حکایت نویسندهای که راویِ خاطراتِ صاحبخانهِ شهیدش شد
اجتماعی
بزرگنمايي:
عصر کرد - به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، «» نویسنده و داستاننویس حوزه دفاعمقدس، با حضور در دفتر خبرگزاری دفاعمقدس، به تشریح فعالیتها و آثار ادبی خود پرداخت.
خبرنگار دفاعپرس: خود را معرفی کرده و بگویید چند سال است در حوزه داستاننویسی فعالیت میکنید.
«توران قربانی صادق» هستم؛ متولد سال 1343 و در محله داشچیلار اردبیل.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
به دلیل علاقهای که در حوزه داستان و ادبیات داشتم، از سال 1362 داستاننویسی را با نوشتن خاطرات همسرم شروع کردم. خبرنگار دفاعپرس: چه عاملی باعث شد تا در زمینه دفاعمقدس فعالیت کنید؟
مرحوم پدرم و بعدها برادر و همسرم، هر سه سابقه حضور در جبهه و مقابله با دشمن بعثی را داشتند و همین موضوع و تالیف خاطرات همسرم در قالب یک داستان، شروع فعالیت من در این حوزه بود؛ البته در ابتدا قصد من نوشتن داستان حضور همسرم در جبهه بود، اما این داستاننویسی به دلیل سبک متفاوت آن، تبدیل به خاطرهنویسی شد و همین مسئله، شروع فعالیت جدی من در این حوزه بود.
خبرنگار دفاعپرس: از چه مقطع متوجه شدید به نوشتن داستان و خاطره علاقهمند هستید؟
این اتفاق از همان سنین پایه و مقطع دبیرستان شروع شد؛ علاقه من به داستان و از آنجایی که شاید تنها تواناییام بود که در وجودم کشف کردم.
سلاح من قلم من بود
خبرنگار دفاعپرس: تا کنون چند اثر تالیف کرده و چه تعداد مربوط به حوزه دفاعمقدس است؟
مجموع کتب چاپ شده من 22 جلد هستند که از این تعداد، شش مورد مربوط به روایت زندگینامه و داستان شهدای غیور دفاعمقدس است.
در آن مقطع تنها میتوانستم از طریق نوشتن خاطرات شهدا و بازگو کردن رشادت و فداکاری آنها به وسیله قلم خود که تنها سلاح من بود، رسالت خود را به انجام رسانم.
با نوشتن خاطرات شهدا، وظیفه خود در قبال آنها را ادا کردم
خبرنگار دفاع پرس: برای اولین بار که شروع به نوشتن خاطرات شهدا کردید، چه حسی داشتید؟
این یک ادای دین و احساس وظیفه نسبت به شهدا بود؛ به هنگام جنگ سن کمی داشتم و خب طبیعتا شرایط حضور و کمکرسانی در جبهات جنگ میسر نبود؛ بعدها پس از اتمام جنگ، توفیق انجام این کار حاصل شد.
حضور در خانه شهدا و شنیدن نقل قولهای خانوادههای آنها، حسی وصفنشدنی داشت و بارها شاهد اشک غرورآفرین پدران و مادران شهدا بودم.
احساس راحتی با خانواده شهدا، کار نوشتن را آسان کرد
نوشتن خاطرات را از شهدای محله خودمان شروع کردم؛ با حضور در محله دوران کودکی و نوجوانی، به سراغ خانوادههایی رفتم که مادر شهید را به دلیل شناخت طولانی مدت "زن عمو" و پدران شهدا را "عمو" خطاب میکردم و همین اتفاق سبب شد تا آنها نیز با آغوشی باز، پذیرای این اتفاق مثبت باشند.
اولین اثر من در این حوزه، کتابی با عنوان « سالهایی که رفته بودم »، شامل مجموعه خاطرات شهدای محله امامخمینی بود که با جمعآوری اطلاعات و مصاحبه با خانوادههای شهدای محل زندگی خود، تالیف کردم. این اثر مربوط به 14 شهید محله زندگی سابق من بود که با تکتک خانوادههای آنها از دوران کودکی، آشنایی و صمیمیت داشتم.

خبرنگار دفاعپرس: مهمترین نقطه عطف تجربههای خاطرهنگاری شما مربوط به چه رویدادی است؟
اولین روایت من به زبان ترکی، مربوط به شهید « التفات نیزنی » است؛ شهیدی که در زمانهای گذشته، صاحبخانه ما بودند و در خانه ایشان مستاجر بودیم و سالها بعد پس از شهادت ایشان، با حضور مجدد در خانه این شهید، با مادر و خانواده ایشان گفتوگو کرده و داستان ایشان را نوشتم.
به همین جهت، کتاب خاطره شهید " التفات " را بیشتر دوست داشتم، چون در خانه شهید مستاجر بودیم و از زمان کودکی نسبت به ایشان آشنایی داشتم.
خبرنگار دفاعپرس: به غیر از آثار مربوط به دفاعمقدس، چه آثار دیگری تالیف کردهاید؟
آثار رمان، شعر و نمایشنامه از دیگر آثار من بودند. کتاب « لاله واژگون » یکی از این آثار است که در قالب رمان عاشقانه نوشته شده است.
خبرنگار دفاعپرس: توصیه شما به جوان و نوجوان نسل امروز چیست؟
اینکه زندگی نامه شهدا را بخوانند و مانند جوانان غیور انقلابی که در آن مقطع به وظیفه خود در حراست از وطن عمل کردند، پیرو ولیفقیه بوده و برای رستگاری کشور، تلاش کنند.
انتهای پیام/
اداره کل حفظ آثار دفاعمقدس استان اردبیل
-
چهارشنبه ۲۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۰:۳۰
-
۱۴ بازديد
-

-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/983210/