چاپ

عصر کرد - منبع: Vera Arsic/Pexels
به‌عنوان یک پزشک که با زوج‌ها کار می‌کند، اغلب متوجه می‌شوم که آموزش‌های روانی در مورد اهمیت حضور و در ارتباط بودن و همچنین پاسخ به درخواست‌های ارتباط ارائه می‌دهم. در مورد اولی، یکی از راه‌هایی که من تمرین می‌کنم حضور داشته باشم، و همچنین به مراقبت از خودم بپردازم، بهبود است.
هنر (و علم) پیشرفت نیز درس های ارزشمندی را برای مشتریانی که با آنها کار می کنم فراهم می کند، که می تواند باعث رشد و بهبود روابط آنها شود.
پذیرش تأثیر: «بله، و» “بله، و” توسط بسیاری به عنوان اصل راهنمای پیشرفت در نظر گرفته می شود. یک بازیکن می پذیرد و سپس به پیشنهاد/پیشنهاد بازیکن دیگر اضافه می کند. این به بازیکنان امکان می‌دهد در صحنه بمانند و با یکدیگر برای ساختن یک واقعیت مشترک کار کنند. به عنوان مثال، اگر قرار بود یک مجری روی صحنه بیاید و بگوید: «چه روز زیبایی برای کوهنوردی است»، بداهه نواز دیگر آن را جلوتر می برد و شاید می گفت: «بله، همینطور است! من می روم بطری های آبمان را پر کنم.» این به ایجاد ارتباط بین کسانی که روی صحنه هستند کمک می کند. از طرف دیگر، اگر بداهه‌پرداز پیشنهاد را رد کرد و گفت: «نه، اینطور نیست. به نظر می رسد که در شرف باریدن است. این از فرصت های حرکت رو به جلو یا رشد جلوگیری می کند. برای پذیرش نفوذ، افراد باید به شریک زندگی خود اعتماد کنند و به آنها و روند اعتماد کنند.
محقق و بداهه نواز کلی درینکو، نویسنده عاقلانه بازی کن، اشاره می کند که «بله، و» به معنای واقعی کلمه به معنای همیشه «بله» گفتن نیست، بلکه به معنای همراهی با ایده های دیگران است (درینکو، 2021). این به این دلیل است که توافق بین شرکا به خودی خود حرکت رو به جلو ندارد (دوه و پاپاس، 2015). در عوض، با استفاده از اصل “بله، و”، شما بر اساس ایده قبلی، گروه را به جلو حرکت می‌دهید و به توسعه صحنه ادامه می‌دهید.
اتصال به روابط «بله، و» به پیشنهادات عاطفی یا درخواست‌های ارتباط مرتبط است که نقش مهمی در روابط دارند. این پیشنهادها می‌تواند شامل پیام‌های شفاهی یا غیرکلامی باشد و تلاش‌هایی از طرف «…یک شریک به دیگری برای توجه، تأیید، محبت یا هر ارتباط مثبت دیگری» است (بریتل، 2015). با پاسخ به پیشنهاد شریک زندگی خود، از نظر عاطفی با آنها هماهنگ می شوید. نمونه ای از پیشنهاد شفاهی این است که شخصی صریحاً از شریک زندگی خود بخواهد که با او وقت بگذراند. نمونه ای از پیشنهاد غیرکلامی این است که شخصی برای گرفتن دست شریک زندگی خود حرکتی انجام دهد.
«بله، و» همچنین به ساختارهای تأیید و اعتبار متصل است. تأیید، مشابه «بله، و» زمانی است که یک نفر با دیگری موافق است. از سوی دیگر اعتبارسنجی عبارت است از تصدیق احساسات، افکار، باورها و تجربه یک فرد (لینهان، 1997). هنگام ایجاد یک صحنه و پذیرش تأثیر شرکای خود، تأیید و تأیید هر دو دخیل هستند.
برنامه وقتی با زوج هایی کار می کنم که دائماً پیشنهادات یکدیگر را از دست می دهند، اغلب از آنها می خواهم در یک تمرین ساده “بله، و” شرکت کنند.
یکی از شریک‌ها با گفتن این جمله شروع می‌کند: «بیایید به _______ برویم تا _______ کنیم.» آنها ممکن است بگویند: “بیایید به فروشگاه برویم تا بتوانیم برای جشن بازنشستگی رئیس شما لباس بخریم.” هر چه خاص تر، بهتر است. شریک زندگی آنها باید هر جمله را با “بله، و” شروع کند. شریک اول می تواند گفتگو را با گفتن هر چیزی آغاز کند، اما شریک دوم همیشه باید با “بله، و” شروع کند. یک نمونه در زیر آمده است.
شخص الف: “بیا به فروشگاه برویم تا بتوانیم برای جشن بازنشستگی رئیست لباس بخریم.”
شخص ب: “بله، و ما همچنین باید برای او هدیه بگیریم.”
تغییر “بله، و” با “بله، اما” نیز مفید است، که حالت پیش‌فرض بسیاری از ماست. با انجام این کار، افراد معمولاً تفاوت بین پاسخ دادن به شریک زندگی خود و بسته شدن را احساس می‌کنند. شریک زندگی آنها پایین است. همچنین ارائه توضیحات پس از آن مفید است تا هر فرد فرصتی برای به اشتراک گذاشتن چگونگی تجربه برای خود داشته باشد. اینکه آنها تفاوت بین ساختن و برچیدن اتصال را احساس کنند، می تواند تأثیر عمیقی بر نحوه ارتباط آنها با یکدیگر داشته باشد.