داستانک/دختر و رعدوبرق
مقالات
بزرگنمايي:
عصر کرد - آخرین خبر / دختر کوچکی هر روز پیاده
به مدرسه میرفت و برمیگشت.
آن روز صبح هوا رو به وخامت گذاشت
بازار ![]()
وطوفان ورعدوبرق شدیدی درگرفت.
مادر کودک نگران شده بود
که مبادا دخترش از طوفان بترسد
به همین جهت تصمیم گرفت با
اتومبیل خود به دنبال دخترش برود.
در وسط های راه، ناگهان
چشمش به دخترش افتاد
که با هر رعد و برقی می ایستد
به آسمان نگاه کرده ولبخند میزند.
زمانی که مادر از او پرسید
چه کار میکنی؟
دخترک پاسخ داد:
من سعی میکنم
صورتم قشنگ به نظر بیاد
چون خدا داره از من عکس میگیره
در هنگام رویارویی
با طوفان های زندگی
لبخند را فراموش نکنید!
خداوند به تماشا نشسته است..
-
سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۳:۰۰
-
۲۶ بازديد
-

-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/982760/