عصر کرد
شاعرانه/ آن‌که او را پادشاه خویش می‌دانم تویی
چهارشنبه 3 ارديبهشت 1404 - 12:47:27
عصر کرد - آخرین خبر / هر کجا حیرانم اندر چشم گریانم تویی
روی در هرکس که دارم قبلهٔ جانم تویی
بازار
گرچه در بزم دگر شب‌ها چو شمعم در گداز
آن‌که هر دم می‌کشد از سوز پنهانم تویی
گرچه هستم موج‌خور در بحر شوق دیگری
آن‌که از وی غرقۀ صدگونه طوفانم تویی
گرچه خالی نیست از سوز بت دیگر دلم
آن‌که آتش می‌زند در ملک ایمانم تویی
گرچه بنیاد حضورم نیست زان مه بی‌قصور
جنبش‌افکن در بنای صبر و سامانم تویی
گرچه زان گل همچو بلبل نیستم بی‌ناله‌‌ای
غلغل‌افکن در جهان از آه و افغانم تویی
گرچه نمناک است زان یک دانه گوهر دیده‌ام
قلزم‌انگیز از دو چشم گوهرافشانم تویی
گرچه می‌آلایم از دیدار او دامان چشم
گل‌رخی کز عصمت او پاک‌دامانم، تویی
گرچه جای دیگرم در بندگی چون محتشم
آن‌که او را پادشاه خویش می‌دانم تویی
محتشم_کاشانی

http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/991621/شاعرانه--آن‌که-او-را-پادشاه-خویش-می‌دانم-تویی
بستن   چاپ