مجتبی محرمی مقابل دوربین خبرورزشی: بهترین فیلم و بهترین بازیگر؟ قطعا قیصر و بهروز وثوقی/ قرار بود نوید محمدزاده نقش من را بازی کند!
اجتماعی
بزرگنمايي:
عصر کرد - به گزارش خبرورزشی، تیاتر مشتبا، داداش صیغه ای حسین آدیداس بهانه ای شد برای گپ و گفت با آقا مجتبای فوتبال ایران… به اتفاق دوست و همکار خوبم مهدی یکتا به تیاتر شهر رفتیم و بعد از تماشای این نمایش با مجتبی محرمی همکلام شدیم.
این گفتگو یک بخش دوم جذاب هم دارد که طی روزهای آینده تقدیم شما می شود.
سلام عرض میکنم خدمت شما همراهان خوب خبرورزشی از هر کجای دنیا که همراه ما هستید.
اینجا سالن تئاتر شهر است، یکی از سمبلهای مشهور، قدیمی و معروف شهر تهران، پایتخت کشورمان. در خدمت مجتبی محرمی هستیم، اسطوره بیبدیل فوتبال ایران. کسی که به گواه بسیاری از کارشناسان قطعاً یکی از سه بازیکن برتر تمام تاریخ فوتبال ماست. بهانه حضور ایشان در این محل، تئاتری است که بخشی از زندگی آقا مجتبی را قرار است روایت کند. به همین بهانه در خدمت ایشان هستیم.
آقا مجتبی، خوبی؟
– ممنونم، عرض سلام دارم
با اجازه شما، چند تا سوال کوچولو که اصلاً هم سخت نیست. مثلاً آخرین باری که سینما یا تئاتر رفتی کی بود؟
– آخرین بار تئاتر خانم آدینه بود اینجا.
خب، میدانی حدوداً چند سال پیش یا چند ماه پیش یادت میآید؟
– فکر کنم ده پانزده سال پیش بود.
آخرین فیلمی که دیدی، میتونه در خانه باشد، در منزل دیویدی یا سینما؟ یادت نمیآید؟
– نه.
خب عیب ندارد، بهترین فیلمی که در زندگیت دیدی؟
– بهترین فیلم؟ خب، قیصر.
بهترین هنرپیشه تاریخ سینمای ایران؟
– خب آقای فردین بوده، آقای ملکمطیعی بوده.
یک نفر، مجتبی محرمی، بیغلوغش صحبت می کند.
– بهروز وثوقی.
بهروز وثوقی. بهترین هنرپیشه مرد فعلی سینمای ایران؟
– هنرپیشه مرد؟ خیلی داریم.
یک نفر؟
– نوید محمدزاده.
و بهترین هنرپیشه زن فعلی سینمای ایران؟
– هدیه تهرانی.
بهترین کارگردان سینمای ایران، این میتواند هم اکنون کار کند هم میتواند در طول تاریخ باشد؟
– استاد کیمیایی.
بهترین دیالوگ سینمایی که شنیدی و یادت هست؟ استفاده می کنی از آن…
– مال مرحوم آقای بهمن مفیده. کدوم کریم؟ حاجی نصرت؟ کریم آقا کریم.
میدانی که آن اولین رپ تاریخ ایران است؟ یاد بهمن خان مفیدی بخیر. در خدمتشان بودیم. یک صحنه یا یک سکانس سینمایی که اینقدر تحت تاثیر قرار گرفتی که گریهات گرفت؟
– آن سکانسها زیادند. من همش زود گریه میکنم. اصلا بدون سکانس هم گریه می کنم!
خب اگر قرار باشد یک فیلم از زندگی مجتبی محرمی ساخته شود، دوست داری کارگردانش کی باشد؟
– حالا کارگردانها، کارگردانها باید ببینیم…
حتماً کیمیایی، دیگه؟
– خب آره دیگه، آقای کیمیایی.
قرار بوده نقش مجتبی محرمی را کی در این فیلم بازی کند؟
– قرار بوده آقای نوید محمدزاده بازی کند.
یعنی در عالم واقعیت قرار بوده فیلمی ساخته بشه؟
– آره!
نمیدانستم.
– خب، خانه یکی از دوستانمان بودیم. در همان خانه که در متری شش و نیم قرص خورد و خوابید، آنجا صحبتش شد.
زمان متری شش و نیم بوده و این طرح بوده ولی هنوز به سرانجام نرسیده. دنبالشان هستند؟ خودت پیگیرش هستی؟
– نه والا دیگه من هم پیگیر نشدم.
مرسی که اومدی. مرسی که پاسخگوی ما بودی. مثل همیشه، آقا مجتبی یک اسطوره مرام و معرفت است. زنده باشی آقا. بریم تئاتر.
– بریم آقا.
شما هم همراه ما باشید. بریم تئاتر آقا مجتبی و حسین آدیداس را ببینیم. فعلاً بخش دوم گفتگو (پس از تماشای تئاتر)
سلام مجدد خدمت همه شما همراهان خوب خبرورزشی. نمایش مجتبی داداش صیغهای حسین آدیداس تمام شد و حالا در خدمت آقای محرمی هستیم در محوطه تئاتر شهر و همین جا هم ابتدا عذرخواهی میکنم از شما بابت صدایی که در پشت صحنه است. به هر حال صدای زندگی است. اینجا هم یک محیط تئاتری و به صورت طبیعی سر و صدا از اجراهای مختلف خواهد بود. پیشاپیش عذرخواهی من را بپذیرید. آقا مجتبی باز هم ممنون.
– خواهش میکنم. قربان شما. مرسی از شما.
آقا، چطور بود نمایش؟
– خوب عالی.
نمایش خوب بود؟
– نمایش بسیار زیبا بود.
جایی از این نمایش بود که احساساتی بشی؟
– یکجاهایی که ضربدر خورده…
اگر بخواهی به ده قسمت تقسیم کنی، حقیقتاً این نمایش و المانهایی که در آن گفته شد چقدرش واقعیت بود و چقدرش بار دراماتیک داستان؟
– هشتاد درصد.
هشتاد درصدش واقعیت بود؟
– بله.
شما خودتان شخصیت آقای حسین کریمی پور یا حسین آدیداس را میشناختید؟
– بله میشناختم.
از قضیه کفش و اینکه ایشان با سر رفتند در شیشه خبر نداشتید؟
– نه خبر نداشتم. میگویند در ژاپن بوده این اتفاق دیگر.
آره، تو ژاپن اتفاق افتاده. کجای نمایش را بیشتر دوست داشتی؟
– همه جاشو.
همه جاشو. و اینکه میدانستی که مرحوم حسین کریمی پور کشتیگیر بوده و پرسپولیسی هم بوده؟
– بله، اینها را که میدانم.
پس یعنی یک آشناییای هم با ایشان داشتی، دیگه؟
– بله، از طریق آقای اکبر فلاح. یعنی معمولاً همه کاره حسین آقا بود.
در نمایش المانها و فکتهای زندگی شما گفته میشد، مثل زندگی تو خیابون، مختاری و مثل…
– البته ما مختاری نبودیم، راهپیما بودیم.
آهان پس اونها کامل دقیق نبود؟
– آره یکسریها مثلاً…
اگر میتوانستی یک صحنه به این نمایش اضافه کنی، پیشنهادت چی بود؟
– والا من سواد این کارو ندارم. خدا پیغمبری. باید درس این کار را خوانده باشی.
و اگر قرار بود یک صحنه رو ازش حذف کنی چی؟
– صحنهای حذف نمیکردم.
و میدانی که آخرین اجرای این نمایش روز جمعه هست یعنی پسفردا. میخواهم بگویم که چرا اینقدر دیر متوجه شدی که یک نمایشی روی صحنه است؟
– نمی دانستم، این را آقای مهدی یکتا گفتند.
یعنی اگر زودتر متوجه میشدی، میآمدی؟
– بله، میآمدم زودتر.
و به عنوان سوال آخر، الان از این در که برویم بیرون. توصیه ای میکنی و به چه کسانی توصیه میکنی که به این نمایش بیایند؟
– همه عزیزانی که ورزشکارند، هنرپیشه هستن، یا تئاتری هستند و همینطور پرسپولیسی ها، حالا پستش را می رویم بالا.
-
سه شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۱:۳۳
-
۹ بازديد
-
-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/922668/