عصر کرد - : گلادیاتور 2 (Gladiator 2) یک فیلم اکشن تاریخی حماسی آمریکایی محصول سال 2024 به کارگردانی و تهیهکنندگی ریدلی اسکات است.
بازیگران:
پل مسکال در نقش لوسیوس. این شخصیت پیشتر بهوسیلهٔ اسپنسر تریت کلارک در گلادیاتور به تصویر کشیده شده بود.
دنزل واشینگتن در نقش ماکرینوس: (بر اساس شخصیت تاریخی ماکرینوس) برده سابق که قصد دارد رم را کنترل کند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
پدرو پاسکال
جوزف کوئین در نقش امپراتور کاراکالا
فرد هچینگر در نقش امپراتور گتا
کانی نیلسن در نقش لوسیلا، مادر لوسیوس. لوسیلا خواهر بزرگتر کومودوس بود.
درک جاکوبی در نقش سناتور گراکوس، عضو سنای روم
لیور راز
پیتر منسا
مت لوکاس
می قلماوی
تیم مکاینرنی
خلاصه داستان:
دو دهه بعد از مرگ ماکسیموس، لوسیوس نوه مارکوس آئورلیوس بعد از تسخیر خانه اش توسط سربازان روم، مجبور به مبارزه به عنوان گلادیاتور می شود...
درباره گلادیاتور 2
فیلم «گلادیاتور 2» همانطور که از عنوانش مشخص است، دنبالهای برای فیلم «گلادیاتور» محصول سال 2000 میلادی محسوب میشود و بار دیگر سکان کارگردانی آن را ریدلی اسکات در دست داشته است اما نقش اصلی فیلم را به جای راسل کرو، پل مسکال به تصویر میکشد. پدرو پاسکال و دنزل واشنگتن نیز از جمله دیگر بازیگران حاضر در این اثر هستند.
به گزارش گیمفا، منتقدان بر این باور هستند که فیلم «گلادیاتور 2» با تکرار نسخه قبلی خودش و بیشتر کردن خونین و کمپی بودن، یک اکشن پر زرق و برق است که بیشتر قدرت و افتخار خودش را از صحنههای مربوط به هنرنمایی درخشان دنزل واشنگتن میگیرد.
تاکنون در وب سایت راتن تومیتوز 87 نقد برای فیلم «گلادیاتور 2» منتشر شده که امتیاز 76 درصد را برای آن به همراه داشته است. در وب سایت متاکریتیک نیز 32 نقد برای این اثر سینمایی منتشر شده که امتیاز 67 از صد را برای آن به ارمغان آورده است. در ادامه نظر برخی از منتقدان برتر جهانی درباره این فیلم را مشاهده میکنید.
نظر منتقدان درباره فیلم Gladiator II
راتن تومیتوز | 87 نقد – امتیاز 76 درصد
متاکریتیک | 32 نقد – امتیاز 67 از صد
«100/100 Entertainment Weekly | منتقد: مائورین لی لنکر»
همانند فیلم قبلی، آنچه که فیلم «گلادیاتور 2» را در عرصه سینما ارتقا میدهد، روشهایی است که مضامین و دیالوگهای آن زیربنای نمایش ظالمانه آن است. فیلمنامه دیوید اسکارپا نیز بسیار هوشمندانه است.
«80/100 The Guardian | منتقد: پیتر بردشاو»
بازگشت ریدلی اسکات به دنیای روم چیزی شبیه به تکرار است اما همچنان یک نمایش دیدنی است و پل مسکال نیز توانسته یک بازیگر نقش اصلی قوی باشد.
«80/100 IGN | منتقد: تام یورگنسن»
فیلم «گلادیاتور 2» قدرت و افتخار خودش را در زره فرسوده فیلم قبلی خودش مییابد. پل مسکال در ایفای این نقش قهرمان مهارت دارد و توانسته به خوبی در کنار جوزف کوئین، فرد هچینگر و همچنین دنزل واشنگتن هنرنمایی کند.
«80/100 Screen Rant | منتقد: گرایم گاتمن»
فیلم «گلادیاتور 2» زمانی اوج میگیرد که غیرمنتظره عمل میکند و در بیشتر موارد نیز این زمانی رخ میدهد که جوزف کوئین، فرد هچینگر و دنزل واشنگتن حضور دارند. این یک فیلم عالی را خلق نمیکند اما اثری سرگرمکننده میشود. ریدلی اسکات با وجود اشتباهات اندکش، همچنان کنترل این کار عظیم را در دست دارد و توانسته این گذشته را در دنیای مدرن به تصویر بکشد.
«80/100 Empire | منتقد: بوید هیلتون»
این اثر سینمایی که میتوانست یک دنباله قابل پیش بینی و تکراری برای یک فیلم برنده جایزه اسکار باشد، در عوض یک اثر سرگرمکننده است.
«70/100 Variety | منتقد: اوون گیلبرمن»
این اثر یک نمونه بارز از فیلم پاپ کرنی نئوکلاسیک است، یک اثر حماسی که پر از جنگهای وحشیانه، دوئلهای داخل کلوسئوم با حضور حیوانات و همچنین دسیسههای داخل کاخ است.
«70/100 Collider | منتقد: راس بونیم»
بازیگران بااستعداد از جمله دنزل واشنگن و پدرو پاسکال و گسترش دسیسههای جذاب باعث شده تا فیلم «گلادیاتور 2» دنبالهای ارزشمند باشد، هرچند که با فیلم قبلی برابری نمیکند. فیلم «گلادیاتور 2» حسی از دژاوو را در شما تداعی خواهد کرد ولی در کل، از تماشای آن سرگرم خواهید شد.
«60/100 The Hollywood Reporter | منتقد: دیوید رونی»
از نظر بیرحمانه بودن، بازسازی دوره تاریخی به شکلی ماهرانه و همچنین صحنههای مبارزه با دقت برنامهریزی شده، این دنباله توانسته آنچه که طرفداران فیلم قبلی از این اثر میخواهند یعنی نبردها، شمشیربازی، خونریزی و فتنههای روم باستان را ارائه کند. با این وجود، فیلم حسی از دژاوو و تکرار را درون خودش دارد و درامای آن نیز وابستگی زیادی به فیلم اول دارد.
نقد اول فیلم
گرند - محمود عطارباشی: “گلادیاتور” ساختهی ریدلی اسکات در سال 2000، با شکوه و عظمتش، روح تازهای به ژانر حماسی باستان دمید. این فیلم که به یکی از پرفروشترین آثار اسکات تبدیل شد، 12 نامزدی اسکار را به خود اختصاص داد و جایزهی بهترین فیلم را نیز از آن خود کرد. موفقیت چشمگیر گلادیاتور، اسکات را به سوی ساخت حماسههای تاریخی دیگری سوق داد؛ از “آخرین دوئل” تا “اگزودوس: خدایان و پادشاهان” و “ناپلئون”. با این حال، هیچکدام از این آثار نتوانستند به پای موفقیت گلادیاتور برسند.
حالا که به سال 2024 رسیدهایم، ریدلی اسکات با فیلم گلادیاتور 2 به دنیای حماسی روم باستان بازمیگردد. این دنباله، که با استقبال گسترده روبرو شده، قرار است بار دیگر تماشاگران را به دنیای پرشکوه و خونین کولوسئوم ببرد و به ما نشان دهد که چه سرنوشتی در انتظار امپراتوری روم و شخصیتهای جدید این داستان است.
ریدلی اسکات، خالق دنیای حماسی گلادیاتور، بارها نشان داده است که وسواس خاصی به بازگشت به دنیای آثار محبوبش دارد. با وجود اینکه گلادیاتور با مرگ قهرمان داستان، ماکسیموس، به پایان رسید و به نظر میرسید که این پایان داستان است، اما اسکات معتقد است که عظمت یک فیلم دلیلی برای بستن درهای آن جهان نیست.
این در حالی است که به ندرت پیش میآید دنبالهای به اندازه فیلم اصلی موفق و تأثیرگذار باشد. با این حال، اسکات با ساخت پیشدرآمدهایی برای “بیگانه”، نشان داده است که او از این چالش نمیهراسد. به نظر میرسد که گلادیاتور برای او نیز یکی از آن پروژههایی است که جذابیت بازگشت به آن غیرقابل مقاومت است.
فیلم گلادیاتور 2، دنبالهای است که جهان فیلم اول را گسترش میدهد و به عمق سیاستهای رم با تمام خونریزی و خیانتهایش میپردازد. این فیلم با صحنههای نفسگیر از نبردهای کولوسئوم و جنگهای بزرگ، مقیاسی بسیار بزرگتر از نسخه اول دارد. با این حال، در دل این عظمت، فیلم به ریشههای خود بازمیگردد و به ما یادآوری میکند که چه چیزی گلادیاتور اول را به اثری ماندگار تبدیل کرد.
این بازگشت به گذشته، هم نقاط قوت و هم ضعفهای این دنباله را آشکار میکند. فیلم گلادیاتور 2، با وجود همه عظمتش، همچنان به روابط پیچیده بین شخصیتها میپردازد و احساسات شخصی را در دل یک داستان حماسی جای میدهد. با این حال، سایه غولآسای ماکسیموس بر تمام فیلم سنگینی میکند و مقایسه اجتنابناپذیر با نسخه اول، یکی از چالشهای اصلی این دنباله است.
فیلم گلادیاتور 2 در چه مورد است؟
سالها از شکوه و عظمت رم گذشته است. اکنون، دو برادر با خصلتهای متضاد، گتا و کاراکالا، بر تخت امپراتوری تکیه زدهاند. با وجود گسترش مرزهای امپراتوری، آشوب و بیثباتی در رم ریشه دوانده است. مردم از حکمرانی این دو برادر ناامید شدهاند و رم در آستانه فروپاشی قرار دارد. یاد و نام ماکسیموس، آن قهرمان افسانهای که روزی امید را به دل رومیان زنده کرد، کمرنگ شده است.
در حالی که یادِ ماکسیموس در زمزمهها زنده مانده، لوسیوس، پسر او، سالهاست از رم گریخته و در نومیدیا، آخرین پناهگاه آزاد آفریقا، آرام گرفته است. اما آرامش او با یورش ژنرال رومی، مارکوس آکاسیوس، به هم میریزد. آریشات، همسر لوسیوس، در این یورش جان میبازد و لوسیوس به اسارت گرفته میشود تا در کولوسئوم به مبارزه بپردازد.
تحت آموزش ماکرینوس، برده آزاد شدهای که روحیه مبارزه را در او زنده میکند، لوسیوس سوگند انتقام میخورد. در همین حال، آشوب در رم شدت میگیرد. ماکرینوس در پی قدرت است و لوسیلا، مادر لوسیوس، نقشه شوم خود را برای نابودی این دو رقیب میچیند، بیخبر از بازگشت پسرش به رم. سرنوشت لوسیوس و رم به هم گره خورده و آیندهای مبهم در انتظار آنهاست.
گسترش فیلم گلادیاتور 2 به شیوهای نوآورانه
اگرچه فیلم اول بیشتر از دریچهی نگاه ماکسیموس روایت میشد، فیلم گلادیاتور 2 با معرفی شخصیتها و دسیسههای جدید، دنیای روم باستان را از زاویهای متفاوت به تصویر میکشد. فیلمنامهی دیوید اسکارپا، همکار همیشگی ریدلی اسکات، با روایتی هوشمندانه از داستان مشترک خودش و پیتر کریگ، ابعاد تازهای از این جهان را پیش روی مخاطب میگذارد.
این بار، با تمرکز بر سیاستهای پیچیدهی روم، شاهد رقابتهای پنهانی و استفاده از نفوذ و ثروت برای رسیدن به قدرت هستیم. این رویکرد، شباهتهایی به سریال «بازی تاج و تخت» دارد و جذابیت اصلی فیلم را نه در صحنههای خونین کولوسئوم، بلکه در دسیسههای پشت پرده قرار میدهد.
با وجود تغییر تقریباً کامل بازیگران، لوسیلا با بازی کانی نیلسن به یکی از جذابترین و کاملترین شخصیتهای فیلم گلادیاتور 2 تبدیل شده است. این شخصیت که در نسخه اول به طور کامل شکوفا نشد، در این دنباله به گونهای پرداخته شده که هم به داستان سیاسی فیلم عمق میبخشد و هم به عنوان یک شخصیت چندوجهی، جذابیت خاصی دارد. اگرچه در نیمه دوم فیلم، تمرکز داستان کمی از زاویه سیاسی او دور میشود، اما تلاشهای صورت گرفته برای یکپارچهسازی بیشتر لوسیلا در داستان، او را به یکی از کاملترین شخصیتهای این مجموعه تبدیل کرده است.
کوین و هچینگر در نقش امپراطوران بیرحم، با لذت تماشاگر خونریزی در کولوسئوم هستند. آنها به جای تأمین نیازهای مردم، بر سرگرمیهای خونین متمرکزند. هر دو در صحنههایی که نیاز به نمایش قدرت و بیرحمی دارند، بسیار باورپذیرند اما در اجراهای پوچ و بیمعنا، اغراقآمیز عمل میکنند. پاسکال نیز در نقش آکاسیوس درخشیده است. چشمانش پشیمانی عمیقی از ویرانیهای ایجاد شده به نام رم را نشان میدهد. اندوهی که پاسکال به زیبایی به تصویر کشیده و جای خالی او در ادامه فیلم احساس میشود.
در میان تمامی بازیهای مکمل درخشان، سایه غالب دنزل واشینگتن در نقش ماکرینوس بر تمامی صحنهها حاکم است. با وجود نقش مکمل، او چنان حضوری قدرتمند دارد که حتی بهترین بازیگران را در مقابل خود کمرنگ جلوه میدهد. در اجرای واشنگتن، عمق و پیچیدگی شکسپیری به چشم میخورد؛ او با زیرکی و فریبکاری دیگران را همچون مهرههای شطرنج در بازی قدرت خود به کار میگیرد. در حالی که سایرین در بازیهای سطحی درگیرند، ماکرینوس واشنگتن با استراتژیهای پیچیده و سیاسی، چند قدم جلوتر از دیگران حرکت میکند. لذت بردن از بازی واشنگتن در این نقش منفی و پیچیده، تجربهای است که به ندرت نصیب مخاطب میشود.
راسل کرو و چالشی بزرگ
با وجود تمرکز اصلی بر نقش لوسیوس که بر عهده پل مسکال است، فیلمنامه فیلم گلادیاتور 2 نتوانسته به این شخصیت عمق و پیچیدگی کافی ببخشد. اگرچه مسکال در نخستین نقشآفرینی بزرگ خود عملکرد قابل قبولی دارد، اما داستان کلی فیلم گلادیاتور 2، او را در قالب کلیشههای تکراری اسیر میکند.
مشکل اصلی اینجاست که فیلم گلادیاتور 2 نتوانسته از داستان موفق ماکسیموس برای خلق روایتی متفاوت و جذاب برای لوسیوس بهره ببرد. از مرگ همسر، بردگی و مبارزه در کولوسئوم تا تلاش برای انتقام، تمام این عناصر به شدت شبیه داستان ماکسیموس هستند و تازگی و نوآوری چندانی به همراه ندارند. تلاش فیلم گلادیاتور 2 برای ایجاد ارتباط بین لوسیوس و پدرش و نشان دادن دنبالهروی او از مسیر پدر، نیز نتوانسته از تکرار روایت اصلی جلوگیری کند. به نظر میرسد فیلم گلادیاتور 2 بیشتر به دنبال بازسازی داستان قسمت اول در قالب یک شخصیت جدید است تا خلق یک روایت مستقل و جذاب.
با توجه به محدودیتهای موجود در مقایسه مستقیم لوسیوس با ماکسیموس، نمیتوان به سادگی بازی مسکال را با درخشش ستارهساز کرو برابر دانست. شخصیت لوسیوس به دلیل محدودیتهای داستانی و زمانی، فرصت کافی برای رسیدن به عمق احساسات و پیچیدگیهای شخصیتی ماکسیموس را پیدا نمیکند. فقدان رویدادهای تراژیک مشابه و عمق بخشیدن به شخصیت لوسیوس، باعث میشود تماشاگر نتواند به اندازه فیلم اول با او همذاتپذیری کرده و شدت احساسات او را درک کند.
در حالی که خشم و انگیزه محرک هر دو شخصیت هستند، اما شدت و لایههای روانی این احساسات در لوسیوس به خوبی ماکسیموس پرداخت نشده است. این موضوع به معنای ضعف بازی مسکال نیست، بلکه ناشی از ساختار داستانی فیلم گلادیاتور 2 است که نتوانسته به اندازه کافی برای لوسیوس پیشزمینه سازی کرده و او را به یک شخصیت مستقل تبدیل کند.
ریدلی اسکات و صحنههای اکشن بزرگ
ریدلی اسکات در فیلم گلادیاتور 2، با خلق صحنههای حماسی و تماشایی، تلاش کرده تا مخاطب را شگفتزده کند. نبردهای دریایی کولوسئوم با کوسهها، نمونهای از این تلاشهاست که با وجود جذابیت بصری، گاهی اوقات به نظر میرسد که واقعگرایی را فدای جلوههای ویژه کرده است. صحنههایی مانند نبرد با میمونها، این نکته را بیشتر برجسته میکنند که در برخی موارد، تلاش برای بزرگتر کردن صحنهها، به قیمت از دست دادن عمق و تأثیرگذاری داستان تمام میشود.
نقد فیلم گلادیاتور 2
درست همانطور که انتظار میرود، فیلم گلادیاتور 2 از نظر بصری و جلوههای ویژه در سطح بالایی قرار دارد. همانطور که در اولین فیلم شاهد نبردهای خونین و عظیم در کولوسئوم و جنگهای عظیم بودیم، دنبالهی آن نیز به همین ترتیب پر از مبارزات و جنگهایی است که با استفاده از تکنولوژیهای جدید سینمایی ساخته شدهاند.
نقد و بررسی فیلم گلادیاتور 2 در این فیلم، شاهد صحنههای اکشن هیجانانگیزی از جمله رعد و برقهای آسمانی، کشتیهای غولپیکر و سیلابهای عظیم در آمفیتئاتر هستیم که به نوعی تلاش برای تکرار همان جذابیتهای بصری است که در فیلم قبلی به یاد ماندنی شد. اما مشکل اصلی این است که این صحنهها نه تنها از نظر داستانی یا احساسی هیچ تاثیری ندارند، بلکه بیش از حد تکراری و بیروح به نظر میرسند. با وجود جلوههای ویژهای که به شدت روی آنها سرمایهگذاری شده است، گلادیاتور جدید همچنان فاقد روح حماسی و بیبدیل فیلم اول است.
پل مسکال: جانشینی ضعیف برای راسل کرو
بیتردید، بزرگترین ضعف فیلم در انتخاب بازیگر اصلی آن است. پل مسکال، بازیگری که به خاطر ایفای نقش در Normal People شناخته شده، نقش لوکیوس، پسر لوسیلا (کانی نیلسن) و یکی از شخصیتهای مهم فیلم را ایفا میکند. در حالی که مسکال بازیگر با استعدادی است، اما نقش او بههیچوجه نتوانسته جای خالی راسل کرو را پر کند.
در حقیقت، مسکال هیچگونه جذابیت ستارهای که در فیلم اول با حضور راسل کرو شاهد آن بودیم را ندارد. شخصیت لوکیوس، که اکنون به یک جنگجو تبدیل شده و به دنبال انتقام از دشمنانش است، هیچگاه به اندازه مکسیموس در فیلم قبلی قدرتمند و باوقار به نظر نمیرسد.
در حالی که مکسیموس در فیلم اول نماد یک قهرمان واقعی و رهبری با قدرت درونی بود، لوکیوس در این دنباله بیشتر شبیه به یک شخصیت زودگذر و بیحس و حال است که حتی زمانی که از او خواسته میشود تا نقشی رهبریکننده ایفا کند، این کار را به شدت ضعیف انجام میدهد. جرقههای خشم و رنج که راسل کرو در نگاههای خود میفروخت، در مسکال به وضوح دیده نمیشود.
با وجود اندامی ورزیده و عضلانی، مسکال در مواجهه با چالشهای داستان به شدت آسیبپذیر نشان داده میشود. او نه تنها در برابر تهدیدات فرو میریزد، بلکه در صحنههای اکشن نیز بیشتر به یک نمایشگر میماند تا یک قهرمان واقعی. این ضعف شخصیت تا حدی پیش میرود که بیننده ناخودآگاه منتظر شنیدن جملهای طنزآمیز از اوست؛ مثلا اینکه در اوج مبارزه از حریفش بخواهد چند روزی را مهمان او باشد!
یک داستان گیجکننده و بیروح
یکی از دیگر مشکلات عمده فیلم گلادیاتور 2، داستان پیچیده و بیسروته آن است. در حالی که فیلم اول داستانی ساده و تاثیرگذار از انتقام و عدالت را دنبال میکرد، دنبالهی آن پر از پیچیدگیهای بیدلیل است. یکی از محورهای اصلی داستان، مبارزه برای کنترل امپراتوری روم است که در دست شخصیتهایی چون مارکوس آکاکیوس (پدرو پاسکال) و ماکرینوس (دنزل واشنگتن) قرار دارد.
مشکل اصلی اینجاست که فیلم با انبوهی از خطوط داستانی فرعی مواجه میشود که نه تنها به داستان اصلی کمک چندانی نمیکنند، بلکه باعث پیچیدگی و سردرگمی مخاطب نیز میشوند. برای مثال، شخصیت مارکوس که به نظر میرسد قرار است نقش محوری در داستان داشته باشد، هرگز به خوبی پرداخت نشده و در نتیجه، جذابیت لازم برای مخاطب را ندارد.
همچنین، دیالوگهای طولانی و پرحاشیه درباره سیاست و تاریخ روم، به جای اینکه به غنای داستان بیافزایند، باعث کندی ریتم و خستگی مخاطب میشوند. در نهایت، این حجم از جزئیات اضافی، به جای اینکه ما را به دنیای فیلم نزدیکتر کند، باعث میشود که از داستان اصلی فاصله بگیریم.
شخصیتهای فرعی: دنیزل واشنگتن و پدرو پاسکال
دنیزل واشنگتن با ارائه یک بازیگری متفاوت و جذاب در نقش ماکرینوس، به این شخصیت پیچیدگی و عمق بخشیده است. طنز تلخ و سبک خاص او در ایفای نقش یک دسیسهگر قدرت، به داستان طعمی متفاوت بخشیده و آن را از یک روایت خشک و جدی دور کرده است.
با این حال، به رغم بازی خوب واشنگتن و جذابیت اولیه برخی از شخصیتها، داستان در نهایت نتوانسته از پتانسیل آنها به خوبی استفاده کند. شخصیتهایی مانند ماکرینوس و مارکوس، که میتوانستند به پیشبرنده اصلی داستان تبدیل شوند، در پیچ و خم رویدادهای فرعی گم شده و به کاراکترهای فرعی بیتاثیری تبدیل شدهاند.
جمعبندی
نسخه دوم گلادیاتور نه تنها نتوانسته به پای فیلم اول برسد، بلکه به نوعی آن را زیر سوال برده است. فقدان راسل کرو به عنوان قلب تپندهی داستان، خلأ بزرگی در فیلم ایجاد کرده که با هیچ بازیگری دیگری پر نمیشود. داستان پیچیده و شخصیتهای کمعمق، نتوانستهاند جذابیت و عمق روایت فیلم اول را تکرار کنند. در نهایت، فیلم گلادیاتور 2 به یک فیلم پر زرق و برق تبدیل شده که بیشتر به جلوههای ویژه و صحنههای اکشن تکیه دارد تا روایت یک داستان قوی و ماندگار.
اگر به دنبال احساسی مشابه با تماشای گلادیاتور اول هستید، آمادهی ناامیدی باشید. گلادیاتور 2 بدون حضور راسل کرو، آن ستاره درخشان که به فیلم جان بخشیده بود، به یک اثر کمجان و بیروح تبدیل شده است. تلاشهای پل مسکال و دیگر بازیگران، هرچند قابلتقدیر، نتوانستهاند جای خالی کرو را پر کنند. این دنباله بیشتر یادآور شکوهی از دست رفته است و نتوانسته به موفقیت فیلم اول نزدیک شود.
http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/934571/معرفی-و-نقد-فیلم-گلادیاتور-2---Gladiator-II-2024---خونریزی-در-کولوسئوم!