عصر کرد

آخرين مطالب

حاج قاسم هیچ وقت از گذشته‌اش جدا نشد مقالات

حاج قاسم هیچ وقت از گذشته‌اش جدا نشد
  بزرگنمايي:

عصر کرد - آنا /در کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» آمده است؛ قاسم سلیمانی تصویر روشنی از کودکی‌هایش در روستای قنات ملک کرمان به خواننده ارائه می‌دهد. کودکی تا نوجوانی‌ او، در این روستای کوهستانی با زمستان‌های سختش گذشت.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، با خواندن کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» خاطرات خودنوشت حاج قاسم سلیمانی، نخستین چیزی که نصیب خواننده می‌شود، آشنایی با نویسنده‌ای است که اگر فرصتش را داشت به حتم می‌توانست آثار نوشتاری ارزشمندی از خودش به یادگار بگذارد. حاج قاسم سلیمانی صرف نظر از نام و آوازه، مردی است که بعد از شهادت، ابعاد شخصیتی اش بیشتر شناخته می‌شود و هنر نویسندگی نیز یکی از همین ابعاد وجودی اوست. نگاهی به کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» را پیش رو دارید.
«ایران» زنِ کرامت، لباس‌های مندرس بچه‌های روستا را وصله و پینه می‌زد. به این لباس‌ها «بشور و بپوش» می‌گفتند. تا آنجا در تن بچه‌های روستای قنات ملک کار می‌کردند که می‌شد آنها را وصله زد و پوشید. کودکی‌های قاسم سلیمانی با همین پیراهن‌های مندرس و کفش‌های لاستیکی گذشت که وقتی پاره می‌شدند، با انبر داغ آنها را پینه می زدند.
بازار
قاسم سلیمانی با همین اصطلاح‌های ساده مثل «بشور و بپوش» تصویر روشنی از کودکی‌هایش در روستای قنات ملک کرمان به خواننده ارائه می دهد. کودکی تا نوجوانی های او، در این روستای کوهستانی با زمستان‌های سختش گذشت. اولین‌های زندگی قاسم آن قدر جذاب است که اگر نویسنده آوازه سپهبد سلیمانی را نیز نداشت، باز کتابش آن قدر جذابیت داشت که می‌توانست هر خواننده‌ای را مجذوب خود کند.
در زمستان‌های سخت قنات ملک، قاسم خردسال سرخجه می‌گیرد و تا پای مرگ پیش می‌رود. حتی والدینش نیز امیدی به ماندنش نداشتند؛ اما خواست خدا بود که او بماند و «قاسم سلیمانی» شود.
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بعضی وقت‌ها از شدت سرما، چادرشب یا چادر مادرمان را دورمان می‌گرفتیم. مادرم با چارقد خودش دور سرم را محکم می‌بست که به تعبیر خودش، باد در گوش‌هایم نرود. از شدت سرما دائم در حال دندان قروچه بودیم. مادرم زمستان‌ها مقداری مائده خشک شده که مثل سنگ بود به ما می‌داد.»
شهید سلیمانی هیچ وقت خودش را از گذشته اش جدا نداست و جدا نیز نکرد. در خودنوشت زندگی نامه اش نه فقط خود که آداب و روسم مردم قنات ملک را نیز معرفی کرده است. گردآورندگان این کتاب (بنیاد حاج قاسم) نوشته های او را در 140 صفحه منتشر کرده اند که نیمی از آن تصویر دستخط خود حاجی و نیمه دیگر تایپ شده همین دست نوشته ها است.
در این کتاب ما تا 22 سالگی قاسم سلیمانی همراه می شویم. بعد از این مقطع، نویسنده فرصت نکرده تا خاطراتش را ادامه بدهد. در تمام دوران کودکی، زندگی حاج قاسم منحصر به روستاهای قنات ملک و راور می شد. بعد در 13 سالگی اتفاقی می افتد که نقطه عطفی در زندگی او می شود. او در این سن و سال کم تصمیم می‌گیرد برای پرداختن 900 تومان بدهی پدرش به بانک، روستا را ترک کند و به کرمان برود. آنجا فضای بازتری پیش رویش گشوده می شود که رفته ‌رفته قاسم نوجوان را به تفکرات سیاسی و مخالفت با رژیم حاکم می‌کشاند. این بخش از زندگی شهید‌سلیمانی هم با سختی‌های بسیاری همراه است.
در کرمان او ابتدا کارگر ساختمان‌سازی می شود. بعد در آشپزخانه یک هتل مشغول می‌شود و نهایتاً در بخش کنتورخوانی سازمان آب کار می‌کند. سختی هایی که قاسم در کودکی و نوجوانی تحمل کرده بود، گوهر وجودش را سیقل می دهد و با خانواده مذهبی و اصل و نسب پاکی که داشت، سلیمانی به سوی مبارزه با رژیم شاه سوق پیدا می کند.
در اواسط دهه پنجاه، قاسم که تازه جوانی خوش بنیه بود، به ورزش هایی مثل کاراته و ورزش باستانی روی می آورد. اتفاقا برای اولین‌بار نیز در زورخانه تصویر امام را از یک جوان انقلابی می‌گیرد و بعد از آن شب و روزش را با نگاه به این تصویر می‌گذراند و عاشق مکتب امام می‌شود. کتاب تا مبارزات قاسم سلیمانی با رژیم پهلوی ادامه پیدا می‌کند. بعد شاید دیگر مجالی برای بیشتر نوشتن پیدا نمی‌کند.
او در کتابش بارها اشاره کرده است که در وقایع مختلف، از چیزی نمی‌ترسید و همین جمله که بارها تکرار شده است، دست مایعی می‌شود تا گردآورندگان این کتاب 140 صفحه‌ای نامش را «از چیزی نمی‌ترسیدم» بگذارند.
کتابی که مقام معظم رهبری نیز در وصف آن گفته است: «هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است. یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیائی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ئی داریم. کتاب حاضر(از چیزی نمیترسیدم) را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهراً می‌تواند گامی در این راه باشد».
از همان ابتدای کودکی، حالتی از نترسی داشتم. دَه سالم بود. تابستان بود و مدرسه تعطیل. فصل دِروکردنِ ما قبل از طلوع صبح تا غروب آفتاب بود. پدرم یک گاو نرِ شاخ زنِ خطرناک داشت که همه از او می ترسیدند. مرا سوار بر این گاو کرد که ببَرم به دِهِ دیگری که 15 کیلومتر با خانهٔ ما فاصله داشت و سرسبزتر بود و خانه عمه ام همان جا بود. گاو مغرور حاضر به فرمان برداری نبود و با سر خود به پاهای کوچک من می کوبید. من این بیابان را، تنها سوار بر این حیوان خطرناک، تا ده عمه‌ام رفتم.

لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/792300/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

اعلام برگزیدگان جایزه ادبی «نِرو»

حراج نامه‌های کمیاب خالقان شخصیت «پو خرسه»

شعرخوانی زیبا از سوگل مشایخی

اشعاری که در آن نام مولا علی (ع) استفاده شده است

لاپورتا من و هواداران بارسا را ناامید کرد

رفتار جالب یامال؛ پوشاندن لوگوی رئال!

صفیری: داوران مردودی فعلا در اتاق VAR هم نخواهند بود

تاریخ‌سازی مجدد یوکیچ در NBA

استقلالی‌ها در کلاس درس مجوز حرفه‌ای

یاسین سلمانی و انگیزه درخشش برابر تیم سابق

آرائوخو در بارسلونا ماندنی شد

بازگشت ستاره استقلال به تمرینات

نگرانی هواداران استقلال از لیست خرید موسیمانه

تئو: باورم نمی‌شود از مالدینی جلو زدم!

چهار گزینه سرمربیگری پرسپولیس مشخص شد

ادامه واکنش‌ها از هدیه جنجالی برنامه تلویزیونی به هادی عامل

غیبت 5 بازیکن سپاهان در سوپرجام قطعی شد

غیبت ایرانی‌ها در تیم منتخب سال 2024 آسیا

اعتراف سعودی‌ها به ضرر 400 میلیون یورویی از نیمار

عکس/ ژست عجیب انیس و خسروخان در پشت صحنه سریال سوجان

موعود بنیادی‌فر: رصد می‌شویم!

اعتراف قاتل اجاره ای / مرد 82 ساله مشهدی را کشت

صحنه‌هایی دردناک از محل سقوط هواپیمای فراجا + عکس و فیلم

زنان زندانی در مراکز کوثر صاحب شغل می شوند

تاکید بر گسترش روابط ایران و اقلیم کردستان عراق

آغاز ثبت نام دوره آموزش رایگان کارور ماشین‌آلات معدنی در کردستان

اجرای طرح جمع‌آوری سدمعبر در سنندج از هفته آینده

اجرای طرح جمع‌آوری سد معبر در شهر سنندج

طرح جمع‌آوری سدمعبر در سنندج اجرا می‌شود

عامل قطع درختان بوزین و مرخیل دستگیر شد

کشف الگوی ماهرانه خالکوبی مومیایی 800 ساله پرو را که با تتوهای امروزی رقابت می‌کند/ تصاویر

ترامپ‌ بورس را به کدام سمت می برد؟

همایش نقش رسانه در اقتصاد و اشتغال دوم بهمن ماه در اتاق بازرگانی ایران برگزار می شود

افزایش قیمت نفت در پی تحریم‌های جدید علیه روسیه

دوگانه‌ی «مقاومت یا اقتصاد» دروغ است

FATF، ابزاری برای فشار سیاسی یا بستری برای همکاری بین‌المللی؟

ضرورت رسیدن به ظرفیت 4 میلیون تن پرورش ماهی در قفس

طرح استیضاح وزیر اقتصاد به هیات رئیسه مجلس رفت

اقتصاد دریامحور، پیشران توسعه مناطق آزاد و ویژه اقتصادی: نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک

تاثیر تداوم آلایندگی نصف‌جهان بر اقتصاد کشور/چرا سایه آلودگی از سر اصفهان کم نمی‌شود؟!

حوزه معدن جایگزین مناسبی برای منابع نفتی/ضرورت کاهش تصدی‌گری دولت

اجرای طرح توسعه اقتصاد روستایی در گیلان با کمک فناوری

رسانه مهم‌ترین عرصه هماوردی انقلاب اسلامی با دشمن است

معتکفان کرمانشاه 70 درصد افزایش پیدا کرده است

بهمن پربارشی در انتظار کرمانشاه است

امام جمعه شهرستان کنگاور معارفه شد

فعالیت 726 باشگاه ورزشی دارای مجوز در کردستان

بیش از 3 هزار دستگاه موتورسیکلت متخلف در کردستان توقیف شد

رئیس هیات تیراندازی با تفنگ کردستان انتخاب شد

بوکر عربی 2025 نامزدهایش را شناخت