه رو به کمال بود گرچه فقها در زمان رضاخان پهلوی ضربه بزرگی خوردند. چون همه مدارس و حوزهها تعطیل شدند و آسیب دیدند. منتها نجف روی پای خود ایستاد و کار حوزههای ایران در نجف ادامه پیدا کرد. نوآوری فقه در عصر مشروطه خود را در عالم سیاست نشان داد سرکوبهای رضاخان و آتاترک به فقه نو آسیب زد هاشمی رفسنجانی به دوره نوآوری اشاره و اظهار می کند: کم کم دوره جدیدی میرسد که دوره نوآوری است که دقیقا از دوره شیخ انصاری شروع میشود. برای اهل سنت هم از دوره عبده و سیدجمال الدین اسدآبادی شروع میشود. البته اسدآبادی شیعه بود منتها با اهل سنت همکاریهای زیادی داشت و عبده شاگرد ایشان است. نوآوری آنها از آن دوره شروع شد. این دوره نوآوری با رژیم پهلوی ضربه خورد و بعد از رژیم پهلوی دوباره جان گرفت. نوآوری در عصر مشروطه خود را در عالم سیاست نشان داد. علمای نجف تهران و علمای بلاد در شیراز تبریز و خیلی جاها وارد میدان جدیدی شدند که فقه ما قبلا وارد آن میدان نمیشد. ولی توسط رضاخان سرکوب شد. در اهل سنت هم بود که در زمان آتاترک در ترکیه سرکوب شد و این سرکوبها به فقه نو آسیب زد ولی بعد از این دورهها نوآوری وارد فضای کاملا جدیدی میشود که بعد از شهریور 1320 است. در این دوره حوزه علمیه قم دوباره شکل میگیرد. دوران طفولیت و جوانی این حوزه حدود 20 سال طول میکشد و در اواخر دهه سی و چهل به بلوغ میرسد. مهم ترین نوآوری امام (ره) بردن حوزه به سوی مسایل سیاسی است هاشمی رفسنجانی در ادامه بار دیگر بر نوآوری های امام خمینی (ره) اشاره می کند و می گوید: در این دوره امام راحل وارد عرصه فقاهت نو میشود و نوآوریهای بسیار عظیم اساسی و پایهای برای ما دارد که باید چند نمونه آن را عرض کنم. مهم ترین نوآوری ایشان این است که حوزه را به سوی مسایل سیاسی میبرد و اصلاح حکومت را وارد کردن تودههای جامعه به میدان مبارزات سیاسی میداند. به تعبیر امام (ره) فقه اسلامی تئوری کامل و جامع اداره انسان و جامعه است از گهواره تا گور او به دیدگاه امام درباره ولایت فقیه اشاره و به نقل از ایشان میگوید: «این موضوع یک مساله تشریفاتی برای رسیدگی به امور حسبی نیست. اداره همه امور کشور است» تعبیر امام در جلد 21 صحیفه نور چنین است، «فقه اسلامی تئوری کامل و جامع اداره انسان و جامعه است از گهواره تا گور». هاشمی رفسنجانی ادامه می دهد: همه چیز را شامل میشود. باید پرورش انسان و اداره جامعه در سایه فقه اسلامی شکل بگیرد. این حرف خیلی عمیق است. فقهای دیگر هم هیچ وقت این حرف را رد نکردند ولی هیچ کس با این صراحت وارد این فضا نشده است. درسهای ولایت فقیه در نجف در حال تبعید یعنی در سخت ترین دوران بود. همه ما در ایران زندانی و ایشان در عراق تبعید بودند ولی در آن شرایط ولایت فقیه را درس میدادند. او فتوای تاریخی تحریم تقیه در مبارزه با سلطه استکبار و استبداد را از دیگر نوآوری های امام (ره) می داند و یادآوری می کند که ایشان با قید ولو بلغ مابلغ بسیاری از بی تفاوتها را برای اصلاح جامعه متعهد نمود. امام بر محور ولایت فقیه نوآوریهای بسیار زیادی در طول سالهایی که به عنوان رهبر انقلاب در ایران بودند، داشتند. او در ادامه تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز به عنوان یکی از نوآوری های امام برمی شمرد و با بزرگ و ریشه ای خواندن این تاسیس می افزاید: نمیتوان در جامعهای که میخواهد به عنوان اسلام اداره شود فقط با روایاتی که هزار و چند صد سال پیش و بخشی از آنها براساس شرایط آن زمان و برای جامعه محدود آن دوره صادر شده بدون اجتهاد و بدون توجه به عقل و بدون ملاحظه مفاسد و مصالح کارهای مهم انجام داد. مسایلی که در چند قرن حادث شده در آن زمان سابقه نداشته است و با این اقدام بسیاری از بن بستها را باز کردند.
نگاه دوباره به ارث زن و اصلاح مواردی هاشمی رفسنجانی در ادامه این بحث به موضوع ارث زنان می پردازد و می گوید: یک بار به خاطر مساله ارثی که در خانوادهای به وجود آمده بود فکر کردم این حکمی که الان هست که همسران بعد از فوت شوهران از زمین ارث نمیبرند و فقط از اعیان و منقول ارث میبرند با توجه به ظاهر قرآن جای تامل دارد. قرآن که این را نمیگوید. در قرآن آمده که اگر مردی فوت کرد زنش یک چهارم را میگیرد. ظاهر قرآن که غیر از این است. این حکم و قانون از کجا پیدا شد؟ بررسی کردم و دیدم یکی از ریشههای این حکم ـ احتمالا و نه قطعی ـ به مسالهای برمی گردد که در زمان فوت پیامبر (ص) اتفاق افتاد که یکی از همسران پیامبر به خاطر مالکیت یکی از حجرههایی که در آن زندگی میکرد، آن مسایل را مطرح کرد. از همان زمان کم کم تعصبی بین شیعه و سنی در موضوع مالکیت زمین پیدا شد؛ البته دلایل عرفی دیگری از قبیل مشکلات مالکیت مشترک بر زمین به خاطر معمول بودن تعدد زوجات که در مواردی از قبایل متخاصم هم بودند نیز وجود دارد. بعدها این تبدیل به فتوا شد که خیلیها آن فتوا را میدادند و عمل میشد. موضوع را دنبال کردم و در سفر به قم با بعضی از مراجع صحبت کردم و دیدم آنها هم میگویند : «احتیاط میکنیم.» یا میگویند : «باید مصالحه کنند.» با رهبری صحبت کردم و گفتم این چه دلیلی دارد تعدادی روایت داریم که ناظر به هر دو طرف است. رهبری دستور دادند در جلسهای که شبهای پنج شنبه با علما دارند بحث کنند. آیتالله شاهرودی بحث را آماده کردند و به جلسه بردند که این فتوا در بسیاری از زوایا اصلاح شد. خاصیت فقه مقارن این است که بالاخره به حقیقت میرسیم موضوعی که 14 قرن حقوق زنان را در ارث تضییع می کرد تاحدی به خاطر یک مساله خاص تاریخی بود او از همین مثال استفاده و بیان می کند: یک مساله به این مهمی که در طول 14 قرن حق خانمها را برای برخورداری از ارث شوهران ضایع میکرد شاید تا حدی به خاطر یک مساله خاص تاریخی بود. شاید بتوانید موارد زیادی را از این نوع مسایل پیدا کنید. فکر میکنم خاصیت فقه مقارن این است که خاستگاه مسایل و سیر تاریخی آنها و چگونگی دخالت قدرتها و جریانها در آنها پیدا میشود و بالاخره به حقیقت میرسیم. بحث تخصصی شدن اجتهاد در دوران نوآوری، جدی است هاشمی رفسنجانی در ادامه به کارهایی که در حوزه ها باید انجام شود، اشاره و بیان می کند: در دوران نوآوری، بحث تخصصی شدن اجتهاد جدی است. با توجه به وجود آمدن دهها فصل و باب جدید در روابط انسانها و جوامع و تمامی کشورها نظام اسلامی نمیتواند در آن مسایل بی نظر و بی تفاوت باشد. یک مجتهد نمیتواند به تنهایی در همه ابواب مورد نیاز فقهی جامعه و مردم متخصص باشد او ادامه می دهد: الان همه میفهمند که یک مجتهد نمیتواند به تنهایی در همه ابواب مورد نیاز فقهی جامعه و مردم متخصص باشد. هیچ کس قدرت این کار را ندارد. مرحوم شیخ بهایی تعبیر بسیار جالبی دارد که جزو جامع ترین علمای تاریخ ماست و عمده علوم زمان خود را میدانست. خودش میگوید : «هرجا در مقابل ذی فنون قرار گرفتم پیروز شدم ولی هرجا در مقابل ذی فن قرار گرفتم شکست خوردم.» یعنی کسی که در یک فن صاحب مهارت است در بحثها مرا که صاحب فنهای متعدد هستم، شکست میداد.» این تجربه شیخ بهایی است. میگوید : «غلبت کل ذی فنون و غلبت من کل ذی فن» نمیتوان قبول کرد که یک نفر با علم به همه علوم در همه مسایل فتوا بدهد هاشمی رفسنجانی این پرسش را مطرح می کند که چگونه میتوانیم در عمر 30 یا 40 ساله تحصیل همه علوم دنیا را در حقوق بین الملل، حقوق کودک، حقوق زن، حقوق معلولین، حقوق جامعه و دهها رشته دیگر در حد متخصصان یاد بگیریم؟ در حالی که هرکدام آنها در حد یک تخصص بسیار بالاست که هر کدام چند رشته جدا و گرایش در زیرمجموعه خود دارند. واقعا نمیتوان قبول کرد که یک نفر با علم به همه علوم در همه مسایل فتوا بدهد. اگر فقه تخصصی را پذیرفتیم، تقلید تخصصی را هم باید بپذیریم او می افزاید: در دوره حکومت اسلامی داریم به طرف فقه تخصصی میرویم. اگر نمیخواهیم حکوت اسلامی باشد مثل گذشته میتوان مسایل را به گونهای طی کرد ولی اگر بخواهیم در همه امور مردم دخالت کنیم، باید با فقه تخصصی باشد. اگر فقه تخصصی را پذیرفتیم تقلید تخصصی را هم باید بپذیریم یعنی لازم نیست مقلدین در همه امور از یک مجتهد تقلید کنند. میتوانند بررسی کنند که مثلا مجتهد متخصص در قضا، دفاع، مسایل اخلاقی، مسایل اقتصادی و غیره کیست تا در هریک از مسایل از بهترینهای همان موضوع تقلید کنند. شورای نگهبان باید شورایی باشد که بتواند نظر تخصصی بدهد هاشمی می گوید: اگر یکی از شرایط تقلید، تقلید از اعلم است، قطعا متخصص اعلم از غیرمتخصص است. وقتی میخواهید به دکتر بروید برای تشخیصهای اولیه به دکتر عمومی میروید ولی وقتی قرار شد علاج اساسی کنید، پیش دکتر متخصص میروید چون او بهتر از هر دکتری میداند. اگر این دو موضوع را پذیرفتیم باید شورای فقهی را بپذیریم. وقتی به سیاست میرسیم و میخواهیم جامعه را اداره کنیم لازمه مدیریت جامعه اداره همه جامعه است. شورای نگهبانی که برای نظارت بر قوانین مجلس تشکیل شده باید شورایی باشد که همه تخصصها را یا خودش داشته باشد یا متخصص همان موضوع در مباحث پیش اعضای شورای نگهبان نشسته باشد تا بتواند نظر تخصصی بدهد. در دوره تخصصی شدن رشتههای فقهی، به شورایی شدن فقهی میرسیم توجه به عقل، توجه به اجتهاد است او با تاکید بر اینکه لامحاله در دوره تخصصی شدن رشتههای فقهی به شورایی شدن فقهی میرسیم اظهار می کند: پایه اصلی همه این مسایل عقل است یعنی توجه به عقل، توجه به اجتهاد است. اجتهادی که در چارچوب انجام شود. منابع و مبانی ما در قرآن و سنت هستند. هاشمی رفسنجانی با تاکید بر اینکه باید فقه مقارن را جدی بگیریم، معتقد است که شورای فقهی برای مسایل عمده مدیریتی کشور یکی از ضروریات زمانه است. اهل سنت و هم شیعه باید مرجعیت علمی اهل بیت (ع) را بپذیرند اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگوی مکتوب و تفصیلی با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) به بحث مرجعیت علمی اهل بیت(ع) پرداخته و می گوید: در مسالهای که باز فقه مقارن مطرح میکند پیشنهاد دیگری دارم که باید علمای شیعه و سنی منصفانه درباره این پیشنهاد قضاوت کنند. طبق روایت متواتر ثقلین که پیامبر فرمودند: «کتاب الله و عترتی» یعنی اینها مرجع شما خواهند بود. با این حدیث این دو تا روز قیامت و لب حوض کوثر با هم خواهند بود. پس هم اهل سنت و هم شیعه باید مرجعیت علمی اهل بیت (ع) را بپذیرند. نمیگویم انحصاری باشد. باید به عنوان یک مرجع مطمئن که در زمان حضرت علی (ع) و زمان امام صادق (ع) این گونه بود به اهل بیت توجه کنیم. اگر فقه مقارن باشد تحقیقا مرجعیت اهل بیت یکی از مراجع قابل اتکا خواهد بود او بیان می کند: علمای اهل سنت در کتاب هایشان این روایات را آورده اند و ما هم که معتقدیم باید یکی از مراجع علمی ما در بحث فقه مقارن روایاتی باشد که از اهل بیت (ع) به ما رسیده است. البته باید با علم روایت و درایت به روایات صحیح برسیم. چون روایات ناصحیح در اخبار ما و اهل سنت زیاد است. فرزند حسن البنا در مصر که یک عالم و شخصیتی معتبر است نظر داده بود که در صحیح بخاری و مسلم 653 حدیث غیرقابل اطمینان وجود دارد. در حالی که از صحاح معتبر اهل سنت اند و کتابهای خوبی هم هستند. ایشان در تحقیقات خود به این نکته رسید. ما هم اگر کتابهای مهم مثل بحارالانوار و حتی کتب اربعه را نگاه کنیم مطمئنا احادیث غیرقابل قبول فراوانی در آن میبینیم. الان نمیگوییم باید به هر حدیثی تمسک کنیم. اما اگر فقه مقارن باشند و علمای ما با هم بنشینند و بحث کنند تحقیقا مرجعیت اهل بیت یکی از مراجع قابل اتکا خواهد بود و خود اهل سنت نقل کرده اند. احادیثی مثل حدیث ثقلین و چند حدیث دیگر. هاشمی رفسنجانی می افزاید: در همان روزهای جوانی ام که در قم به درسهای آیتالله بروجردی میرفتم ایشان در یکی از جلسات درس گفتند، «به جای مجادله با برادران اهل سنت بر سر خلافت باید بر سر مرجعیت اهل بیت بحث کنیم که مال امروز است. باید با هم به توافق برسیم که اگر چنین شود به درد جامعه میخورد.» توجه به عقل آن هم به خواست قرآن در اجتهاد جدی گرفته شود او تاکید می کند که توجه به عقل آن هم به خواست قرآن در اجتهاد جدی گرفته شود که الحمدلله الان جدی گرفته میشود. به تخصص در علوم اسلامی و رشتههای مختلف فقهی بها دهیم او ادامه می دهد: لازم است به تخصص در علوم اسلامی و ابواب و رشتههای مختلف فقهی بها دهیم و برای هر رشتهای تخصصی در حوزهها به وجود بیاید؛ البته این تخصصها موقعی مفید است که شخص متخصص دارای اجتهاد مطلق باشد. فقه اسلامی تئوری کامل و جامع اداره انسان و جامعه از گهواره تا گور است هاشمی رفسنجامی می گوید: هم اکنون و از قرون گذشته نوعی تخصص در علوم دینی مربوط به فقاهت وجود دارد. البته معمولا 15 علم لازمه اجتهاد مطلق فقهی به حساب میآید که در حوزه ادبیات و علوم عقلی و علوم نقلی دسته بندی شده: در ادبیات : 1 ـ آشنایی به زبان عربی 2 ـ علم صرف 3 ـ علم نحو و بلاغت شامل : 4 ـ بیان 5 ـ معانی 6 ـ بدیع در علوم عقلی : 1 ـ علم منطق 2 ـ فلسفه 3 ـ علم کلام در علوم نقلی : 1 ـ علم تفسیر 2 ـ علم حدیث 3 ـ علم درایه 4 ـ علم رجال 5 ـ علم اصول فقه 6 ـ خود علم فقه اما در زمان ما و حتما در آینده بسیاری از علوم دیگر هم لازمه استنباط و اجتهاد شده و بخصوص در فرض حاکمیت اسلام و ضرورت اجرای نظام اسلامی که با توجه به جامعیت و شمول کامل احکام اسلامی بر همه شئون زندگی به تعبیر جالب امام: «فقه اسلامی تئوری کامل و جامع اداره انسان و جامعه از گهواره تا گور است.» فقه مقارن را جدی بگیریم شورای فقهی برای مسایل عمده مدیریتی کشور از ضروریات زمانه است او با تاکید بر اهتمام به فقه مقارن تاکید می کند که فقه مقارن را جدی بگیریم. اینها از نوآوریهای ما نیست. میدانید که شیخ طوسی و سیدمرتضی فقه مقارن مینوشتند. الان کتابهای فقه مقارن ما مال آنهاست و ما دنبال روی آنها هستیم. هاشمی رفسنجانی می گوید: تخصصی شدن اجتهاد، تخصصی شدن تقلید در بعضی از مسایل، شورای فقهی برای مسایل عمده مدیریتی کشور و همراهی علمای اهل سنت و شیعه در دانشگاهها میزگردها اجلاسها و همایشها از ضروریات زمانه است. باید در دانشگاهها کلاسهای مخلوط از دانشجویان شیعه و سنی با استادان شیعه و سنی تشکیل شود که اگر این اقدامات را داشته باشیم میتوانیم به وحدت جهان اسلام امید ببندیم و میتوانیم به ظرفیت اسلام برای اداره جهان بشریت اتکا کنیم که از اهداف بزرگ رسالت پیامبر(ص) و خاتمیت دین و انقلاب اسلامی و حتی خواست مسلمانان و علمای شیعه و سنی است. هاشمی رفسنجانی با تشریح نقش علمای جبل عامل در تاریخ تشیع ایران و تاثیرگذاری این علما بر حکومت صفویه و عمق علمی بخشیدن به اقدامات آنها، تاکید می کند که موقعیت جدید ایران مسوولیت بزرگی بر دوش ما میگذارد که باید آنها را بشناسیم و از مکتب اهل بیت (ع)درست استفاده کنیم. آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفت وگوی تفصیلی و مکتوب با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، پس از توضیحات مفصل درباره فقه مقارن و تخصصی و اهمیت آن در عصرکنونی، به شخصیت تاثیرگذار شیخ بهایی و علمای جبل عامل می پردازد و با عالم ذوفنون خواندن شیخ بهایی بیان می کند: برای شناخت شیخ بهایی اول باید زمان مکان و شرایط آن روز را بشناسیم و وضع زادگاه ایشان جبل عامل در جنوب لبنان را بشناسیم که خوشبختانه امروز هم تاریخ ساز است و نقطه داغ سیاست جهانی است. او که ایران تشیع را وامدار حرکت صفوی می داند به روزگار شیخ بهایی اشاره می کند و می گوید: زمان تولد و رشد و خدمت شیخ بهایی در طلیعه به وجود آمدن دولت رسمی در کل خاک ایران در کنار دولت رسمی خلافت عثمانی است که این برای عثمانیها پدیده بدی بود. آنها نمیخواستند در ایران دولت تشیع در برابر آنها که تکیه اصلی شان روی تسنن بود و به مبانی مذهبی فرقهیی خودشان اهمیت هم میدادند، شکل بگیرد و خداوند کمک کرد در ایران که اکثریت مردمش محب اهل بیت (ع) بودند و در تمام مدت تاریخ بعد از اسلام ـ جز در دوران آل بویه ـ تحت ستم منزوی مهجور و مظلوم بودند به حق خودشان رسیدند و ایران اهل بیت شکل گرفت. صفویه با هوشیاری و اطلاع از روحیه حب اهل بیت(ع) برای تاسیس مکتب اهل بیت اقدام کرد هاشمی رفسنجانی اظهار می کند: ایرانیها جزو سابقین مکتب اهل بیت بودند و به همان دلیل ما علی ابن ابی طالب (ع) را در دوران خلافتشان در کوفه میبینیم که در آنجا کوفیان خیلی کمک کردند. تعبیراتی که حضرت علی (ع) در مورد مردم کوفه در یکی از خطبهها میکند تعبیرات خوبی است. وقتی میخوانم بی صفایی خودمان را میبینم که در شعارهایمان معمولا «ما اهل کوفه نیستیم» گفته میشود. از جمله در نماز جمعه خودمان هم گفته میشود کوفیان این حق را دارند که از ما مطالبه کنند. در غربت علی ابن ابی طالب آنها پیشتاز بودند. حرفهای حضرت علی (ع) را وقتی به کوفه میآیند و پیغام میدهند ـ اگر قبلا نخواندید ـ بخوانید چون واقعا خواندنی است. همانها بودند که در لشگر مختار بودند و میدانیم که در لشگر او عربی کمتر صحبت میشد و فارسی صحبت میکردند. به هر حال مردم ایران از قدیم در خدمت اهل بیت (ع) بودند و بعضیها تفسیر میکنند ـ تفسیر درستی هم است ـ که صفویه با هوشیاری و با اطلاع از روحیه حب اهل بیت (ع) برای تاسیس مکتب اهل بیت اقدام کردند. آنها از زمینه مردمی استفاده کردند و هوشیارانه و خوب هم استفاده کردند منتها تقویت هم کردند و شرایطی هم فراهم شد. او اظهار می کند: وجود قدرت شیعی در ایران و قدرت خلفای عثمانی در سایر مناطق باعث شد که شیعیان در قلمرو عثمانی از جمله در جبل عامل تحت فشار قرار بگیرند. جبل عامل تقریبا همین منطقهای است که در جنوب لبنان در نقطه داغ سیاست منطقهای و جهانی شده است. همین جزین نبطیه صور و … که چند کیلومتر در چند کیلومتر هم بیشتر نیست. مردم بسیار ارزشمندی هم در آنجا هستند و بودند و واقعا به نظر من این نقطه قابل بررسی است. همیشه مهم بوده و مقداری از آن را در رابطه با شیخ بهایی عرض میکنم. هاشمی رفسنجانی می گوید: قدری ریشه یابی کردم که چطور شد در همه این مناطق، جبل عامل به این صورت شکل گرفت و به وجود آمد. به احتمالی رسیدم ولی هنوز کارم تمام نشده و آن این است که ابتکار آن متعلق به حضرت اباذر است. میدانید که اباذر در دوران خلافت عثمان به شام تبعید شده بود؛ البته بعضی از مورخین معتقدند که تبعید نشده بلکه با اختیار و توصیه پیامبر(ص) به آنجا رفته یعنی پیغمبر(ص) به او گفته بودند شرایطی است که لازم است شما در شام باشید. در این مورد هم نظر روشنی ندارم که تبعید بوده یا اختیاری یا هر دوی آنهاست. شاید خود اباذر میخواستند به شام بروند و این شرایط را عثمان فراهم کرد. وقتی ایشان به منطقه شام میآید نقطه فعالیت خودش را در همین جبل عامل قرار میدهد. مردم آنجا به ایشان میگروند و بذر تشیع را عمیقا با اطلاعات دسته اولی که از علی (ع) و مخالفان علی داشت، کاشت و هنوز آن نهالی که او غرس کرد دارد بار میدهد و ان شاءالله در آینده بیشتر خواهد شد. باید ریشه اهمیت جبل عامل را در صدر اسلام و در ابوذر پیدا کنیم او بیان می کند: اگر بخواهیم اهمیت آن را بفهمیم باید در نامهای ببینیم که معاویه به عثمان نوشته است. معاویه نامهای به عثمان مینویسد که اگر احتیاجی به منطقه شامات دارید ابوذر را از اینجا برگردانید تا در آنجا نباشد. تعبیرش این است که او صبح و شام مردم را دور خودش جمع میکند و از فضایل علی (ع) و دوستان علی (ع) و از عیوب خلفا و مخالفان علی (ع) میگوید. یک جمله کوچک است و یک نامه دو سه سطری است که معاویه نوشته است اما خیلی حرف دارد. وقتی نامه به دست عثمان میرسد ابوذر را احضار میکند. وقتی ابوذر میخواهد برود بدرقه ابوذر یک صحنه تاریخی بسیار حساس میشود. باز احتیاج به تحقیق دارد. متاسفانه ما این نقاط اساسی تاریخ را به دلیل اینکه در ویرانههای تبلیغات بنی امیه و بنی عباس گم شده و پیدا نیست، خوب نمیدانیم. چیزهایی در تاریخ هست اما باید کار کنیم و باید تحقیقاتمان را بیشتر کنیم و اینها را بسیار بررسی کنیم. شاید اطلاعات بیشتری به دست بیاوریم. در آن بدرقه مردم حرفهایی میزنند و ابوذر هم حرفهایی دارد. خیلی خواندنی است. خودتان در سیر تواریخ و روایات پیدا کنید. در سنت و شیعه هم از اینها فراوان است. البته وقتی ابوذر به مدینه برمی گردد استقبال مردم مدینه عثمان را میترساند و او را منزوی میکند و بعد ایشان به ربذه تبعید میشود. پس میخواهم بگویم باید ریشه جبل عامل را در صدر اسلام و در ابوذر پیدا کنیم. نقش علمای جبل عامل هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه با آمدن شهید اول یعنی با جلوه کردن شهید اول در جبل عامل این منطقه به یک مرکز عظیم علمی تبدیل شد اظهار می کند: جای بسیار کوچکی است؛ چند کیلومتر در چند کیلومتر و در محاصره شهرهای دیگری که تعصب سنی گری شان باعث میشد که مسلمانهای شیعه را در آنجا اذیت کنند. نمونه آزارشان را هم عرض میکنم. ولی این مرکز آن قدر علم پرور و دانش پرور است و انسانهای بزرگی را تربیت کرده که ما امروز سر سفره آنها نشسته ایم و هنوز در حوزههای دینی آثار علمی آنها تدریس میشود و جزو بهترین هاست و این شیخ بهایی یکی از آن دست پرورده هاست. البته ایشان در آنجا رشد نکرد و در جوانی به ایران آمد اما بالاخره در خدمت علمایی بودند که با او آمده بودند و قبل از او آمدند. آن روح همچنان در پرورش او و شرایطی که در وجودش خلق شده بود شیخ بهایی را شیخ بهایی میکند. او ادامه می دهد: در اعیان شیعه جملهای دیدم که برایم خیلی جالب بود. مطالب جالب زیادی دارد؛ چون صاحب اعیان شیعه خودش در آنجا بوده و بیش از دیگران به این مسایل پرداخته است. ایشان میگوید: «وقتی برای تشییع جنازه دختر شهید ثانی رفتم دیدم 70 مجتهدی که صاحب حکم بودند و کرسی داوری داشتند و جامع الشرایط بودند در تشیع جنازه شرکت کرده اند.» اگر ما در حوزه قم هفتاد مجتهد را در یک جا جمع کنیم چیز عجیبی نیست. بالاخره دریایی از علما و فضلاست اما اینکه در آن زمان در آن منطقه کوچک ساحل مدیترانه و در محاصره متعصبان عثمانی 70 مجتهد در مراسم دفن یک زن عالمه حضور پیدا میکنند باید برای ما خیلی معنادار باشد. جبل عامل برای شیعه یک سرپل و جایگاه اساسی بود علمای جبل عامل باعث شدند حرکت سیاسی سطحی صفوی عمق علمی پیدا کند هاشمی رفسنجانی بیان می کند: به هر حال این جبل عامل خاری بود در چشم آن سیاستی که با سیاست ایران ناسازگار بود. برای آنها نقطه چرکین بود و برای شیعه یک سرپل و جایگاه اساسی بود. آنها فشار را زیاد کردند. نحوه به شهادت رسیدن شهید ثانی واقعا تاثرآور است. فقط به این بهانه که ایشان قضاوتی به نفع یک شیعه در برابر یک سنی کرده بود. مرافعهای بین یک شیعه و یک سنی روی داده بود و ایشان به نفع شیعه حکم داد. محکوم رفت و سعایت کرد و قاضی عثمانی را که آمادگی داشت شهید ثانی را از بین ببرد تحریک کرد و این قاضی صاحب لمعه را تعقیب کرد. ایشان در آن لحظه در باغ انگوری که خودش داشت مشغول نوشتن لمعه بودند؛ کتابی که همه ما میخوانیم و آن را خوب بلدیم، داشت آن را مینوشت که ایشان را تحت تعقیب قرار دادند و قاضی او را احضار کرد. میدانست که رفتار آنها با ایشان بسیار خشن است و متواری شد و سر از مکه درآورد. در مکه به دستور حکومت مرکزی او را گرفتند، زندان کردند. گویا هنگام نماز عصر در حرم گرفتند. البته در مورد هیچ کدام از موارد نمیتوان به صورت قطعی حرف زد ولی در بیشتر کتابها این گونه آمده است. او را به استانبول آوردند. قبل از اینکه وارد دربار شود او را شهید کردند. سرش را جدا کردند و بدنش هم ناپیدا بود. گویا گروهی از ترکمنهای شیعه که در آنجا بودند در خواب دیدند که نوری از آسمان به نقطهای میتابد و برمی گردد. وقتی پیگیری کردند پیکر شهید ثانی را پیدا کردند و در آنجا قبه و بارگاهی ساختند. نمیدانم این قبه و بارگاه الان هست یا نه. منظورم این است که این جور با شیعیان و با علما رفتار میکردند تا حوزه را به هم بریزند. پدر شیخ بهایی و شیخ بهایی که کودک بود از طرف ایران دعوت شدند و آنها هم به ایران آمدند. عده زیادی هم آمدند حقیقتا آنها باعث شدند که حرکت سیاسی سطحی صفوی عمق علمی پیدا کند. اگر تلاش علما نبود معلوم نبود تشیع این قدر در ایران ریشه دار شود او تاکید می کند: اگر تلاش این علما نبود و حوزه اصفهان به آن عظمت نمیرسید معلوم نبود که تشیع این قدر در ایران ریشه دار شود. بالاخره حکومتها میآیند و میروند همان گونه که آنها هم رفتند. بعد از آنها هم افشاریه زندیه و قاجاریه آمدند و رفتند و همه هم آثاری دارند اما آنچه که برای ما ماند تلاش علماست و در بین علما نیز افرادی مثل محقق کرکی از همین جبل عامل آمدند که هم موقعیت بسیار نیرومند کشوری داشت و هم شیخ الاسلام بود. شیخ الاسلام عالی ترین مقام دینی آنجا بود. ایشان بود که اجازه حکومت را به صفویها داده بود. صفویها این تفکر را داشتند که حق حکومت با امام زمان (عج) است و در زمان غیبت باید اجازه حکومت بگیرند و ایشان این اجازه را داده بود تا آنها حکومت کنند. محقق کرکی کارهای زیادی کرده است. به عنوان شیخ الاسلام به قزوین میرود و امام جمعه قزوین را معرفی میکند. هنوز هم باید ریشه آن را در حوزه علمیه قزوین که تا اواخر خیلی خوب و عمیق بود و شخصیتهای بزرگی هم در آنجا به وجود آمده بودند ببینیم. در هرات هم علی رغم آن همه بادهای مسمومی که بر آنها گذشته، تشیع و اهل بیت هنوز در هرات قوی هستند. باید این حالت را به خاطر حضور موقت پدر شیخ بهایی که نمیدانم چند سال در آنجا بودند و خود شیخ ـ بدانیم. احتمالا ارتباطشان با مشهد به دلیل حضور طولانی آنها در هرات باشد. او با تاکید بر اینکه علمایی مثل شیخ حر عاملی نقش برجستهای در تاریخ تشیع دارند می افزاید: امروز چقدر از سفره دانش و آثاری که ایشان گذاشته اند استفاده میکنیم و با کتابهای ایشان چقدر تحقیق برای ما آسان شده است. علمای بزرگی مثل صاحب مدارج صاحب معالم و دو شهید اول و ثانی که الان آثارشان بین ما هست واقعا نقاط برجسته تاریخی جبل عامل در تشیع سرنوشت ساز و مهم است. با متفرق کردن علمای جبل عامل که «تفرقوا ایادی سبا». اینها به هر جایی رفتند آنجا را آباد کردند. حوزه بحرین در اثر این هجرت قوی شد. هند به دلیل این هجرت قوی شد. ایران این علما را به دلیل حکومت شیعی از همه جا بیشتر جذب کرد و بهره بیشتری برد. نجف با آمدن آنها تقویت شد؛ به گونهای که حوزه آنجا را آنها در دوره جدید مرکز ثقل حوزههای علمیه تشیع کردند؛ البته نجف در آن مقطع از حله هم ارتزاق میکرد. آنها را آنجا هم کوچ دادند یعنی آن قدر بر علما و شیعیان جبل عامل و جنوب لبنان فشار آوردند که دیگر این شخصیتها نمیتوانستند بمانند. یک نمونه آن را در تاریخ عرض میکنم ولی دهها نمونه دارید. فردی در تاریخ آنجا به نام احمد جذار پاشاست که حاکم عثمانی است. این حاکم عثمانی فراز و نشیب زیادی داشت. انسان خیلی خشن و سفاک و در عین حال بسیار نیرومند بود. اگر تاریخ حکومتش را مطالعه کنید متوجه میشوید که در آن دوران شبیه رضاخان در این دوره است که کارهای متفاوتی از خود نشان میداد. این حاکم به دلیل کار بزرگی که کرد عثمانیها با اینکه میخواستند عزلش کنند عزلش نکردند و به او قدرت دادند و او از این قدرتش علیه شیعه استفاده کرد و این کار بزرگش بود!
نگاهی دقیق به اجتهاد و نقش آن در جامعه امروز: هاشمی رفسنجانی در بخشی از این گفتگو با تاکید بر پیچیدگی مسائل جهان معاصر، بر محدودیتهای اجتهاد فردی در پاسخگویی به همه پرسشها اشاره کرده است. ایشان معتقدند که یک مجتهد به تنهایی نمیتواند به همه مسائل فقهی و اجتماعی مسلط باشد و برای حل برخی مسائل پیچیده، نیاز به مشورت و همکاری جمعی از متخصصین است.
اسلامهراسی و راهکارهای مقابله با آن: یکی دیگر از موضوعات مهمی که در این گفتگو به آن پرداخته شده، اسلامهراسی است. هاشمی رفسنجانی با اشاره به تبلیغات گسترده دشمنان اسلام علیه این دین، بر اهمیت مقابله هوشمندانه با این پدیده تاکید کرده است. ایشان معتقدند که با اتخاذ سیاستهای درست و تقویت اقتدار اسلامی میتوان از اسلامهراسی جلوگیری کرد و حتی آن را به نفع اسلام تبدیل کرد.
آینده جهان اسلام و نقش ایران: در این گفتگوی ارزشمند، هاشمی رفسنجانی به آینده جهان اسلام و نقش ایران در این آینده پرداخته است. ایشان با ابراز نگرانی از برخی فرصتسوزیها و اشتباهات در جهان اسلام، بر اهمیت وحدت و همکاری بین مسلمانان تاکید کرده است.
-
پنجشنبه ۲۰ دي ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۵:۱۷
-
۸ بازديد
-
-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/946051/