چرا اقتصاد ایران مقتصاد شد؟
سیاسی
بزرگنمايي:
عصر کرد - مقتصاد عمر زیادی ندارد. اردیبهشتماه 1403 بود که اولین قسمت از برنامه مقتصاد از رسانه تجارتنیوز منتشر شد. هدف این برنامه از ابتدا مشخص بود. قرار بود در وهله اول اصلیترین ابربحرانهای اقتصاد ایران شناسایی و سیاستگذاری کلان اقتصاد ایران آسیبشناسی شود.
فصل اول این برنامه 20 مهمان داشت. عمده این مهمانان متخصصان حوزههای مختلف اقتصاد، جامعهشناسی، محیط زیست و سیاست و برخی از آنها سالها جزو مقامات عالیرتبه کشور بودند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
همه این مهمانان به سوالهایی واحد درباره وضعیت امروز اقتصاد ایران و چرایی وضع امروز پاسخ دادند. در این یادداشت، جان کلام این 20 گفتوگو را، مختصر و مفید، در پنج پرسش ارائه میکنیم.
اصلیترین ابربحرانهای اقتصاد ایران چیست؟ این روزها برای کژکارکردی اقتصاد ایران اسمهای مختلفی میگذارند. یکی میگوید چالش، دیگری میگوید بحران، اما به نظر میرسد کار از این حرفها گذشته و اقتصاد ایران در ابربحرانهای چندوجهی گیر کرده است.
ابربحرانهای اقتصاد ایران حاصل یک تصمیم یا یک سیاست غلط نیستند. بیش از 40 سال سیاستگذاری غلط، بیبرنامگی، سوءمدیریت و تصمیمات جناحی، اقتصاد ایران را به این روز انداخته است. اینکه کدام ابربحران از دیگری مهمتر است چندان موضوع بحث این یادداشت نیست، چون به قول حسین عبده تبریزی، ابربحرانهای اقتصاد ایران هر یک بهتنهایی میتواند یک دولت را از پای بیندازد.
ابربحرانهای اقتصاد ایران به شرح زیر است:
بنبست سیاست خارجی
مساله معیشت مردم و فقر داخلی
بنبست نظام حکرانی در تصمیمگیری
ناترازی شدید آبخوانها و فرونشست زمین یا به طور کلی نابودی زیستبوم ایران
بنبست فناوری و تکنولوژی در صنعت
ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی
ناترازی شدید بانکها
افزایش شدید قیمت ارز و بهصرفه نبودن تولید در ایران
نظام حکمرانی ناکارآمد
ورود نهادهای نظامی، خصولتی و دولتی به اقتصاد ایران
مشکل اقتصاد ایران تنها به این ابربحرانها خلاصه نمیشود و این ابربحرانها تنها بخشی از مشکلات بزرگ اقتصاد کشور است که در صورت حل کردن آنها میتوانیم به ساختاری قابل اصلاح به مرور زمان دست پیدا کنیم.
ساختار حکمرانی اقتصادی قابل اصلاح است؟ اینکه اصلاحات در ایران جواب میدهد یا نه یکی از اصلیترین پرسشهای برنامه مقتصاد بود. این پرسش چالشهای زیادی هم داشت و پاسخها متفاوت بود. اگرچه همه باور داشتند اصلاحات امکانپذیر است، اما به عقیده آنها این اصلاحات تنها در صورتی ممکن بود که حاکمیت تصمیم به اصلاح بگیرد و از دولت کاری برنمیآید.
اصلاحات در ایران همیشه صرفاً در حد تئوری باقی مانده است. اینکه چرا اصلاحات انجام نشد به عقیده کارشناسان برنامه مقتصاد، به دلیل ذینفعانه بودن اقتصاد ایران است. هر گوشه اقتصاد ایران را که بررسی کنید، باند یا مافیاهایی میبینید که نفع آنها در بقای شرایط موجود است. کارشناسان برنامه مقتصاد معتقدند اصلاحات تحققپذیر، اما مهمترین نکته برای تحقق اصلاحات عزم سیاسی است. به گفته کارشناسان، این عزم سیاسی هنوز در حاکمیت وجود ندارد و باید در انتظار چرخشی به سمت توسعه از سوی حاکمیت باشیم.
سوال اصلی در این بخش این است که اصلاحات برای چه؟ پاسخ این است که اصلاحات باید برای قرارگیری اقتصاد ایران در مسیر توسعه اقتصادی باشد، اما به زعم کارشناسان توسعه در ایران چندان مشروعیت ندارد. مقامات مسئول همواره از کلمه پیشرفت بهجای توسعه استفاده میکنند. اتفاقاً در یکی از قسمتهای برنامه مقتصاد از یحیی آلاسحاق درباره تفاوت پیشرفت و توسعه پرسیدم و او در پاسخ گفت: پیشرفت همان توسعه همراه با عدالت است. حال سوال اینجاست که آنها که توسعه پیدا کردند عدالت را بیشتر رعایت کردند یا ما که پیشرفت کردیم؟
اگر اصلاحات انجام نشود، چا اتفاقی رخ میدهد؟ شاید اصلیترین پرسش برنامه مقتصاد در سال 1403 این بود که اگر اقتصاد ایران اصلاح نشود چه اتفاقی رخ میدهد؟
پاسخها به این سوال عمدتاً تلخ، گزنده و در برخی موارد غیرقابل انتشار بود. جواب اصلی متخصصان و کارشناسان به این پرسش این بود که اگر قرار بر بقای ایران است، باید اصلاحات اساسی در ساختار نظام اقتصادی ایران صورت بگیرد. در غیر این صورت ممکن است ما به فروپاشی اقتصادی تن بدهیم.
وقتی حرف از فروپاشی اقتصادی میشود بسیاری فکر میکنند که همهچیز زیر و زبر خواهد شد، اما این تصور اشتباه است. اقتصاد مانند کشی است که هر چقدر آن را بکشی باز هم پاره نمیشود. مثلاً زمانی که در ونزوئلا تورم سهرقمی به فروپاشی پول ملی انجامید باز با هم اقتصاد کارکرد خود را داشت و مردم بهجای پول از کالا برای مبادله استفاده میکردند. فروپاشی اقتصادی به این معنا نیست که اقتصاد دیگر کار نمیکند، بلکه به این معناست که اقتصاد عقبگرد میکند و به مکانیسمهای قدیمی خود برمیگردد.
«اگر اصلاحات اقتصادی نکنیم فروپاشی اقتصادی قطعی است.» یا «همین حالا هم اقتصاد ایران فروپاشیده است.» اینها جملاتی بود که اغلب در پاسخ به این سوال دریافت میکردیم و این نشان از ناامیدی شدید به آینده حتی در میان متخصصان و کارشناسان است.
اینکه چه چیزی جلوی اصلاحات اقتصادی را گرفته هم در نوع خود پرسش مهمی است. عمده کارشناسان باور دارند اقتصاد شدیداً دولتی و خصولتی جلوی اصلاحات عمیق اقتصادی را گرفته است. به این دلیل که دولت در بازار انگیزه کسب سود ندارد و به همین دلیل میخواهد با مکانیسم بازار بجنگد، اما نمیداند که بازار را نمیتوان با دستور سامان داد.
بر همگان روشن است که اقتصاد ایران با این فرمان جلو نمیرود؛ اما اینکه چگونه باید دولت را از اقتصاد بیرون انداخت و اصلاحات اقتصادی را شروع کرد، خود محلی از ابهام است که کسی برای آن پاسخی ندارد.
سرابهایی که ما را سیراب نخواهد کرد این روزها گزارههایی در فضای رسمی و غیررسمی میشنویم که اگرچه بهظاهر حرکتی روبه جلو محسوب میشوند، اما در باطن خود مضرات فراوانی دارند؛ مثلاً در دولت گذشته همواره آمار میدادند که صادرات کشاورزی ما افزایش پیدا کرد و این موضوع را دستاوردی انکارناپذیر قلمدادمیکردند، اما افزایش صادرات کشاورزی آن هم در شرایطی که هم ایران و هم جهان با بحران کمبود آب دستوپنجه نرم میکند، به تعبیر معصومه ابتکار، رئیس سابق سازمان محیط زیست، صادرات آب کشور است.
افزایش شدید بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی و توسعهنیافتن کشاورزی مکانیزه در کشور باعث شده هدررفت آب در بخش کشاورزی بهشدت زیاد باشد و ما امروز بحران آب را بهتر از هر کشور دیگری درک کنیم. همه استانهای ایران به غیر از استان گیلان با فرونشست زمین روبهرو هستند و این فرونشست در استانهایی مانند خراسان رضوی، اصفهان، فارس، یزد و تهران بسیار شدیدتر است. این فرونشست آنقدر شدید است که به تعبیر محمد درویش، سال 1409 باید اصفهان را تخلیه کنیم و فرونشست در مشهد ممکن است به صحن مطهر حضرت رضا هم برسد.
از طرفی نظام حکرانی هر روز در برنامههایی به دستاوردهای نظامی ایران اشاره میکند که این دستاوردها هم در چارچوب همان سرابها قابل تحلیل است. در اینکه ما باید به لحاظ نظامی قدرتمند شویم و هستیم هیچ شکی نیست، اما به تعبیر علی سعدوندی، اقتصاددان، اگر اقتصاد ایران بهبود پیدا نکند، نمیتوانیم هزینه توسعه نظامی را بپردازیم.
سخنی با مخاطبان اگرچه مشکلات اقتصاد ایران نسلها را تباه کرد و زندگی بسیاری را در هالهای از ابهام فرو برد و از دست هیچکس هم کاری برنمیآید، اما موضع مشترک امروز همه ما دیگر نه زندگی شخصی بلکه کشور ایران است. اگر به تاریخ طویل و طولانی ایران نگاهی بیندازید، سختیها، تلخیها و تاریکیهای زیادی را مشاهده میکنید. به قول مسعود دانشمند، اقتصاددان، که گفت: ما در تاریخ ایران روزهای بد زیاد داشتیم. مثلاً در جنگ جهانی اول میلیونها ایرانی از گرسنگی مردند، اما ایران هنوز پابرجاست.
زمان برای گذشتن و رفتن که پا نمیخواهد؛ عمر بسیاری از مردم هم در سختیها گذشته و حالا اگر ما در این برهه تاریخی دست به واکاوی گذشته نزنیم، نمیتوانیم طرحی نو برای آینده ترسیم کنیم.
منبع: تجارت نیوز
-
يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۲:۵۷
-
۹ بازديد
-

-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/979448/