ترامپ، چالشی برای نظم لیبرال جهانی
سیاسی
بزرگنمايي:
عصر کرد - از نظر رئیسجمهور فعلی آمریکا، دولت با مداخلات تجاری که انجام میدهد که یکی از مهمترین ابزارهایش در این زمینه اعمال تعرفهها است - البته ابزارهای حمایتگرایانه دیگر هم ممکن است - سعی میکند که از تولیدکننده و اقتصاد داخلی خود حفاظت کند.
در واقع، مرکانتیلیستها اساس تجارت را بازی با حاصل جمع جبری صفر میدانند.
طرفداران این دیدگاه کیک اقتصاد بینالملل را مقدار ثابتی میدانند و طبیعی است که در این نگاه در بازی اقتصاد هرچقدر حجم سهم شما افزایش پیدا کند، به همان نسبت به بقیه کشورها زیان وارد خواهد شد. درنتیجه سیاست اعمال تعرفههای بالا، تبدیل به ابزاری میشود برای کسب تراز تجاری مطلوب و بیلان اقتصادی مثبت. به زبان سادهتر، در این نگاه اعمال تعرفه منجر به تقویت قدرت اقتصادی کشور خود دربرابر سایر کشورهاست. البته برای درک عمیقتر یا بهتر بگویم به عنوان یک نظریه تکمیلی، در کنار نظریه نئومرکاتیلیسم، میتوان گفت که سیاستهای اقتصادی ترامپ از زاویهدید نظریههای تجارت راهبردی هم قابل توصیف است که نسبت به نظریه مرکانتیلیسم جدیدتر است. طرفداران این نظریه معتقدند که دولت باید با مداخله هدفمند، مثلا اعمال تعرفه یا ارائه سوبسید به تولیدکننده داخلی، سعی کند به نفع شرکت داخلی مدنظرش عمل کند و درواقع از تولیدکننده (بازیگر) داخلی خودش در مقابل رقبای بینالمللی محافظت کند. این جنس از سیاستگذاری بهخصوص در صنایع میانی که شدت رقابت در آنها بیشتر است و مواد اولیه کالاهایی چون فولاد و آلومینیوم هستند و بنابراین در این صنایع عدم قطعیت بسیار بیشتر از صنایع دیگر است - با وسعت بیشتری اعمال میشود. بنابراین، به لحاظ اقتصاد سیاسی، دیدگاه ترامپ را میتوان ترکیبی از دیدگاههای نئومرکانتیلیستی و نظریه تجارت راهبردی دانست. البته اینجا ذکر یک نکته لازم است و آن اینکه ترامپ در دور اول خود در مورد کالاهای استراتژیک رقابتی مثل آلومینیوم و فولاد برای اروپاییها تعرفه 25 درصدی اعمال کرده بود. بنابراین این طور نبوده است که ترامپ در اعمال سیاستهای تعرفهای، مولفه همسویی یا عدم همسویی با آمریکا یا غرب را درنظر بگیرد. ترامپ تحتتاثیر همان نگاه نئومرکانتیلیستی و درک تاجرمآبانه از روابط بینالملل به عدم توازن و کسری تجاری آمریکا در برابر این کشورها نگاه میکند و خواهان بهبود کسری تراز آمریکا در مقابل رقباست. در نگاه او هرچقدر کسری تجاری آمریکا مثبتتر باشد، ارز بیشتری وارد آمریکا میشود و این به رشد اقتصادی و افزایش حمایت از صنایع داخلی تولید و در نتیجه رشد اشتغال کمک میکند.این در شرایطی است که یک سری از صنایع آمریکا در حال حاضر احساس میکنند که تحت فشار رقابت خارجی قرار دارند و مثلا از ناحیه صنایعی که دراتحادیه اروپا تولید دارند، دچار ضرر و زیان میشوند.درواقع ترامپ به دنبال جلب رضایت صنایع داخلی است.همچنین درنگاه ترامپ تعرفهها یک ابزار مذاکراتی (بهخصوص در مذاکرههای تجاری) در اختیار آمریکا قرار میدهد. ترامپ امیدوار است درمورد موضوعاتی مثل دسترسی به بازار یا مقررات فنی سفت و سختی که اتحادیه اروپا داردیامثلا حمایتی که بعضی از دولتهای اروپایی مانند فرانسه از محصولات کشاورزی دارند، از طریق فشار تعرفهها از اروپاییها امتیاز بگیرد. درنهایت باید گفت اروپا، آمریکا و کشورهای همپیمان مانند کانادا به عنوان دولتهای لیبرال با اقتصاد سرمایهداری در موضوعات کلان استراتژیک همسویی دارند اما ازنظر ساختار تجاری تفاوتهایی دارند که اعمال تعرفه آمریکا علیه این کشورها را توجیه میکند. این سوالی است که یک جواب ندارد، چون وی اهداف متنوعی دارد.حمایتگرایی(Protectionism)که ترامپ در راستای اعتقادات شخصی خودش آن درقبال صنایع داخلی آمریکا اعمال میکند، براساس این اعتقاد شکل گرفته است که پروژه جهانیسازی به ضرر طبقه کارگر و صنایع داخلی آمریکا تمام شده و مجموعهای از کشورها مثل چین، آلمان، کانادا و حتی مکزیک خیلی بیشتر از آمریکا از تجارت آزاد استفاده کردهاند.
-
سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۱:۴۶
-
۶ بازديد
-
-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/959933/