عصر کرد - «دولت با کسری بودجه شدید مواجه است»؛ این جملهای است که در سالهای اخیر بارها از سوی مسئولان ارشد تکرار و گویی به یک امر جدایی ناپذیر از اقتصاد ایران شده است. کسری بودجه در اقتصاد ایران به ویژه در سالهای اخیر به یکی از چالشهای اصلی تبدیل شده است.
بر اساس آمارهای منتشر شده، کسری بودجه در ایران از سال 1397 به طور جدی آغاز شد و این وضعیت در سالهای بعدی به دلیل تحریمهای اقتصادی، کاهش درآمدهای نفتی و افزایش هزینههای جاری دولت نیز ادامه یافت.
یکی از دلایل کسری بودجه در ایران، اختصاص اعتبارهای کلان به نهادهای خاص و موسسات عمومی غیر دولتی است. بسیاری از نهادهای خاص در ایران، مانند نهادهای نظامی، امنیتی و برخی موسسات وابسته به بنیادها، به دلیل قدرت سیاسی و اقتصادی خود، اعتبارهای کلانی را دریافت میکنند که غالبا از شفافیت مالی کمتری برخوردارند و نظارت بر عملکرد مالی آنها دشوار است. ضمن اینکه اختصاص اعتبارهای کلان به نهادهای خاص اولویتهای بودجهای دولت را تحت تاثیر قرار میدهد. کما اینکه کارزاری هم با عنوان «اعتراض به بودجه نجومی نهادهای فرهنگی-مذهبی» راهاندازی شده است.
ابوترابی فرد: برای رفع ناترازی انرژی تصمیمات منطقی اتخاذ شود؛ حکمرانی اقتصادی در کشور باید متحول شود بهبود شرایط اقتصادی کشور در گرو مذاکره با آمریکاست به منظور بررسی دلایل کسری بودجه و تبعاتش، آن هم در شرایطی که ترامپ بر سر کار آمده و تنشهای منطقهای افزایش پیدا کرده است، اقتصاد 24 با مهدی پازوکی اقتصاددان به گفتگو نشسته است. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
*چرا کسری بودجه تبدیل به یک چرخه باطل شده است و هر سال تکرار میشود؟
– کسری بودجه زمانی رخ میدهد که میان درآمدها و مخارج دولت عدم تعادل اتفاق میافتد. درآمدهای دولت ایران مشخص است و از سه بخش تشکیل میشود؛ درآمدهای مالیاتی و گمرکی، فروش نفت و فروش اوراق بدهی که به عنوان یک ابزار سیاستگذاری در سالهای اخیر در بودجه دولت میآید. در مورد درآمد نفت هم اگر سیاست تنش در منطقه رخ دهد، این درآمد تحقق پیدا نخواهد کرد و منابع درآمدی دولت دچار مشکل میشود. افزون براینکه بخشی از درآمدهای مالیاتی هم عینا به درآمدهای نفتی ارتباط دارد؛ بنابراین باید اصلاحاتی در سیاست خارجی داشته باشیم، بدین معنا که سیاست خارجه ما در خدمت توسعه و پیشرفت ایران باشد. باورم بر این است که سیاست تعامل و تنشزدایی باید در دستور کار حکومت قرار گیرد تا درآمدهای دولت تحقق پیدا کند.
قسمت دوم بودجه مخارج دولت است. بخش مخارج لایحه 1404 هنوز در سازمان برنامه و بودجه در حال تدوین است و قرار است بعد از تصویب درآمدها این بخش هم منتشر شود؛ بنابراین دولت باید مخارج غیرضروری را کاهش دهد چراکه نهادها و سازمانهایی وجود دارند که نیازی به بودجه دولتی ندارند. از جمله اینکه دهها خبرگزاری از دولت پول میگیرند درصورتی که نیازی نیست و تنها یک خبرگزاری دولتی کافی است. برای من به عنوان یک شهروند ایرانی سوال است که چرا بودجه مجلس از هزار و 500 میلیارد تومان در سال 1401، به 4 هزار و 600 میلیارد تومان در سال 1403 رسیده است؟ یعنی بیش از سه برابر افزایش داشته است. در حالی که حقوق نمایندگان 20 درصد بیشتر افزایش نداشته است، چرا هزینههای مجلس انقدر افزایش داشته است؟ از این رو مجلس باید از خودش شروع کند.
ما کشور را داریم گران اداره میکنیم. اگر میخواهیم کسری بودجه نداشته باشیم باید هزینههای غیرضروری را کاهش دهیم. یکسری هزینهها اجتناب ناپذیرند یعنی حقوق پرستار و معلم را نمیتوانید پرداخت نکنید چراکه وظیفه حکومت است، اما یکسری از نهادهایی مانند شورای انقلاب فرهنگی هستند که در سالهای گذشته هزینههای کلانی را به دولت تحمیل کردهاند.
ما شهرهایی داریم که مدرسه ندارند ولی دانشگاه دارد. ملاحظه کنید که بودجه دانشگاه پیام نور در دو سال گذشته چه قدر افزایش داشته است؟ چون اکثر اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور در دولت قبلی مسئولیت داشتهاند، بودجه این دانشگاه را بالا بردهاند. در دولت بریتانیا 80 درصد اعضای هیات دولت لیسانس دارند ولی نرخ تورم که در دوران کرونا دو رقمی شده بود و به 11.8 درصد رسیده بود، اکنون به 1 و هشت دهم درصد رسیده است. چرا دولت انگلیس موفق شده است؟ از این رو ما باید مخارج دولت را کاهش دهیم.
هزینههای فرهنگی هم تا دلتان بخواهد در بودجه گنجانده شده است مثلا یک ردیف داریم به نام «قرب بقیه الله» که کمک به اماکن فرهنگی است؛ پس وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات که بودجههای فرهنگی میگیرند چه کار میکنند؟ جالب است که رقم آن هم بالاست؛ مثلا در بودجه سال 1401، 5 هزار میلیارد بوده و در بودجه 1403 به 29 هزار میلیارد رسیده است. کسری بودجه یعنی تورم. وقتی با کسری بودجه مواجه میشویم، نقدینگی افزایش پیدا میکند. در چنین شرایطی بانک مرکزی مجبور میشود پول بدون قدرت چاپ کند و در این شرایط حجم نقدینگی بالا میرود، سپس تورم ایجاد میشود و بعد به کاهش ارزش پول ملی و کاهش سطح رفاه جامعه میرسیم.
* برای اینکه کسری بودجه گریبانگیر دولت نشود، چه راهکاری وجود دارد؟
– دولت باید دو کار را در پیش گیرد؛ یکی اصلاح سیاست خارجه از جهت تعامل با جامعه جهانی و دیگری اصلاحات اقتصادی به خصوص در بخش بودجه و هزینههای آن است. هیچ کشوری در دنیا 10 خبرگزاری دولتی ندارد. مجلس شورای اسلامی یک خبرگزاری دارد که اعتبارش در سال 1401، 73 میلیارد ریال بوده و در سال 1403 به 193 میلیارد رسیده است؛ یعنی ظرف دو سال بودجهاش بیش از دو برابر افزایش داشته است. در حالی که حقوق کارکنان دولت در مجموع طی دو سال 40 درصد افزایش داشته است؛ بنابراین اگر میخواهیم تورم را کنترل کنیم، مخارج دولت باید کاهش پیدا کند. با شعار و دعا هم تورم کنترل نمیشود.
چرا تورم کشور ژاپن که نفت هم ندارد و در بازار جهانی از ما نفت میخرد، نزدیک به صفر است؟ چون عقلانیت بر نظام تصمیمگیری حاکم است. در قانون بودجه 1403 مجلس دو دانشگاه جدید را تصویب کرد. شورای انقلاب فرهنگی اگر دنبال گسترش فرهنگ مستقل و فرهنگ اسلام است باید فرهنگ قناعت را از خودشان شروع کنند؛ تا دلتان بخواهد شورای عالی انقلاب فرهنگی در هر دهاتی دانشگاه دارد؛ یعنی سرانه دانشگاه به جمعیت را اگر تقسیم کنیم، در دنیا اول هستیم. حتی کشورهای کمونیستی اندازه ما دانشگاه ندارند. من مخالف دانش نیستم، اما اینها کارخانه مدرکسازی هستند و هزینه دولت را بالا میبرند.
از سوی دیگر ما با مشکل ناترازی مواجه هستیم. بنا بر آمار مرکز پژوهشهای مجلس در سال 1402 روزانه 280 میلیون متر مکعب ناترازی داشتیم. روزانه 15 میلیون لیتر کمبود بنزین داریم. از سوی دیگر قیمت بنزین را 5 سال است که ثابت نگه داشتهایم. در حالی که قیمت نیم لیتری آب از 5 هزار تومان به 10 هزار تومان رسیده ولی بنزین 3 هزار و 500 تومان ثابت مانده است.
من مخالف افزایش قیمت شبانه بنزین هستم ولی زمانی که کرایه تاکسی 30 درصد بالا میرود، بنزین هم 20 درصد افزایش پیدا کند. پنج سال گذشته تورم بالای 42 درصد بوده و قیمت بنزین هم ثابت بوده، چرا تورم افزایش داشته است؟ چرا در دولت میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و خاتمی که قیمت بنزین افزایش پیدا میکرد، نرخ تورم بالا نمیرفت؟ فقط یک بار در سال 74 تورم بالای 40 درصد شد که آن هم دلیل خاص خود را داشت که مورد بحث ما نیست؛ بنابراین من اعتقاد کارشناسی دارم که مجموعه حکومت باید اصلاحات ساختاری در مخارج بودجه را شروع کند.
اقتصاد بیرحم است، اقتصاد مایه قوام حکومتهاست. یعنی اگر خدایی نکرده اقتصاد سقوط کند، فقیر و غنی میسوزند؛ بنابراین دولت و حکومت باید اصلاحات را شروع کنند و همه چیز شفاف باشد.
هنوز بخش مخارج دولت در لایحه 1404 بیرون نیامده است، اما یکی از نقاط قوت بودجه امسال شفاف بودن بخش درآمدی است. بدین معنا که بودجه یارانهها را در جداول بودجه آوردهاند. من امیدوازم دولت پزشکیان بخش درآمدی را هم شفاف کند و در اداره امور از اقتصاددانان درجه یک استفاده کند نه از یک گروه خاص.
در دوره پیشین، قبیله پل مدیریت (دانشگاه امام صادق) نتوانست این اقتصاد را به خوبی مدیریت کند. الان هم قبیله دانشگاه تهران سعی کنند از بهترین اقتصاددانان ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور که افراد مستقل، آگاه به اقتصاد جهان و ایران هستند نیز استفاده کنند. باورم بر این است که اگر اصلاحات اساسی در سیاست خارجه و ساختار اقتصادی به ویژه در بخش هزینهای بودجه صورت گیرد، قطعا ما هم میتوانیم در دنیا بدرخشیم.
اقتصاد ایران در حال حاضر به شدت از وضعیت بیثباتی رنج میبرد. مهمترین شاخص بیثباتی نرخ فزاینده تورم است. ما جزو سه کشوری در جهان هستیم که تورم بالای چهل درصد را داریم؛ بنابراین باید نرخ تورم را کنترل کنیم و یکی از راهکارهایش اصلاح در کاهش مخارج غیرضروری دولت است. مجلس باید سعی کند قوانین را در جهت شفافیت پیش ببرد.
از آن طرف هم مخارج غیر ضروری دولت کاهش پیدا و به صورت تدریجی قیمت حاملهای انرژی افزایش پیدا کند. با روشهای پوپولیستی نمیتوان مملکت را اداره کرد. باورم بر این است که باید اصلاحات انجام گیرد. همین بنزین را ادعا میکنند اگر قیمتش افزایش پیدا کند تورم هم بالا میرود، در صورتی که پنج سال گذشته نرخ بنزین افزایش نداشته، اما نرخ تورم بالا رفته است. به آنهایی که میگویند قیمت بنزین باید ثابت باشد، باید گفت که 50 درصد خانوارهای ایرانی ماشین ندارند و در واقع فردی که دو اتومبیل دارد، از یارانه دولت بیشتر دارد استفاده میکند. ما باید تورم را کنترل کنیم و اگر موفق به کنترل آن شدیم، قیمت بنزین افزایش پیدا نکند.
زمانی که انقلاب کردیم، به گفته آقای مهاتیر محمد ، بخشی از مردم مالزی روی درخت زندگی میکردند، ولی امروز رفاهیات مردم و وضع مسکن و جوانان ما چه شده است؟ نرخ تورم آنچنان بالا رفته که خرید مسکن تبدیل به یک رویا شده است؛ بنابراین اگر خواهان سلامت اقتصاد ایران هستیم باید ثبات اقتصادی را به اقتصاد ایران برگردانیم که مهمترین شاخص ثبات اقتصاد هم کنترل نرخ تورم است. مجلس باید بودجه را به گونهای تصویب کند که جلوی مخارج غیر ضرور دولت را بگیرد تا کسری نداشته باشد. یکی از عوامل مهم نرخ تورم کسری بودجه است.
*احتمالا کسانی که بودجه دولت را تدوین میکنند، آگاه به این هستند که برخی از رقمهای پیشبینی شده، غیرواقعی است. با این حال چرا چنین ارقامی را در بودجه میآورند؟
– قانون بودجه 1403 را که ملاحظه کنید، یک سری دانشگاه جدید تصویب شده است مثلا دانشگاه بسیج انقلاب اسلامی که صد میلیارد برایش اعتبار درنظر گرفتهاند. دانشگاه دیگری به نام اصول دین را در بودجه آوردهاند که 200 میلیارد به آن اعتبار دادهاند. کسی نمیپرسد که ما این همه دانشگاه الهیات در این کشور داریم که فارغ التحصیلانش بیکار هستند، چرا این همه دانشگاه تاسیس میکنیم؟
من اگر قدرتی داشتم از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی شکایت میکردم چراکه به باور من آنها به کشور خدمت نکردند و باید محاکمه شوند. از طریق گسترش دانشگاهها در شهرستانها باعث افزایش مدرک و مخارج دولت شدند و فرهنگ کشور را دچار مشکل کردند. همه فکر میکنند مردم در سال 98 به دلیل بنزین به خیابانها آمدند، اما به باور من به دلیل تبعیض، بیعدالتی، نابرابری و فساد اعتراض کردند. چرا در دولت آقای خاتمی که بنزین سالانه متوسط 20 درصد افزایش پیدا میکرد کسی به خیابان نیامد؟
همین الان بودجه شورای نگهبان را ملاحظه کنید. در سال 1401 بودجه جاریاش، 271 میلیارد تومان بوده، اما در سال جاری به 630 میلیارد تومان رسیده است. یعنی بیش از دو برابر افزایش داشته در حالی که نصف اعضای شورای نگهبان استاد دانشگاه هستند و حقوقشان را از دانشگاه میگیرند.
شورای نگهبان برای نظارت بر انتخابات هم ردیف اعتبار جدا دارد. مگر شورای نگهبان حزب سیاسی است؟ شورای نگهبان در 31 استان کشور برای خود دفتر درست کرده است در صورتی که در مجلس اول تا چهارم ما در استانها دفتر نداریم. به نظر من این دفاتر نمیگذارند افراد مستقل وارد پارلمان شوند. وزارت اطلاعات پس برای چه حقوق میگیرد؟ آنها حقوق میگیرند تا به استعلامات افراد پاسخ دهند؛ بنابراین شورای نگهبان باید از خودش شروع کند. شورای نگهبان وظیفهاش نظارت بر قوانین است، اما آمده و پژوهشکده درست کرده است. شورای نگهبان نباید در استانها شعبه داشته باشد و این خلاف قانون و خلاف شرع است.
این ردیفها و اینکه به نهادها و سازمانهایی اعتبار بدهیم که نباید بدهیم، از دوره احمدینژاد شروع شد. با این تفاصیل من فکر میکنم اگر میخواهیم جلوی تورم را بگیریم، عاجزانه تقاضا دارم که اگر مجلس واقعا نماینده ملت است و قرار است از حقوق ملت ایران دفاع کند باید سیاستشان کنترل تورم باشد. کنترل تورم از توازن در بودجه به دست میآید نه از کسری بودجه. اگر میان درآمد و مخارج دولت تعادل نباشد به کسری بودجه میانجامد.
کسری بودجه یعنی تورم، کاهش قدرت خرید مردم و فقیر شدن جامعه؛ بنابراین مجلس باید هزینههای غیر ضروری را حتی در لایحه دولت کم کند. کارمندی که در دولت خاتمی کار میکرد امید داشت که میتوانست ظرف 10 الی 15 سال یک خانه بخرد، اما اکنون قدرت خرید کارمندان دولت و بازنشستگان به دلیل تورم به شدت کاهش پیدا کرده است؛ بنابراین حکومت باید این را بداند که اگر میخواهد اقتصاد دچار بحران نشود و سرمایه اجتماعی خود را حفظ کند، باید تورم را کنترل کند.
*برای کنترل تورم دولت باید چه اصلاحاتی در اقتصاد اعمال کند؟
– تورم راهکار علمی دارد و با سخن پراکنی و جادو کنترل نمیشود. راهکارش هم اصلاحات ساختاری در اقتصاد است. برای این اصلاحات هم اولین اقدام اصلاح ساختار بودجه در بخشهایی اعم از مخارج و درآمد دولت است.
چندی پیش وزیر اسبق اقتصاد گفت در ایران 70 درصد کالاها را دولت قیمت میگذارد! چین که کمونیستی است بیش از 90 درصد قیمت هایش آزاد است و مکانیزم بازار، قیمت را تعیین میکند. جان کلامم این است که با اقتصاد دستوری عدالت تحقق پیدا نمیکند. اقتصاد دستوری به درد رانتخواران، دلالان، کلاهبرداران و مفسدین اقتصادی میخورد؛ بنابراین اگر خواهان پیشرفت کشور هستیم، باید سلامت اقتصادی را به اقتصاد ایران بازگردانیم.
*در شرایطی که با کسری بودجه مواجه هستیم، ترامپ بر سر کار آمده و امید به توافق با آمریکا کمرنگ است و از سوی دیگر تنشهای منطقهای افزایش پیدا کرده است، چه بر سر اقتصاد ایران میآید؟
– دولت نباید به حرف تندروها گوش دهد. با حرف درمانی سیاست خارجی اصلاح نمیشود. منظور من از تعامل هم تعامل با اقتصاد ایالات متحده و غرب است. من نوکر غرب نیستم ولی میفهمم رابطه اقتصادی ایران با آمریکا به نفع مردم ایران و به ضرر رقبای منطقهای ماست، یعنی الان آذربایجان، ترکیه، امارات، قطر و حتی عراق دوست ندارند ما با آمریکا رابطه داشته باشیم. اسرائیل هم همین را میخواهد که ایران را در دنیا منزوی کند.
به نظر من مسعود پزشکیان یکی از دلایل اینکه موفق به کسب اکثریت آرا شد، این بود که صادقانه با مردم صحبت کرد. حال همانطور صادقانه هم باید واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران را با مقامات ارشد نظام در میان بگذارد. برای اصلاحات اقتصادی به سرمایه اجتماعی نیاز دارید بنابراین پزشکیان باید با مقامات ارشد نظام صحبت کند. او باید منافع ملی ایران را درنظر داشته باشد و بر اساس منافع ملی و با هماهنگی سایر مقامات ارشد، اگر نیاز شد برای مذاکره به کاخ سفید برود. دولت نباید تحت تاثیر تندروها و کاسبان تحریم قرار گیرد و از مذاکره بترسد.
در دهه 70 میلادی هواپیماهای B 52 آمریکا، دو میلیون مردم بیگناه ویتنام را کشت ولی این کشور اکنون سالانه بالغ بر 50 میلیون دلار صادرات پوشاک به آمریکا دارد. جالب است که حکومت ویتنام چپ و گرایش کمونیستی دارد و نزدیک به چین و روسیه است ولی منافع ملی را فهمیده است. در نتیجه نرخ رشدش دو رقمی شده است. حتی در دوران جنگ ویتنام، وقتی هواپیماهای آمریکا پایتختش را بمباران میکرد، وزیر خارجهاش در پاریس پای میز مذاکره نشسته بود. این یعنی سیاست خارجه در خدمت جنگ. ولی ما مذاکره با آمریکا را تابو کردهایم. مشکل ما با آمریکا حل نمیشود ولی وقتی عقل اقتصادی حکم میکند که مذاکره با آمریکا به نفع ماست چرا برویم به سمت سیاست تنشزایی؟ باید به سمت تنشزدایی برویم و تنش زدایی هم یعنی مذاکره. من از جمهوری خواهان و ترامپ خوشم نمیآید، اما این را میفهمم که ترامپ تاجر و اهل معامله است.
در دولت احمدینژاد یکسری تندرو به سفارت بریتانیا در تهران حمله کردند و خساراتش را هم با دلار آمریکا دادیم. 24 ساعت پس از حمله تندروها هم بانک مرکزی ایران تحریم شد. مگر میشود روز روشن سفارتی که در پناه حکومت جمهوری اسلامی است را بریزند و آتش بزنند؟ این چیزی است که اسرائیل دوست دارد. اعتقاد دارم چند سال دیگر اسنادش منتشر میشود که کسانی که پشت صحنه حمله به سفارت بریتانیا و عربستان بودند، از اجنبی پول گرفتند که بر خلاف منافع ملت، دید منفی از ایران را در مقابل جهانیان به نمایش بگذارند؛ بنابراین باورم این است که معنای تعامل وادادگی نیست. در سه چهار سال گذشته ایرانیان خارج از کشور دیگر وارد ایران نمیشوند و قرارشان را در ترکیه، اربیل، آنکارا و دبی میگذارند و اقتصاد آنهاست که تقویت میشود. قبلا بین 5 تا 10 هزار دلار در ایران خرج میکردند، اما الان آن را به اقتصاد ترکیه میرسانند.
نباید کاری کنیم که مردم و گردشگران خارجی از ایران بترسند. اگر سیاست خارجه ما اصلاح شود، ایران سالانه میلیاردها دلار درآمد حاصل از توریست دارد. ترکیه که یک دهم ما امکانات تاریخی ندارد، سال گذشته 50 میلیارد دلار از توریست کسب درآمد داشته است.
با این تفاصیل من فکر میکنم اصلاحات باید شروع شود. اگر اصلاحات را آغاز نکنیم، با بحران مواجه میشویم. کمااینکه الان هم با بحران برق، گاز و بنزین مواجه هستیم. این ناترازیها امروز باعث محدود شدن تولید شده است. وقتی گاز واحدهای صنعتی را قطع میکنید، تولید پایین میآید، سپس رشد اقتصادی کاهش پیدا میکند و در نتیجه آن جامعه فقیر میشود.
از این رو اقتصاد ایران نیاز به سلامت اقتصادی دارد و برای اینکه سلامت اقتصادی اتفاق بیافتد باید اصلاحات در سیاست خارجی و اقتصادی را در دستور کار قرار دهیم و از عناصر تکنوکرات برای اداره امور اقتصادی کشور استفاده کنیم. پیشنهاد میکنم آقای پزشکیان از اقتصاددانان درجه یک ایرانی که افراد مستقل هستند و در بهترین دانشگاههای دنیا درس خواندهاند به عنوان مشاورین ارشد و دستیاران اقتصادی استفاده کند تا بتواند اصلاحات اقتصادی را راهبری کند و تحت تاثیر شعارهای تندروها و افراد فاقد دانش قرار نگیرد.
http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/916382/پیش-بینی-هولناک-از-سقوط-اقتصاد-ایران؛-فقیر-و-غنی-قربانی-خواهند-شد!