شاعرانه/غم کند کوچ و پشیمان ز سفر گردد باز
مقالات
بزرگنمايي:
عصر کرد - آخرین خبر / راحت آید به دیارِ دل و برگردد باز
غم کند کوچ و پشیمان ز سفر گردد باز
بازار ![]()
روزگاریست که غم رفته به تسخیر دلم
وقت آن شد که به فتح و به ظفر گردد باز
آستینی چو لب از خونِ جگر دارم خشک
امشب این گریه امید است که تر گردد باز
نامه بنویسم و خود از پی قاصد بروم
آنقدر صبر ندارم که خبر گردد باز
روزگاریست که دل از نظر دوست فتاد
باشد آن روز که منظورِ نظر گردد باز
کیست دل کو به فراقت بود آرام پذیر
گر به پا رفته ز کوی تو، به سر گردد باز
طرفِ ابروی تو چون دست به مهر افشاند
عمر بگریخته چون نورِ بصر گردد باز
شِکری کو شود از نسبت لعل تو شراب
چون بَرَد نامِ دهان تو شکر گردد باز
دل که در آتشِ هجران تو شد باز آمد
که گمان داشت که این سوخته پر گردد باز
طالب از نیک و بد خلق مکُن شکوه و شُکر
کین حوادث به قضا و به قدَر گردد باز
طالب_آملی
-
جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۷:۳۱
-
۷ بازديد
-

-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/972505/