عصر کرد - ایسنا/خراسان رضوی آوازه دموکراسی برای اولین بار در حکومتی که سیاهترین دورهها را در تاریخ پرفرازونشیب این سرزمین به یادگار گذاشته، نواخته شد.
نخستین انتخابات تاریخ ایران در سال 1285 شمسی برگزار شد؛ انتخاباتی که تنها برای خواص بود و مردم عادی حق رأی دادن نداشتند. البته پیش از آن، اولین تجربه اعمالنظر عامه ایرانیان در مسائل سیاسی در نهضت تحریم تنباکو در سال 1270 اتفاق افتاد.
در واقع فتوای «میرزای شیرازی» مبنی بر تحریم استعمال تنباکو و اینکه مردم ایران بهصورت سراسری و یکپارچه به این فتوا عمل کردند، شد نخستین سنگبنا و اولین تجربه دموکراسی در ایران، زیرا معلوم شد قدرت نزد مردم است و اگر نظری بدهند، دیگر هیچ مقامی نمیتواند آن را تغییر دهد.
این گونه شد که ایرانیها به فکر مشروطهخواهی و تأسیس مجلسی از نمایندگان انتخابی که قدرت مطلق را از شاه قاجار بگیرد، افتادند تا نظر اقشار مختلف مردم هم در سیاست و امور مهم مملکت دخالت یابد. در نهایت مظفرالدین شاه قاجار در برابر این خواست ملی سر تعظیم فرود آورد و فرمان مشروطه را امضاء کرد و یک مجلس مؤسسان با اعضای انتصابی توسط صدراعظم وقت تشکیل شد تا نظامنامه انتخابات را بنویسد و عاقبت در 25 شهریور سال 1285 شمسی مصادف با عید مبعث، نخستین انتخابات ایران برای تعیین اعضای مجلس شورای ملی برگزار شد. نخستین دوره مجلس، مهرماه همان سال تشکیل شد و در همین مجلس که آن سالها «دارالظفر» یا «عدل مظفر» نیز نامیده میشد، نخستین قانون اساسی ایران با نام «نظامنامه اساسی» نوشته شد و به امضای مظفرالدین شاه رسید.
قرار بود 60 نماینده از تهران و 96 نماینده از سایر ایالات ایران برگزیده شوند و 6 گروه از خواص جامعه میتوانستند انتخاب شوند و مظفرالدین شاه این مسئله را قبول کرده بود: «مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه، علما، اعیان، اشراف، ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیات وزرای دولتخواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد، اعانت و کمک لازم را بنماید».
در شرایط آن روزگار اصلا حق رأی برای مردم معنایی نداشت و بدیهی به نظر میرسید که فقط خواص حق دخالت در امور مملکت را دارند و البته چنین تفکری در اغلب جوامع آن روزگار رایج بود و اغلب دموکراسیهای دنیا چنین بود. تقریبا در تمام دنیا، دموکراسی از مشارکت و دخالت خواص شروع شد و به تدریج اقشار مختلف به این مشارکت اضافه شدند و امکان مشارکت در یک روند دموکراتیک برای عموم مردم ممکن شد. در ایران هم این گونه بود که گروههایی از خواص از میان خودشان نمایندگانی انتخاب کردند و به مجلس فرستادند. یک تفکر غالب در آن دوره هم این بود که نمایندگان هر صنف و گروه به مسائل خود آگاهتر هستند و باید چنین نمایندگانی در مجلس حاضر باشند، چراکه بهتر میتوانند مشکلات را حل و فصل کنند.
در نهایت با به توپ بسته شدن مجلس در سال 1287، مشروطه نوپای ایرانی دستخوش مشکلاتی عظیم شد. این مشروطه نیمبند با این وضعیت آشفته در حالی دچار بحرانهای عمیق شده بود که مردم به این نتیجه رسیده بودند که تاریخ انقضای قاجار فرارسیده است. حکومتی که آشکارا با استقراض از خارجه، بستن قراردادهای نفتی سنگین با دول بیگانه و سفرهای مکرر شاهان قاجاری به فرنگ حقوق ملی مردم ایران را نقض میکرد، دیگر ممکن نبود که مهر مشروطیت را بر آن نهاد. در نهایت در آبان 1304 شمسی در حالی که آخرین پادشاه قاجاریه در سفر فرنگ به سر میبرد، در مجلس صحبتهایی درباره خلع قاجاریه صورت گرفت تا آن که در 22 آذر 1304شمسی رضاخان با اکثریت آرای نمایندگان، پادشاهی پهلوی را تاسیس کرد.
رضا شاه سلطنتی اقتدارگرایانه داشت و استقلال مجلس شورای ملی در دوران او از میان رفت. پس از استعفای رضاشاه و به قدرت رسیدن محمدرضاشاه پهلوی، حزب توده و محمد مصدق جداگانه تلاشهایی کردند که به زنان ایرانی حق رای داده شود؛ تلاشهایی که با مخالفت شدید روحانیون و بازاریها مواجه شد. مصدق همچنین تلاش کرد حق رای را از افراد بیسواد بگیرد. استدلال او و هوادارانش این بود که زمینداران و اربابان از بیسوادی افراد سوءاستفاده میکردند و رای آنان را به نفع خود برمیگرداندند. اما مخالفان مصدق این قصد او را "ارتجاعی و قرون وسطایی" میخواندند. مخالفتها باعث شد طرح مصدق برای محروم کردن بیسوادان از حق رای به قانون تبدیل نشود. نهایتا در سال 1339 حق رای به اقلیتهای دینی و سپس در سال 1341 به زنان رسید.
با پیروزی انقلاب 57 نظام سلطنتی به نظام جمهوری بدل شد. ساختار حقوقی جمهوری اسلامی به ترتیبی است که همه مقامهای حکومتی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با رای مردم انتخاب میشوند. در جمهوری اسلامی تغییری که در زمینه حق رای رخ داد، محدوده سنی صاحبان حق رای بود. تا مدتی افرادی که 15 سال تمام داشتند، میتوانستند رای بدهند، اما از سال 1385 تا کنون حداقل سن برای برخورداری از حق رای 18 سال تمام است.
امام خمینی درباره مجلس شورای ملی معتقد بود شاه، دربار، بیگانگان و مراکز صاحب نفوذ، در برگزاری انتخابات و مذاکرات مجلس اعمال نفوذ میکنند. پس از بازگشت امام به کشور و آشکار شدن نشانههای سقوط حکومت شاهنشاهی، شماری از نمایندگان و رئیس مجلس استعفا کردند. رئیس مجلس همبستگی بیشتر نمایندگان با انقلاب را اعلام کرد و در نهایت تسخیر ساختمان مجلس در 22بهمن، مجلس را بهطور کامل منحل کرد. از نظر امام خمینی به جز مجلس دوره اول که متمایز از دیگر دورهها بود، فساد در دیگر دورهها به تدریج افزایش یافت. ایشان از مجلس دوره قاجار به مجلس «خانها» و از مجلس دوره پهلوی به مجلس «شاهنشاهی» تعبیر میکرد. امامخمینی پس از پیروزی انقلاب، تعیین سرنوشت ملت، از طریق مجلس را حق آنان دانست.
نظام جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای شکلگیری در سال 57، بنای خود را بر روی نظر و رای مردم نهاد. نخستین انتخابات پس از پیروزی انقلاب اسلامی در فروردین سال 1358 بود که مردم در «همهپرسی نظام جمهوری اسلامی» شرکت کردند و با مشارکت 98 درصدی در این همهپرسی به نظام جمهوری اسلامی رای مثبت دادند. در همان سال، انتخابات خبرگان قانون اساسی، همهپرسی تایید قانون اساسی، ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی برگزار و سال 1358 به عنوان سالی با بیشترین تعداد انتخابات در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شد.
برگزاری 42 انتخابات در طول 45 سال
در تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مردم سه بار برای همهپرسی، یکبار برای خبرگان قانون اساسی، 14 بار برای انتخاب رئیسجمهور، 12 بار برای انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی، 6 بار برای انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان رهبری و 6 بار نیز برای انتخاب اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا به پای صندوقهای رأی رفتهاند و با برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در 8 تیرماه 1403، در مجموع 42 انتخابات در تاریخ انقلاب اسلامی برگزار شد. بنابراین 45 سال است که جمهوری اسلامی نه تنها بر روی مشارکت سیاسی افراد جامعه حساب باز کرده، بلکه پیشبرد مسیر انقلاب تنها از این طریق معنا یافته است.
وی در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه پدیده انتخابات و تشکیل مجلس در ایران بسیار قدیمی است و به دوره هخامنشیان و اشکانیان و تشکیل مجلس مهستان یا مجلس و شورای مغان برمیگردد، اظهار کرد: اما در این شوراها که بیشتر حالت شورای حکومتی و شورای سلطنتی داشت، اعضا به صورت انتصابی مشغول به کار میشدند. اولین نظام انتخاباتی در ایران پس از اعطای مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار به وجود آمد و مجلس شورای ملی به عنوان نگهبان عدل و عدل مظفر شکل گرفت. از اولین اقدامات مشروطهخواهان پس از صدور فرمان مشروطه تشکیل مجلس و انتخاب نمایندگان بود. تدوین نظامنامه انتخاباتی که در مورد شرایط نمایندگان و چگونگی تشکیل مجلس بود، نوشته شد. تدوین نظامنامه انتخابات در بین مشروطهخواهان باعث اختلافاتی شد، زیرا گروهی بر آن بودند که مجلس شورای ملی را تبدیل به شورای دولتی نمایند. به هر صورت پر از فراز و نشیبهای بسیار نظامنامه انتخاباتی تدوین شد.
سرافرازی با بیان اینکه حق رای از طریق یک فرایند دموکراتیک به دست آمده است، افزود: اولین انتخابات در ایران تحت تاثیر مسائل صنفی و طبقاتی بود، اما تغییر شرایط در میانه دوره قاجار و به وجود آمدن برخی اصلاحات و نوسازیهای جدید و آشنایی بیشتر ایرانیان با مظاهر تمدن غرب باعث ایجاد تغییراتی در چگونگی انتخابات و حق رای شد و به مرور زمان مردم به حقوق بیشتری برای انتخاب نمایندگان خود دست یافتند. اولین نظامنامه انتخاباتی ایران دارای ایرادات بسیاری بود؛ از جمله اینکه دربرگیرنده حقوق سیاسی همه گروههای مردم نبود. این نظامنامه طبقاتی بود، بر اساس مالکیت و تمول حق رای را اعطا میکرد و تناسب درستی در توزیع نمایندگان ایالات و ولایات وجود نداشت.
این استاد تاریخ در پاسخ به اینکه در فرآیند شکلگیری نظام انتخاباتی ایران و تغییر آن در قرن بیستم نظم اجتماعی ایران چگونه تغییر یافته، عنوان کرد: تاکنون روشهای انتخاباتی مختلف و متفاوتی در ایران از دوره مشروطه به بعد اعمال شده است. مدتی در ایران از شیوه دومجلسی استفاده میشد که شامل دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا بود؛ مجلس شورای ملی همان حاکمیت مردم و مجلس سنا حاکمیت نخبگان سیاسی بود. این روش ترکیبی دارای معایب و محاسنی بود، اما در مجموع دو مجلس باعث مشارکت بیشتر مردم و نخبگان سیاسی در تحولات سیاسی و اجتماعی شد.
یکی از مسائل جدید سیاسی، وجود تضاد اجتماعی سیاستگذاری است که میان گروهها وجود دارد. بر این اساس گاهی ممکن است میان بازیگران قدرت، تضادهایی برای اتخاذ یا اجرای سیاستها ایجاد شود. این امر در زمان شکلگیری نظام انتخابات ایران خود را نشان داد. پس از تغییر پادشاه از مظفرالدین شاه به محمدعلی شاه در دی ماه 1285، قدرت نمایندگان به شدت تضعیف شد و در دوره وی تضاد بین مجلس و دربار بالا گرفت که همان تضادهای سیاستگذاری است که برای حل این تضادها محمدعلی شاه به توپ بستن مجلس را در دستور کار خود قرار داد.
سرافرازی در خصوص چگونگی تضاد اجتماعی سیاستگذاریها در زمان شکلگیری و گسترش حق رای در ایران بیان کرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نظم سیاسی جدیدی در ایران شکل گرفت که اساس خود را بر مشارکت سیاسی مردم قرار داد و انتخابات به معنای واقعی شکلی مردمی به خود گرفت و از حالت فرمایشی دوره پهلوی خارج شد. انتخابات در دوره جمهوریت به بستری مناسب برای رقابت و چالشها مبدل و یکی از مکانیزمهای مهم مشروعیتآفرینی شد و از عوامل مهم ثبات و تحکیم بنیانهای دموکراتیک گردید. اما متاسفانه به دلیل عدم وجود احزاب سیاسی موثر و کارآمد، نظام انتخاباتی کشور دچار آسیبهای مهمی شده است.
وی افزود: در قبل از انقلاب اسلامی تضاد اجتماعی عمدهای در شکلگیری و گسترش حق رای وجود نداشت. به واقع پهلویها انتخابات را کاملا حکومتی و فرمایشی کرده بودند و نمایندگان کاملا با دخالت دولت انتخاب میشدند. در انتخابات مجلس پنجم، رضاخان به کمک نیروهای ارتشی به سرعت در انتخابات مداخله شدیدی انجام داد و انتخابات را با فراکسیونی قوی به نفع خود مدیریت کرد و تمام تلاش خود را برای اعمال نفوذ در انتخابات به کار برد و با انتخابات نمایندگانی موافق و وابسته به خود مجلس را به دست گرفت و در همین مجلس و به وسیله همین نمایندگان کار سلسله قاجار را به پایان رساند تا در 24 آذر سال 1304 پادشاه ایران شد و در مجلس سوگند پادشاهی یاد کرد. از مجلس ششم در اصل باید گفت یک کودتای پارلمانی به وقوع پیوست که از حضور واقعی مردم در رایگیری و از حضور واقعی نمایندگان ملت در مجلس جلوگیری شد و عملا مجلس به یک نهاد تشریفاتی مبدل گشت.
عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه فردوسی ادامه داد: از مجلس ششم نمایندگان واقعی مردم و جار و جنجال انتخاباتی تمام شد و از این مجلس تا مجلس سیزدهم که همزمان با عزل رضاشاه از قدرت در شهریور 1320 شمسی بود، شخص رضاخان برای تمامی حوزههای انتخابیه در سراسر کشور نماینده مشخص میکرد و تمامی انتخاباتها مستقیم زیر نظارت دولت بود. لذا تضادهای اجتماعی و نقش مردم در حکومت از بین رفت. شهریور 1320 و هنگامی که 11 روز از برگزاری انتخابات مجلس سیزدهم میگذشت، رضاشاه برای همیشه از ایران رفت و دوباره در انتخابها شور و نشاطی به وجود آمد و حتی پس از رفتن رضاشاه گروههایی از جمله روشنفکران و آزادیخواهان که دوباره برای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی جان تازهای گرفته بودند، خواهان لغو رایگیری مجلس سیزدهم بودند تا بتوانند نمایندگان خود انتخاب کنند.
تکه کاغذی که همه چیز را تعیین میکند
طبق قانون اساسی انتخاباتهای ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی شهر و روستا و ده باید با مشارکت مردم صورت گیرد. جمهوری اسلامی ایران نظریه حاکمیت مردمی را برگزیده است و حاکمیت را متعلق به مردم می داند. بر این اساس هر شهروند میتواند آزادانه از حق خود برای رای دادن و تعیین سرنوشت کشورش استفاده کند. البته که هیچ اکراه و اجباری در این زمینه وجود ندارد و چنانچه شهروندی در ایران به پای صندوق رای نیاید و به دلایلی نخواهد در انتخابات مشارکت سیاسی فعال داشته باشد، مرتکب هیچ تخلفی نشده است.
با این حال تمام مردم از حقی برابر برای رایدهی برخوردارند و عدم شرکت در انتخابات، حق رایی را از آنها میگیرد که شاید تنها برگ برنده برای ایجاد تغییرات خرد و کلان در مدیریت کشور باشد. توزیع قدرت در کشور با تحقق مردمسالاری و دخالت مردم در امر انتخابات شکل میگیرد و نباید به راحتی از این حق گذر کرد. گذر از حق رای و قهر با صندوق رای هیچ دردی را دوا نمیکند. از این رو حق رای فرصت مغتنمی است که نباید به سادگی از آن عبور کرد.
سرافرازی با اشاره به آسیبهای ناشی از کاهش مشارکت انتخاباتی، اظهار کرد: البته آنچه که در حال وقوع است نمیتوان آن را به طور کامل قهر با مشارکت سیاسی نامید.
انتهای پیام