عصر کرد
چند سطر شگفت انگیز از فصل آخر رمان قلعه حیوانات: پایانی تکان دهنده
چهارشنبه 9 آبان 1403 - 21:34:55
عصر کرد - به گزارش خبرنگار فرهنگی ایونا به نقل از طاقچه، در این مطلب می خواهیم اطلاعاتی از کتاب قلعه حیوانات به شما داده و در نهایت برخی از جملات قابل تامل آن را بازگو کنیم.
نویسنده : اورول - جورج
مترجم : صالحی - سیدعلی
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : 1380/10/29
رده دیویی : 823.912
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : 160
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
نوبت چاپ : 1
تیراژ : 5000
شابک : 964-6962-65-3
"قلعه حیوانات "اثر "جرج اورول "( 1903ـ 1950) با ترجمه دیگری به زبان فارسی منتشر شده است .
این اثر, داستانی خیال انگیز و استعاری است با هجوی بسیار تند و شدید درباره استبداد, به ویژه استبداد حکومت کمونیستی . "قلعه حیوانات "راجع به شورش حیواناتی است که در یک مزرعه زندگی می‌کنند . حیوانات پس از به دست گرفتن زمام امور, خوک‌ها را به رهبری خود برمی‌گزینند, اما به دلیل سیرت و شخصیتی که خوک‌ها دارند وضعیت این مزرعه به عاقبت فاجعه‌آمیزی می‌انجامد. در ادامه چند جمله تاثیر گذار از این کتاب را می خوانیم: گوسفندان: انبوه جمعیت دنباله‌رو که بدون هیچ تفکّری فقط شعارهای رهبران را تکرار می‌کنند. همهٔ حیوانات برابرند، اما بعضی برابرترند. هفت قانون 1-هر موجود دو پا دشمن است. 2-هر حیوانی که چهار پاست یا بال دارد، دوست است. 3-هیچ حیوانی لباس نمی‌پوشد. 4-هیچ حیوانی بر روی تخت نمی‌خوابد. 5-هیچ حیوانی حق نوشیدنِ نوشیدنی را ندارد. 6-هیچ حیوانی حیوان دیگر را نمی‌کشد. 7-همه حیوانات با هم برابرند. ماهیت این زندگی از چه قرار است؟ باید بگویم که زندگی ما بسیار کوتاه و پرزحمت و نکبت‌بار است. به این دنیا می‌آییم، چیزی به جز قوت‌لایموت نداریم و از بین‌مان آنهایی که قادر به کار هستند، تا آخرین لحظهٔ عمر به کار گمارده شده و به محض اینکه از حیص انتفاع بیافتیم، بدون کوچک‌ترین رحمی قربانی می‌شویم. بشر به منافع هیچ موجودی جز خود نمی‌اندیشد. موزز (کلاغ سیاه پیر): نماد کلیسای ارتدکس که در زمان استالین دوباره اجازهٔ فعالیت یافت. او با دادن وعدهٔ زندگی شیرین در دنیای واپسین، باعث می‌گردد که حیوانات عادی، رنج و مشقت زندگی کنونی‌شان را بپذیرند. همیشه خوک‌ها تصمیم می‌گرفتند و سایر حیوانات حقی برای تصمیم گرفتن نداشتند؛ ولی رأی دادن را یاد گرفته بودند. این است قانون زندگی؛ همیشه رنج، گرسنگی و ناامیدی.

http://www.Kurd-Online.ir/fa/News/906427/چند-سطر-شگفت-انگیز-از-فصل-آخر-رمان-قلعه-حیوانات--پایانی-تکان-دهنده
بستن   چاپ