شاعرانه/همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
مقالات
بزرگنمايي:
عصر کرد - آخرین خبر / همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویى؟
بازار ![]()
به کسی جمال خود را ننمودهاى و بینم
همهجا بههر زبانى، بوَد از تو گفتوگویى
غم و درد و رنج و محنت همه مُستعدِّ قتلم
تو ببُر سر از تنِ من، ببَر از میانه، گویى
به رهِ تو بسکه نالم، ز غمِ تو بسکه مویم
شدهام ز ناله نالى، شدهام ز مویه مویى
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار، چنگی
من از آن خوشم که چنگى بزنم به تارِ مویى
چه شود که راه یابد سوىِ آب، تشنهکامى؟
چه شود که کام جوید ز لب تو، کامجویى؟
شود اینکه از ترحّم، دمى اى سحاب رحمت
منِ خشکلب هم آخِر ز تو تَر کنم گلویى؟
بشکست اگر دل من، به فداى چشمِ مستت
سرِ خُمّ مى سلامت، شکند اگر سبویی
همه موسمِ تفرّج، به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشمِ من نِه، بنشین کنارِ جویى!
نه به باغ ره دهندم، که گلى به کام بویم
نه دِماغِ اینکه از گل شنوَم به کام، بویی
ز چه شیخِ پاکدامن، سوىِ مسجدم بخوانَد؟
رخِ شیخ و سجدهگاهى، سرِ ما و خاکِ کویى
نه وطنپرستی از من به وطن نموده یادی
نه ز من کسی به غربت بنموده جستوجویی
بنموده تیرهروزم، ستمِ سیاهچشمى
بنموده موسپیدم، صنمِ سپیدرویى
نظرى به سوىِ «رضوانىِ» دردمندِ مسکین
که بهجز درت، امیدش نبوَد به هیچسویى
فصیحالزمان_شیرازی
-
چهارشنبه ۲۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۳:۰۷
-
۲۱ بازديد
-

-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/983374/